ملاحظه کردید که انتخابهاى غیر واقعى مخصوص کودکان است، کودکان هستند که عروسک را به عنوان یک انسان واقعی تصور میکنند و یا روى ماکت اسب سوار مىشوند و مىگویند این اسب است و آنچنان ذوق مىکنند كه گویى سوار بر اسب رستم شدهاند، ولی در واقع سوار ماکت شدهاند. پس كودك، واقعیّتگرا نیست و به همین جهت انتخابهایش نیز واقعى نمیباشد ولی جوان كسى است كه اولاً؛ انتخابهایش واقعى است، ثانیاً؛ میتواند انتخابی بزرگ داشته باشد و چون حقیقت انسان، حقیقتی ابدى است، اگر انتخابی مطابق ابدیت خود نكند، به عمر و جوانیاش خیانت كرده است و همین امر موجب میشود که یأس و افسردگی او را فراگیرد، زیرا جواب نیاز روحی خود را درست نداده است. روح او میخواسته تا ابدیّت وسعت بگیرد ولی او خود را مشغول چیزهای سطحی و محدود كرده است.
اگر شما یكى، دوسال هر روز بنشینید و كارتون ببینید، اوّل از آن خوشتان مىآید، ولى بعد دلتان شور مىزند، درست است که نگاه كردن به كارتون را رها نمىكنید، حاضر هم نمیشوید وسط قصه آن را رها كنید و اگر تلویزیون بعد از كارتون، یك فیلم هم داشته باشد آن را هم مىبینید، ولی باز هم در حین نگاه به فیلم، دلتان شور مىزند، مىدانید باید بلند شوید و كاری اساسی انجام دهید امّا نمىدانید چه كار بكنید، مىدانید كه این كار را نباید انجام بدهید ولی چون نمیدانید چه کار باید بکنید، نگاهکردن به فیلم را ادامه مىدهید، اگر فردا و پسفردا را هم به همین نحو بگذرانید، و چند سال همین روند را در پیش بگیرید، بعد متوجه میشوید غم شدیدى شما را گرفته، نمىدانید چه كار بكنید، شدیداً اخمو، بداخلاق، تندخو، بدرأى، پرخواب، تنبل، غیرجدّى، غیر شاداب و... خواهید شد. آیا مىدانید پدیدآمدن این روحیات براى آن است که انتخابتان مناسب سنّتان نبوده است؟
روح شما به وسعت ابدیّت است، و شما هم جوانید، لذا می توانید انتخابی به بلندى روح خود داشته باشید. حالا اگر انتخاب شما به وسعت ابدیت شد انتخابی در شأن خود انجام دادهاید و هرگز گرفتار آن نوع افسردگی و بداخلاقی که عرض شد نمیشوید.
از خود بپرسید انتخابی که مناسب ابدیّت باشد چگونه است و چه چیزی را باید در آن حالت انتخاب کرد؟ آیا اگر به جای انتخاب بزرگ، تمام دنیا را به شما بدهند جواب انتخاب بزرگ شما را دادهاند؟ مگر تمام دنیا بزرگ است؟ عرض شد که مثلاً اگر شما گفتید وقتی دیپلم بگیرم دیگر راحت مىشوم، میبینید که اینطور نیست، بعد كه دیپلم گرفتید مىخواهید به دانشگاه بروید، بعد در دانشگاه مشغول گذراندن واحدهای درسی میشوید و بالاخره فارغالتحصیل میگردید و بعد ازدواج میکنید، هرچه در این مسیر پیش بروید مشكلات بیشتر مىشود، بعد تهیّهی خانه، بعد بچّهدارشدن، بعد بزرگكردن کودکان و تحصیلات آنها و... آیا این نوع انتخابها که مربوط به زندگی دنیایی است میتواند همان انتخاب بزرگ انسان باشد؟ یا اینكه هرچه در این امور پیش برویم، مشكلات و غصّهها بیشتر مىشود. پس اگر تمام دنیا را به شما بدهند نه تنها چیز بزرگی به شما ندادهاند بلکه تمام غصّهها را به شما دادهاند. به همین جهت از خود بپرسید اگر دنیا را انتخاب کردید و همهی دنیا را به شما بدهند، این انتخاب بزرگ شما خواهد بود؟ مسلّم تصدیق خواهید كرد، نهتنها انتخاب بزرگی نکردهاید بلكه با توجه به وسعت روح انسان، این نوع انتخاب، انتخاب كوچكى است. اینها انتخابهای فرعی و کوچکی برای گذران زندگی دنیایی هستند.
علت آن كه انتخاب دنیا با غصّههاى زیاد همراه است مربوط به وسعت روح است و اینکه انتخاب بزرگ باید مربوط به روح باشد که ابدی است و لذا اگر انسان دنیا را انتخاب كرد نسبت به روح خود، مقصد كوچك و محدودى را انتخاب كرده است. خداوند در وصف دنیا میفرماید: «مَتاعٌ قَلِیلٌ»8 یعنى دنیا كالایى است كم و بهرهاى است محدود. به همین دلیل، دنیا نمیتواند به جای انتخاب بزرگ روح جوان قرار گیرد و اگر دنیا را انتخاب كند نسبت به روح خود چیز بسیار كوچكى را انتخاب كرده است. معلوم است که وقتی روح، خود را گرفتار قفس دنیا کرد، مأیوس و سرخورده و افسرده خواهد شد.