جنس روح، جنس بدن نیست، به همین جهت مكان و زمان برای روح مطرح نمیباشد، بدنِ انسان، زمان و مكان دارد و در جای خاصی قرار میگیرد و دارای سن خاصی است، ولی روح انسان از جنس دیگری است و مقصد و مقصود دیگری دارد، باید خودمان را كه غیر بدنمان هستیم بشناسیم و از به كمال رساندن آن غافل نباشیم. آن چیزهایی كه روح را مشغول به بدن میكنند، مانع سیر روح میشوند. مثلاً وقتی غذا میخورید و در خوردن غذا پرخوری میکنید، روحتان به طور غیر معمول مشغول هضم غذا میشود و در همان حدّ به دنیا مشغول میگردد و نمیتواند با عالَم غیب ارتباط برقرار كند، ولی وقتی پر خوری نکنید و یا روزه میگیرید، چون روحتان كمتر گرفتار بدن است بهتر میتواند به سوی عالَم غیب سیر كند و با خدا ارتباط برقرار نماید، البته سیر روح مثل سیر جسم نیست كه روح تغییر مكان دهد، بلكه سیر روح موجب تغییر فهم و شعور و حالت میشود و میتواند با حقایق عالم غیب اُنس بگیرد.
بعد از این مقدمات إنشاءالله چند نكته روشن میشود:
اولاً: خودمان بعد از رهایی از این بدن، سیر میكنیم و به قیامت نظر میکنیم و معنی قیامت چیزی غیر از سیر روح پس از رهایی از بدن به عالمی برتر از این عالَم نیست، كه در آن عالم، انسان بیدارتر میشود و آثار اعمال خوب و بدش كاملاً برایش روشن گشته و تجسّم مییابد.
ثانیاً: نبوّت یعنی اینكه یك روحِ خیلی متعالی، بهسوی عالم غیب سیر كرده است و از عالَم غیب، وَحی و دستورالعملهای خدا را برای بشریت گرفته و مأمور ابلاغ آن دستورالعملها به بشریت شده است.
ثالثاً: وقتی قلبتان را به آن چه پیامبر«ص» آورد مؤمن كردید و هوس خود را مطابق آنچه شریعت الهی فرموده، كنترل نمودید، روحتان میتواند با عالَم غیب اُنس بگیرد و به سوی آن عالم سیر كند و در آن حال از وحی پیامبر«ص» بهتر استفاده كند و به بهترین تعالی و کمال دست یابد.