اکنون که استکبار جهانی از انقلاب اسلامی ما سیلی خورده و به نقش عظیم مسلمین در معادلات جهانی پی برده است، ما شاهد ایجاد اختلال در جوامع اسلامی، رذالت کافران در ضدیت با اسلام و نسل کشی مسلمانان در سرزمینهایی چون بوسنی و هرزگوین، خلیج فارس، فلسطین، لبنان و الجزایر بوده و هستیم. بنابر این شکی نیست که همه ما باید از برادران مسلمان خود در این کشورها و سایر نقاط مسلمان نشین جهان، که درحال مبارزه و جنگ با دشمنان اسلامند، پشتیبانی کنیم. و نیز تردیدی وجود ندارد که برای حفظ عزت و سیادت مسلمانان که یک واجب شرعی است، وظیفه داریم در روابط بین المللی، از مواضع سیاسی
﴿ صفحه 56﴾
کشورهای مسلمان حمایت کنیم. همچنان که لازم است تا حد امکان، همبستگی خود را با ملتهای اسلامی تحکیم بخشیده، و در زمینه های مسائل اقتصادی با آنها همکاری نمائیم.
ولی انچه از اهمیت بیشتری برخوردار است و متاسفانه تاکنون در بسیاری از موارد، با غفلت همراه بوده است، مبارزه فرهنگی است. زیرا همانطوری که در بحثهای گذشته اشاره شد، تهاجم فرهنگی بر خلاف شیوه های تهاجم نظامی و اقتصادی، یک جریان کاملا ملموس نیست که بتوان در برابر آن واکنش دفعی نشان داد، بلکه دارای طبیعت پیچیدهای است که از تلاشها و تجربه های فراوان دشمنان اسلام، طی مدتهای طولانی سود جسته و با آنها عجین شده است. به همین جهت، این شیوه، خطرناک ترین نوع هجوم است که اگر با موفقیت همراه باشد، دشمن به همه اهداف خود رسیده است، و دیگر نیازی به مبارزه نظامی هم نخواهد داشت.
و باید اعتراف کرد که با تاسف فراوان، تلاش دشمنان اسلام در این زمینه تا اندازهای موفق نیز بوده است و امروز دیگر هجوم فرهنگی به شکلی نیست که بتوان درها را به روی آن بست، زیرا تکنولوژی جدید، درها را شکسته و فرهنگ مهاجم، چون مهمان ناخواندهای به اندرونی سرکشیده است!
در طلیعه پیروزی انقلاب اسلامی، امام راحل ـ رضوان الله علیه ـ فرمود:
«راس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ و نجات جوانهای ما از این وابستگی به غرب است...
ما الان در همه چیز یک نوع وابستگی داریم که بالاتر از همه وابستگی
﴿ صفحه 57﴾
افکار است. این وابستگی سرمنشأ همه وابستگی هاست که ما داریم. اگر ما وابستگی فرهنگ داشته باشیم، دنبالش وابستگی اقتصادی هم هست، وابستگی اجتماعی و سیاسی هم هست، همه اینها هست».(7/8/58)
و نیز فرمود: «اگر فرهنگ جامعهای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا میکند و بالاخره در آن مستهلک میشود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست میدهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگی آن نشأت میگیرد ...».
آن بزرگ مرد میدانست که اگر ملتی فرهنگ کفر را بپذیرد، ایدئولوژی و عقاید کفر آمیز را نیز خواهد پذیرفت و یا لااقل در اعتقادات دینی خود سست خواهد شد، و این همان هدفی است که کافران در هجوم فرهنگی بر مسلمین دنبال میکنند. آنها با صراحت گفتهاند که هدفشان از تبلیغاتی که در کشورهای اسلامی انجام میدهند، ترویج مسیحیت به امید مسیحی شدن مسلمانها نیست، بلکه کمال آرزویشان این است که نسبت به اعتقادات و باورهای دینی، در قلب جوانان مسلمان شک و تردید ایجاد کنند تا عقایدشان ضعیف و ایمانشان به کفر ستیزی و خدا جویی سست گردد، آنگاه کاملا از هویت مذهبی و ملی و آرمان خواهی خود دست بردارند و رفتارهای غربی را در همه شؤون زندگی، الگوی خود قرار دهند. واضح است که در این صورت، دشمن سلطه گر خود را در قله پیروزی احساس میکند، چرا که حتی سربازان حریف را نیز به اردوی خود آورده و با اهداف خویش همداستان کرده است.
هم اکنون، دشمنان اسلام با اعزام تعداد بسیار از مبلغین مسیحی به سراسر جهان و به خصوص مبلغینی که در کشورهای آفریقایی مستقر
﴿ صفحه 58﴾
نمودهاند فعالیتهای شدید را علیه اسلام انجام میدهند. تخصیص ارقام نجومی بودجه هایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به ویژه در سالهای اخیر، از یک سو توسط استعمارگران غربی برای مبارزه با اسلام، و از سوی دیگر به وسیله دست نشاندگان آنها در کشورهای اسلامی مانند عربستان تحت عنوان وهابیت، برای مبارزه با تشیع هزینه میشود، و ارقام بالای مبلغینی که از هر یک از این دو جبهه، با اسلام واقعی و باورهای دینی مردم جهان مبارزه میکنند، رسالت اسلامی و انسانی ما را بسیار سنگین میکند.
باید بدانیم که اسلام و قرآن فقط برای ما و چند کشور دیگر نازل نشده است، بلکه همه مردم در سراسر جهان به عنوان بندگان خدا به این رحمت بی پایان الهی حق دارند و این فرمان خدا است که حاملان امانت الهی، باید آن را به اهلش برسانند. (ان الله یامرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها)**نساء / 61.***هیأتهای مسیحی، در کشورهای جهان سوم، شیوه های مختلفی را جهت انجام مأموریتهای محوله به کار میگیرند.
از جمله در برخی از کشورهای آفریقایی مانند سنگال، بر طبق قراردادی که با خانواده های تهیدست منعقد میشود، در ازای توزیع کمکهای مختصر مالی و جنسی از طرف این هیاتها به مردم، آنها موظفند که کودکان خود را به مدارس تبشیری بفرستند.
التبه مروجین مسیحی و مبلغین اعزامی به کشورهای اسلامی، برای پرهیز از تحریک احساسات و عواطف دینی مسلمانان در انجام کارهای خلاف اسلام خویش، حتی الامکان سعی دارند از عملیات غیر مستقیم و فعالیتهای محرمانه و مخفیانه استفاده کنند و به همین جهت است که
﴿ صفحه 59﴾
بیشتر از راههای فرهنگی، سیاحت و جهانگردی، تجارت و سرمایه گذاری، شرقشناسی و زبان شناسی، تخصص در امور باستان و به عنوان مشاور فنی و مربی ورزشی و تحت دهها عنوان دیگر، به فعالیت وانجام ماموریتهای خود میپردازند**رجوع شود به کتاب «این همه تبلیغات چرا؟».***.
در کشور آفریقایی کنیا ـ علی رغم فعالیت شدید هفتاد فرقه مسیحی که فقط یکی از آنها که متعلق به ایرلند میباشد دارای کلیسایی است که شش هزار مبلغ مسیحی را تجهیز میکند ـ مردمی زندگی میکنند که به گفته وزیر اطلاعات آن کشور، آماده پذیرش اسلام هستند، چه بسا این مردم همان کسانی باشند که خداوند آنها را به عنوان «اهل امانت» معرفی فرموده است!
این دولت مردی که خود مسیحی و عضو یک کابینه مسیحی است، در سفری که به ایران داشت، آمادگی کشور متبوعش را جهت پذیرش مبلغان اسلامی اعلام کرد. مسلّم است که اگر در کشور او زمینهای برای گرایشهای اسلامی نباشد و یا در مردم، نسبت به پذیرش دین اسلام تعصبی وجود داشته باشد، او هرگز به خود اجازه چنین اظهاراتی را نمیدهد.
بنابر این، با وجود تبلیغات وسیعی که از طرف مسیحیت علیه اسلام صورت میگیرد و با وجود کارشکنی ها و دشمنی هایی که وهابیون علیه تشیع میکنند و نیز با توجه به غیر قابل مقایسه بودن نیروی انسانی و بودجه های تبلیغی ما با نیروها و بودجه های کلانی که از طرف واتیکان هزینه میشود، به طوری که حتی بودجه و امکانات یکی از کلیساهایی که در آنجا اداره میشود، با تمام بودجه اختصاصی کشور عربستان در آنجا قابل مقایسه نیست با همه این تفاصیل باید امیدوار بود و تا حد قدرت در
﴿ صفحه 60﴾
امر تبلیغ اسلام و اعزام مبلغ به کشورها باید کوشش کرد و اتفاقاً از آنجا که همواره حقیقت پیروز میشود، فعالیتهای بسیار ساده و اندکی که در آنجا برای معرفی چهره تشیع انجام میگیرد، خوشبختانه، بازده بسیار چشمگیری دارد. این نشانگر آن است که امکان تبلیغ اسلام در اینگونه کشورها، تا حد زیادی وجود دارد و لازم است که به عنوان یک واجب شرعی، برای دفاع از حریم تشیع و ترویج اسلام واقعی در این مناطق، سرمایهگذاری بیشتری در جهت انجام مقدمات کار و آموزش زبانهای خارجی صورت گیرد.
از جمله فعالیتهایی که میتوان در همین راستا انجام داد، ایجاد ارتباط مداوم با مراکز اسلامی، در دیگر کشورهای مسلمان است. از این طریق ضمن مبادله اطلاعات لازم در مورد میزان جمعیت مسلمان و شیعه، نوع فعالیتها و تلاشهای مذهبی و ارزیابی نیازهای فرهنگی و تبلیغی هر کشور، میتوان برخی از احتیاجات دینی و نیازهای تبلیغی آنان را از قبیل کتابها و مجلات مذهبی تأمین کرد.
به هر حال باید دانست که پویایی و جاودانگی هر چه بیشتر انقلاب اسلامی نیز در پرتو تلاش خستگی ناپذیر ما در تمامی صحنه های علمی، هنری، فرهنگی و پاسخگویی مناسب به نیازهای همه جانبه مسلمانان در داخل و خارج کشور میسر است.
اینها مسائلی است که در بعد تبلیغات خارجی مطرح است، اما در داخل کشور نیز موفقیتهای دشمن روبه افزایش میباشد و فرهنگ اسلامی در حال تضعیف است.متأسفانه در اثر تلاشهای ضد دینی و ترویج فرهنگ بیگانه، رسوبات این فرهنگ، بر رفتار عدهای از جوانان هموطن ما اثر گذاشته و التزام به رعایت احکام شرعی را نسبت به اوایل پیروزی
﴿ صفحه 61﴾
انقلاب، کمرنگتر ساخته و حتی در مواردی، ارزشها را در سطح جامعه به شدت دگرگون کرده است.
آیا فروش و استعمال مواد مخدر، تولید و مصرف مشروبات الکلی، پخش فیلمهای ویدئویی فوق ابتذال و دیگر مسائل مفسده انگیز در کشور جمهوری اسلامی ایران، این «ام القرای اسلام» هنوز زنگ خطر را برای بیداری برخی از دست اندرکاران مسائل فرهنگی به صدا در نیاورده است؟
آیا هشدارهای مکرر و تعبیرات مختلف رهبر معظم جمهوری اسلامی در این باره، کافی نیست؟
مسلّم است که در میان دو دیدگاه موجود که یکی تبادل فرهنگی و دیگری آنچه به تعبیر ایشان «شبیخون فرهنگی» نامیده شده است، به اندازهای فاصله وجود دارد که یک دایره مثلثاتی را طی میکند ولی اهمیت موضوع از همه اینها فراتر است. افسوس که همواره آنچه را که «میرزای شیرازی» در استعمال تنباکو میبیند تنباکو فروشان نمیبینند، به همین خاطر است که او ارتکاب چنین کاری را درحکم اعلان جنگ با حضرت بقیة الله (عج) میشمارد!
آیا تاکنون هیچ یک از ما، این سوال را از خود پرسیده است که علت آنکه روزانه، میلیونها پاکت رنگارنگ سیگار، با انواع تصاویر و مارکهای گوناگون خارجی بدون هیچ ممنوعیتی به جامعه اسلامی ما تزریق میشود چیست؟ و چرا اغلب این سیگارها با وجود زرق و برق و جذابیت بیشترشان نسبت به مشابه داخلی ارزانتر و تا نصف قیمت به فروش میرسند، در حالی که بهای سایر اجناس غربی چند برابر است؟ دیگر آنکه چگونه و با چه سرمایه ای، این کالای مضر تا سقف انبوه و اشباع جامعه به داخل کشور سرازیر میشود و چرا تعداد فروشگاههای آن در داخل، از
﴿ صفحه 62﴾
تعداد نانوایی ها بیشتر است؟! و خلاصه در رأس این هرم چه دستهای خبیثی در کار است و از این هم فرآورده هایی که دود میشود و محیط را نیز آلوده میسازد، منافع چه کسانی تضمین شده است؟!
چرا در داخل این همه پاکتهای زیبا، نوارهای درسی و کتابهای مفید علمی برای ما ارسال نمیشود و چرا به جای اینهمه سیگارهای خفه کننده ـ که سلامت نسل آینده را به خطر انداخته است ـ فیلمهای ارزشمند علمی و کاستهای دروس تحقیقی که توان فنی و تکنولوژی را افزایش بدهد، به داخل کشور ما سرازیز نمیشود؟!
باید یک بار دیگر همه این سوالات را در مورد انواع مواد مخدر، مشروبات الکلی و فیلمهای مبتذل ویدئویی تکرار کرد و چارهای دردمندانه اندیشید، که در غیر این صورت دیر یا زود، ترشحات زهر آگین آن، دامان برخی از پاک ترین فرزندان این مرز و بوم را نیز فرا خواهد گرفت، اگر تاکنون از میان آنها قربانیان فراوانی را نگرفته باشد جوانانی که با عقایدی سالم وارد اجتماع و حتی وارد دانشگاهها میشوند و سرانجام با اعتقادی سست و ایمانی ضعیف باز میگردند و در چنگال مشکلات فراوان، تحمل و اعتماد به نفس را از دست میدهند و ناگهان به دامن آلودگیها پناه میبرند.
وقت آن است که میرزای شیرازی دیگری به پا خیزد و بار دیگر در این برهه از زمان با فتوایی تازه علم مبارزه و جهاد با کفر جهانی را بر دوش گیرد.
وقت آن است که همه اقشار جامعه بپاخیزند وفریاد آن مرجع کفر ستیز را که امروز در گلوی رهبر بیدار انقلاب ما طنین افکنده است به گوش جان بشنوند و همگی در یک بسیج عمومی و یک حرکت رعد آسای
﴿ صفحه 63﴾
سراسری ـ آنچنان که پشت غارتگران جهانی را یک بار دیگر بلرزاند و بشکند ـ شرکت کنند و با ترک عادتهای زشت و زدودن زنگارهای پلید شرک و شک و بی ایمانی، موجبات استحکام و تقویت دوباره اعتقادات دینی و ترویج ارزشهای اسلامی را با ایجاد مجالس مذهبی و محافل دینی در سراسر کشور فراهم سازند و در این جهاد مقدس، به وسیله تقویت روحیه خدا جویی، هرگز از ملامت کج اندیشان و روبه صفتان نهراسند و با ایثار جان، شجاعانه علیه بی عدالتی های اجتماعی و به باد رفتن انسانها مبارزه کنند.
مجدداً تاکید میکنیم که انجام این امر مهم، فقط به همت عموم مردم مسلمان و مشارکت سراسری آنان امکان پذیر است. یکی از دامهای دشمن القای این فکر است که «وظیفه ما در برابر اسلام و انقلاب به پایان رسیده است و اکنون دیگر نوبت کار دولت است» در حالی که این اشتباه بزرگی است و اگر ملت برای انقلاب و پیروزی جنگ، از مال و جان جوانهای خود مایه گذاشته است، مسؤولیت حفظ این خونها و دستاوردهای انقلاب، هنوز به پایان نرسیده است وانگهی در اسلام دولت و ملت از یکدیگر جدا نیستند و اعضای یک دولت نیز به تنهایی نمیتوانند، با کنار رفتن مردم از صحنه های مختلف، مشکلات عظیم کشور را سامان بدهند.