علاوه بر معرفت به توحید و معاد و نبوت كه باید نسبت به فهم درست هر كدام از آنها اندیشهها را به كار گرفت، مسئله امامشناسی و پیرو آن امامزمانشناسی است. اگر انتظار دارید بدون تفكر و تعمق و بدون داشتن مبانی عقلی، امام را بشناسید، مطمئن باشید چنین چیزی ممكن نیست. امامشناسی یك كار بزرگ عقلی و قلبی است، تا آنجایی كه إنشاءالله بتوان از پرتو مقام معنوی ذوات مقدسه امامان برخوردار شد. پس اوّلین نكتهای كه نباید از آن غفلت نمود، برنامهریزی و آمادگی برای شناخت امام است، در حدّی كه آن را به عنوان یكی از كارهای اصلیِ فعالیتهای دینی خود قلمداد كنیم. روایات بسیار موثق و خوبی در مورد وجود امام زمان(عج)داریم كه آن روایات، نور چشم ماست و عموماً سنّی و شیعه آنها را نقل كردهاند. این روایاتی كه میگوید مهدی امّت پیامبر(ص) از قریش است و یازدهمین فرزند فاطمه زهرا(س) و از نسل امام حسین(ع) است، همه اینها روایاتی است كه در متون دینی شیعه و سنی بدان اشاره شده است؛ از جمله حدیث جابربنعبداللهانصاری است كه از قول پیامبر اكرم(ص) نام هر یازده امام را تا حسنبنعلی(ع) یعنی حضرت امام عسگری(ع) نقل میكند، بعد حضرت میفرمایند: «و پس از او فرزندش است كه نام و كنیة او با نام و كنیة من یكی است، و خداوند او را بر همه جهان حاكم میسازد و اوست كه از نظر مردم پنهان میشود و غیبت او طولانی است تا آنجایی كه فقط افرادی كه ایمان آنان استوار و آزموده و عمیق است، بر عقیدة خود در مورد امامت او باقی میمانند».(3)
بنابراین از جهت متنِ روایاتی كه نسبت به توجه به وجود مقدس امام زمان(عج)قابل اطمینان باشد هیچ مشكلی نداریم.(4) آنچه را باید عنایت داشته باشید این است كه اصرار زیادی در متون روایی در «شناخت امام» شده است. راوی میفرماید: «سمعت اباجعفر(ع) یقول: مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إمامٌ فَمَوْتُهُ مِیْتَةٌ جَاهِلِیَّةٌ وَ لا یُعْذَرُ النّاسُ حَتّی یَعْرِفُوا اِمامَهُم وَ مَنْ ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ لِإمامِهِ، لا یَضُرُّهُ تَقَدُّمُ هذَا الْاَمْرُ أَوْ تَأَخُّرُهُ وَ مَنْ مَاتَ عَارِفًا لإمَامِهِ كانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقائِمِ(ص) فی فُسطاطِهِ»(5) یعنی؛ هركس بمیرد و برای او امامی نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است و هیچ عذری از او در عدم شناخت امام قبول نمیشود، و اگر كسی بمیرد و امام زمان خود را بشناسد، جلو و عقب افتادن ظهور امام زمان (عج)به او ضرر نمیزند، و اگر كسی توانست امامش را بشناسد ولی مرگش قبل از ظهور حضرت فرا رسید، مثل كسی است كه در خیمه امام زمان(عج)نشسته است، و باز در روایت دیگر دارد مثل كسی است كه همراه امام میجنگد.»
ملاحظه میفرمایید كه تأكید حضرت بر روی شناخت امام است و میفرمایند؛ هیچ عذری در عدم شناخت امام از كسی قبول نمیشود. پس اصلیترین مسأله را باید در شناخت امام دانست.
در روایت مشهوری كه سنّی و شیعه بر آن تأكید دارند هست كه رسول خدا(ص) میفرمایند: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِیْتَةً جاهِلِیَّةً»(6) یعنی؛ اگر کسی بمیرد و امام زمان خودش را درک نکند به مرگ جاهلیت مرده است.»
مسلّم منظور از شناختن امامزمان(عج)، شناختن مقام و مرتبه قدسی آن حضرت است و این نوع شناختن است كه ارزش دارد و تنها انسانهایی به چنین شناختی نائل میشوند كه ملاك داشته باشند و قواعد حق و باطل را تا اندازهای بدانند. به عنوان مثال؛ همان چیزی كه در رابطه با شناخت امام خمینی(ره) پیش آمد؛ خیلیها ایشان را میدیدند، میدانستند هم كه اسم این آقا چیست، ولی دیدیم كه او را نشناختند، چون مقصدش را نمیفهمیدند. او را میدیدند حرفهای او هم به گوششان میخورد، امّا شناختن او قاعده و ملاك دیگری میخواست. كسی كه ملاكهای توحیدی ندارد، چطور امام زمان را كه متذكر توحید است میشناسد؟! در آخر دعای شریف ندبه در وصف امام زمان(عج)میگویید: «اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِیدُكَ التَّائِقُونَ إِلَی وَلِیِّكَ الْمُذَكِّرِ بِكَ وَ بِنَبِیِّكَ خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَ مَلاذا...» یعنی؛ خدایا! ما بندگان كوچك تو، مشتاق ولیّ تو هستیم، همان كسی كه متذكر به تو و به پیامبر تو است، و او را خلق كردی تا برای ما وسیله نجات از گناهان و پناه ما باشد. بنابراین باید بدانیم دنبال كسی هستیم كه متذكر خدا و راه و روش پیامبرخدا(ص) است، وگرنه چگونه میتوانیم امام زمان(عج)را تصدیق كنیم. پس باید فكر آن حضرت را شناخت، مقصدش را شناخت، و این كار آسانی نیست، باید اندیشه را به كار انداخت. آیا كسانی كه منكر وجود مقدس حضرتاند، خیلی فكر كردهاند و نیافتهاند؟ یا عقلشان را تعطیل كردهاند و چشمشان را بستهاند و ندیدهاند؟! آیا دانشمندان و متفكران و محقّقانی كه وارد این موضوع شدند و فكر كردند، هر چه جلوتر رفتند،موضوع برایشان روشنتر شد یا هر چه جلو رفتند انكارشان بیشتر شد؟ بعضی از چیزها هست كه هر چه بیشتر تحقیق میكنی، بیشتر به نبودش پی میبری، مثل «غول» كه هر چه بیشتر تحقیق میكنی میفهمی، ساختة ذهن است و حقیقت ندارد. در مقابل، بعضی از چیزها هست كه حقیقتش بالاتر از آن است كه به راحتی بتوان به آن دست یافت، ولی هر چه بیشتر تحقیق كنی، بیشتر به حقیقت آن نزدیك میشوی. مسئله امامزمان(عج)این خصوصیت را دارد كه هر چه بیشتر تحقیق كنی نه تنها بیشتر میپذیری، بلكه شیدای این مقام هم میشوی. نهایتش این است كه گاهی مطلب به قدری بزرگ است كه آدم درمیماند چگونه میتوان این حقیقت بزرگ را برای مردم روشن كرد، و لذا میگوید: خدایا! خودت مسئله را حل كن كه ملّت متوجه چنین مقامی بشوند.