یکی از عادی ترین و متعارف ترین راههایی که از دیر باز برای غلبه بر دیگران مورد استفاده قرار میگرفته، حملات نظامی است و اسلام از همان ابتدای پیدایش، در جنگهایی که بر مسلمانان تحمیل میشد، با آن روبرو بوده است. سلطه نظامی یک پدیده تازه نیست بلکه در همه ادوار تاریخ، نمونه هایی داشته است. دشمنان اسلام نیز که تعالیم دینی را نمیپذیرفتند و از طرفی نمیتوانستند پیشرفتهایی سریع مسلمین را تحمل کنند، جنگ را بر آنان تحمیل میکردند تا شاید ضمن شکست دادن آنها در جبهه نظامی، بر مقدّراتشان تسلط یابند.
نمونه هایی از این تهاجمات را میتوان در جنگهای صلیبی علیه مسلمانان مشاهده کرد که بر اساس کینه توزی و با استفاده از ضعف و تفرقه مسلمین آغاز شد. صلیبیان که در دوران تاریک قرون وسطی عظمت فرهنگ اسلامی را در آندلس و در قلب اروپا تحمل نمیکردند، با تحریک کلیسا، بارها به سرزمین مسلمانان حمله کردند و جنایات فراوانی را مرتکب شدند.
اسلام در مقابل حملات نظامی کفار، احکام دفاع را برای ما مقرر فرموده است که در کتب فقهی بحثهای مبسوطی پیرامون آن انجام گرفته و جای هیچ تردیدی هم در آن نیست. اما تسلط کفار بر مسلمانها، منحصر به زمینه نظامی نیست. این شیوه در زمانهایی رایج بود که بشر برای تجاوز به منافع دیگران، تنها از قدرت سرنیزه استفاده میکرد و اوضاع زندگی
﴿ صفحه 41﴾
انسان، شیوه های بهتری برای بهره برداری از منافع دیگران پدید آمد که دیگر نیازی به جنگ افروزی و تحمل سختیها نبود.