هر چیزی که در این عالم بیشتر ارزش داشته باشد، خطرش هم بیشتر است. این مطلب را میتوان در امور مادی هم در نظر گرفت؛ مثلاً، گوهرهای گرانبها و چیزهای قیمتی بیشتر در معرض آفات قرار دارند. چشمان سارقان و خیانت کاران همیشه به سوی چیزهای ارزشمند و قیمتی دوخته شده است. خطراتی که اشیای قیمتی را در دنیا تهدید میکند، چیزهای بی قیمت را تهدید نمیکند. یک مغازه که چیزهایی کم قیمت در آن، به فروش میرسد صاحبش نگران دزدیده شدن آنها نیست که به عنوان مثال شب هنگام دزد دکّان سبزی فروشی یا بقّالی را سرقت کند. مغازه را با یک قفل ساده میبندد و به خانه میرود. اما یک جواهرفروشی هرگز نمیتواند به آرامی مغازه خود را رها کند و برود. در بسیاری از مناطق برای مکانهایی که اجناس گران قیمت را نگهداری میکنند، نگهبان استخدام میکنند تا شبها مورد دستبرد واقع نشوند؛ مانند بانکها و موزه ها. چرا؟ چون در داخل آنها اشیای قیمتی وجود دارد.
در امور اجتماعی هم این گونه است. اگر پدیده ارزشمندی در اجتماع رخ دهد، که تأثیر مهمی در جامعه داشته باشد، دشمنان با آن به مقابله برمی خیزند و درصدد برمی آیند که آن را نابود سازند. آنها به پدیده هایی بی اثر و کم ارزش بهایی نمیدهند. مثالهای بسیار دیگری هم در امور معنوی، میتوان ذکر کرد. در داستانها و روایات هست که اهتمام شیطان نسبت به کسانی که مراتب عالیه تکامل انسانی را میپیمایند، بیشتر است.
﴿ صفحه 115﴾
به آنها که در مراحل اولیه هستند و افتان و خیزان قدم بر میدارند، چندان کاری ندارد یا به آنها که منحرفند اصلا هیچ توجهی ندارد. نسبت به کسانی که در وهله اول، راه حق را شناختند و سپس در پیمودن آن راه جدّیت دارند، اهتمام دارد. او تمام نیروی خود را صرف میکند که آنها را گمراه کند. اگر نتوانست سعی میکند که از فعالیت آنها جلوگیری نماید. داستانهای بسیاری در این زمینه هست که اگر بخواهیم آنها را بیان کنیم، سخن به درازا میکشد. اما به عنوان نمونه یکی از آنها را اینجا بیان میکنیم.
این داستان را به مرحوم شیخ انصاری(رحمه الله) نسبت میدهند. در زمان ریاستش بر حوزه علمیه نجف، شبی که همسرش باید وضع حمل میکرد خانمها و بستگان او نزد شیخ آمدند و گفتند امشب ممکن است که همسر شما وضع حمل کند؛ شما یک مقدار روغن تهیه کنید ـ در گذشته، مرسوم بود، هنوز هم در برخی از خانواده ها سنت است خانمی که وضع حمل میکند، به او مقداری روغن میدهند تا تناول کند. این کمترین کمکی بود که به چنین خانمی میکردند تا او را تقویت کنند. ایشان مقداری پول سهم امام نزد خود داشته است. برمی خیزد و بر طبق نقل دو تومان از آن پول را برمی دارد تا برای همسرش روغن بخرد. وقتی میخواهد از منزل بیرون بیاید این فکر به ذهنش میرسد که اگر امشب همسر یک طلبه دیگری در یک گوشه نجف بخواهد وضع حمل کند آیا حتماً پول در اختیار دارد یا نه. بر میگردد و پول را سر جایش میگذارد و دنبال کارش میرود. هر چه زنها میآیند و میپرسند که چه شد، قرار بود روغن تهیه کنید میگوید، نمیشود. به هر حال، آنها مأیوس میشوند. نقل شده که در آن عصر، فردی که اهل مکاشفه بوده در عالم کشف و شهود شیطان
﴿ صفحه 116﴾
را دیده که دامهای بزرگی گسترانیده و انواع و اقسام وسایل فریب مهیا کرده است. همچنین از رشته های رنگارنگ سبز و زرد و سرخ، چیزهایی را به هم بافته و به صورت طناب و دامهایی از این قبیل با خود همراه دارد. یک دام بسیار قوی از طنابهای بسیار ضخیم تابیده و فشرده به هم نیز با خود دارد ولی آن دام، پاره پاره شده. به شیطان میگوید: اینها چیست؟ میگوید: اینها دامهای من است سؤال میکنند: با اینها چه میکنی؟ میگوید: مردم را فریب میدهم و همه را یکی یکی توضیح میدهد: این پول است، این زن است، این مقام است؛ تا آخر. میگوید: آن چیست که اینقدر ضخیم است ولی پاره شده؟ شیطان آه عمیقی میکشد و میگوید در حدود 9 ماه است که این طناب را تنیدهام و این دام را درست کرهام اما دیشب که میخواستم آن را بر گردن شیخ بیاندازم، شیخ یک تکان خورد و آن را پاره کرد. از او سؤال میکند که پس کدام یک برای من است؟ شیطان پاسخ میدهد: تو احتیاج به دام نداری. هرگاه میگویم بیا خودت میآیی!
از وقتی که همسر شیخ انصاری(رحمه الله) حامله شده بوده، شیطان به این فکر بوده است که برای زمان تولد فرزند او، چنین دامی برای شیخ بگستراند و او را وادار کند که از سهم امام مقداری روغن برای همسرش تهیه کند. نُه ماه برای این منظور زحمت کشیده است؛ شیخ هم ابتدا تصمیم میگیرد چنین کاری انجام دهد، اما از دام او نجات مییابد.
این داستانی است که نقل شده است. نمیگویم که وحی منزل است و قطعی است؛ اما آموزنده است. مضمونش صحیح است، گرچه سندش قطعی نباشد.
در روایات هم شواهد بسیاری وجود دارد که اهتمام شیطان مصروف
﴿ صفحه 117﴾
کسانی است که راه صحیح را شناختهاند و با تمام جدیت میخواهند آن را دنبال کنند. با دیگران چندان کاری ندارد. در بعضی روایات، از ائمه اطهار(علیهم السلام) سؤال شده است که ما میبینیم مخالفان شما و کسانی که پیرو سایر مذاهب اسلامی هستند به مسائل شرعی مانند نماز و روزه بیشتر از بعضی از شیعیان شما اهتمام دارند. در مقابل، گاهی بعضی از شیعیان شما را میبینیم که به برخی از گناهان آلوده میشوند و لغزشهایی پیدا میکنند سرّ آن چیست؟ میفرمایند: یکی از دلایل آن این است که شیطان با مخالفان کاری ندارد؛ چون آنها از اصل منحرف هستند و هر چه تلاش کنند به جایی نمیرسند. لذا با آنها کاری ندارد. اما شیعیان ما چون راه صحیح را شناختهاند و اگر تلاش کنند به نتیجه خواهند رسید، بنابراین، تمام همّ خود را متوجه آنها میکند که در راه صحیح پیش نروند. به این دلیل، گاهی مرتکب لغزشهایی میشوند. اینها نمونه هایی نقلی، تجربی و تمثیلی است تا بدانیم چیزهایی که ارزشمندتر است بیشتر دشمن دارد.
اگر باور نکنیم که انقلاب ما یکی از بزرگترین پدیده های ارزشمند تاریخ انسانیت است دست کم باید بپذیریم که در تاریخ اسلام و ایران، چنین حادثه ارزشمندی کمتر روی داده است. بنابراین، طبیعی است که چنین حادثه ارزشمندی بسیار دشمن داشته باشد. دشمنی هایی را هم که دشمنان درباره این انقلاب کرهاند همه ما میدانیم؛ اختلافات داخلی، جنگ تحمیلی، محاصره اقتصادی و توطئه های تبلیغاتی که پیوسته ادامه دارد و هر روز میلیونها دلار در دنیا صرف این گونه تبلیغات علیه ایران میشود. انواع این دشمنی ها را دشمنان آزمودند و به جایی نرسیدند.
﴿ صفحه 118﴾