﴿السَّلامُ عَلَیْكَ حِینَ تُهَلِّلُ وَ تُكَبِّرُ﴾
سلام بر تو هنگامی كه مشغول «لاالهالاالله» و «اللهاكبر» گفتن هستی!
عرضه میداری؛ اگر «لاالهالاالله»گفتن نظر به یگانگی خدا انداختن است، آن «لاالهالاالله»، «لاالهالاالله» توست و اگر با «اللهاكبر» گفتن سراسر قلب را كبریایی حق پُر میكند، آن «الله اكبر»، «الله اكبر»گفتن تو است. ای آرزوی ما! مگر میشود نخواهیم كه سراسر عالم را حضور «الله» ببینیم و جانمان را سراسر در طلب حكم او قرار دهیم؟ مگر میشود ما نخواهیم كه كبریایی حضرت حق سراسر وجود ما را در برگیرد و در هر چیز و هر كار با كبریایی او روبهرو شویم؟ معلوم است كه میخواهیم. پس معلوم است تو را میخواهیم، و سلام بر تو كه جلوة تامّ و تمام آروزی مایی! چقدر بابركت است اُنس با تو ای قلبِ سراسر مملوّ از توحید و تكبیر حضرت ربّ.
وقتی فهمیدی «لاالهالاالله» گفتن و «الله اكبر» گفتن، چه غوغایی در قلب انسان به پا میكند و وقتی فهمیدی قلبی در صحنة عالم است كه تجسم عینی این نوع «لاالهالاالله» و «الله اكبر»گفتن است و میتوانی بر اساس نظر به «لاالهالاالله» و «الله اكبر» بر او نظر كنی، سلام خود را بر همین اساس بر آن حضرت عرضه میداری و میگویی؛ «السَّلامُ عَلَیْكَ حِینَ تُهَلِّلُ وَ تُكَبِّرُ»، طوبی لك، طوبی لك.