بعضی اوقات احساس میکنید دلتان غذا میخواهد، هرچند میدانید كه سیر هستید و بدنتان نیاز به غذا ندارد، ولی دلتان میگوید غذا میخواهم، این یک نوع حرص و شهوت است كه در بدن پیدا شده ولی روح متوجه است نباید چیزی بخورد، چون حقیقتاً نیاز ندارد. برای قوهی شهویه، حرصِ غذاخوردن مطلوب است بدون آنکه بخواهد غذا بخورد برای رفع گرسنگی. وقتی انسان میتواند از دست این حرص نجات پیدا كند، كه روحش متعالی شود وگرنه تحت تأثیر همان حرص شروع میکند به غذاخوردن و کششهای عالی روح را در نظر نمیگیرد در حالی که به قول مولوی:
جان گشاید سوی بالا، بالها
در زده تن در زمین چنگالها
وقتی روح - با آزادشدن از میلهای بدن- بزرگ و متعالی شد میتواند بر حرصها و میلهایِ بیجا حکومت کند و اجازه ندهد عنان روح در اختیار امیال بدن قرار گیرد. بهعنوان مثال؛ روحِ بزرگ حاضر نیست به نامحرم نگاه كند، هرچند شهوتش بگوید نگاه كن. بین شهوت بدن و روح جنگ و نزاع پیش میآید، وقتی چشمت به نامحرم افتاد شهوت میگوید: ادامه بده، روحِ تربیتشده میگوید: ادامهی نگاه حرام است. اگر تمرین كردید كه نگاه نكنید، در دفعات بعدی که با نامحرم روبهرو شدید بهراحتی نگاه نمیكنید و بدین شکل بر امیال خود مسلّط میشوید. موضوع تسلّط بر سایر میلها هم همینطور است. باید راه كنترل میلها را پیدا كنیم، و ورزش در این راه میتواند به ما كمك كند، زیرا در ورزش و در تمرینات، دائماً به بدن فرمان میدهید و همین کار دریچهای میشود که بتوانید به میلهای بدن نیز فرمان دهید و بر آنها مسلط شوید.