اگر بدن تابع روح باشد و جنبهی معنوی انسان بر جنبهی مادی او غالب شود آن قدری غذا میخواهد كه روح او بتواند بدن خودش را زیبا نگه دارد، چون روح زیباست، کافی است ما به جای نظر به بدن، به روح خود توجه کنیم و بخواهیم نیازهای روحی خود را برآورده سازیم، در آن صورت روح ما به بهترین شکل بدن ما را تدبیر میکند و میلهای ما را در کنترل خود قرار میدهد که از حدّ متعادل خود خارج نشود و روح را از تحرک و پرواز باز ندارد. امّا اگر با توجه بیشتر به بدن، امیال مربوط به بدن بر روح حكومت كند، هیچ وقت از خوردن دست بر نمیدارد، انسان در آن حالت آن قدر میخورد که دیگر نتواند بخورد و حرصِ بیشترخوردن در او تمام نمیشود. وقتی حرصِ خوردن به میدان بیاید هرگز انسان سیر نمیشود، به این جهت وقتی از خوردن دست می کشد که دیگر جایی برای خوردن نداشته باشد. این حالت را مقایسه کنید با وقتی که روح انسان بر بدن او حاكم باشد و شما نظر به روح خود داشته باشید و بخواهید روح شما امکان پرواز به عالم معنا را در خود حفظ کند در این حالت به اندازهای كه بدن غذای مناسب خود را خورد، دیگر خوردن را ادامه نمیدهید.26
روزهایی كه عاقلانه و روی حساب ورزش میكنید و در حین ورزش بر روی بدنتان تمرکزتان را از دست نمیدهید، وقتی سر سفرهی غذا مینشینید چون از حالت تمركز خارج نمیشوید به مقدارِ مورد نیاز بدنتان، غذا میخورید و حرصِ خوردن غذای بیشتر در شما حاکم نیست، چون روح و تمرکز روحی بر بدن حاکم است. ولی روزی كه روی حساب ورزش نمیكنید و فقط به فكر غلبهی بر حریف و نگران باختن به او هستید، با چنین ذهن پریشانی سر سفرهی غذا چون تمرکز لازم را ندارید، بیحساب غذا میخورید. به همین جهت است كه باید عرض كنم، اگر ورزش جهت و هدف صحیحی نداشته باشد نهتنها نفع ندارد، بلكه ضرر هم دارد. نمونهاش هم آدمهایی كه فقط ورزش میكنند كه زورشان زیاد شود، اینها پس از مدّتی دارای هیكلی بدقواره، همراه با انواع بیماریها هستند.
ورزش یكی از روشهایی است كه میتوان از طریق آن، روح را بر بدن حاكم كرد. البته به شرطی كه در ورزشكردن جهتگیری شما این باشد كه روحتان را بر بدنتان حاكم کنید و هرگز در ورزشکردن تمرکز لازم را فراموش ننمایید.