تربیت
Tarbiat.Org

تهاجم فرهنگی
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

انگیزه دشمن از تهاجم فرهنگی

گاهی هجوم فرهنگی به انگیزه الهی انجام‌ می‌گیرد که البته این کار انبیا و پیروان آنها است. انگیزه آنان از قیام، در هر جامعه‌ای این است که با نیّتی الهی فرهنگ آن جامعه را تغییر دهند، زیرا، وظیفه‌ای در این زمینه از سوی خدا بر دوش آنها گذاشته شده است تا خطاها و انحرافات جوامع را اصلاح کنند. چنین کاری خواه ناخواه موجب تصّرف در فرهنگ‌ می‌شود. اما این کار ممدوح است. ماهم از این گونه هجوم فرهنگی استقبال
﴿ صفحه 74﴾
می کنیم. اگر واقعاً جامعه ما از نظر شناختها، باورها، ارزشها و رفتارها مبتلا به مفاسد و انحرافاتی باشد و کسانی در صدد اصلاح انحرافات آن برآیند ماباید از آنها ممنون باشیم. این کار هیچ عیبی ندارد، ولی منظور ما از هجوم فرهنگی، بنابر اصطلاح معروف، عکس این مطلب است، یعنی ایجاد تغییر نامطلوب به وسیله گروهی در جامعه تا ارزشها رابه ضد ارزشها تبدیل کنند، باورهای صحیح رااز مردم بگیرند، تردید، وسوسه، بی باوری، وارفتگی و وانهادگی در مردم ایجاد کنند، حالت پوچگرایی یا باورهای کاذب و ارزشهای غلط به جامعه تزریق کنند، منظور از هجوم فرهنگی همین است.
اما اینکه انگیزه کسانی که چنین کارهایی انجام‌ می‌دهند چیست بحثی است که تا حدود زیادی جنبه روان‌شناسی اجتماعی دارد. اگر بخواهیم حق مطلب ادا شود باید بحثهای مربوطه ذکر شود تا بتوانیم نتیجه‌ای روشن بگیریم در این بخش فقط، بحث کوتاهی در باره این موضوع ذکر‌ می‌کنیم:
انسانها از اعمال خود در زندگی انگیزه های گوناگونی دارند. طبیعی ترین انگیزه آنان انگیزه های حیوانی برای رفع نیازهای مادی و فیزیولوژیکی است. مانند غذاخوردن و ارضاء هوسهای جنسی و شهوانی این نیازهای طبیعی در بعد حیوانی انسانها ظهور پیدا‌ می‌کند و آنان تلاش‌ می‌کنند که این غرایز و خواستهای حیوانی را هرچه بهتر و بیشتر ارضانمایند. به عبارت دیگر، مقصد چنین انسانهای حیوان صفت، مسائل مادی و اقتصادی و به تبع آن مسائل جنسی است و چیزهای دیگری جنبه وسیله‌ای دارد. تمام فعالیتهای دیگری که در ابعاد گوناگون اجتماعی انجام‌ می‌گیرد، اعمّ از زمینه های علمی، صنعتی و هنری همه در
﴿ صفحه 75﴾
جهت خدمت به این غرایز حیوانی و ارضای آنها انجام‌ می‌شود، حتی تلاش هایی که علما و دانشمندان در آزمایشگاهها و مراکز علمی انجام‌ می‌دهند بحثها و تحقیقاتی که در زمینه های گوناگون صورت‌ می‌گیرد، برای چنین مردمی که دراین سطح از فرهنگ هستند، به قصد پر کردن شکم و لذتهای مادی و جنسی انجام‌ می‌شود.
این مسأله متأسفانه در بیشتر جوامع غربی امروز مشاهده‌ می‌شود. البته همه مردم کشورهای غربی این گونه نیستند ولی غالب مردمی که آنجا زندگی‌ می‌کنند و دست اندرکار مسائل اجتماعی هستند، اهداف مادی و اقتصادی دارند و سایر مسائل برای آنها جنبه فرعی، مقدّمی و وسیله‌ای دارد؛ مثلاً، سیاست وسیله‌ای است برای اقتصاد؛‌ می‌خواهند باتسلّط سیاسی منابع اقتصادی کشوری را به دست آورند. و برای خود بازار فروش مهیّا کنند. تسلّط فرهنگی هم به نوبه خود مقدّمه‌ای است برای تسلّط اقتصادی. چون نمی‌توانند اجناس خود رابه مردمی که فرهنگشان باخواست آنها وفق ندارد و مصرفی نیستند بفروشند برای اینکه هر روز بتوانند بیش از بیش اجناس خود را به آن کشورها صادر کنند باید فرهنگ مردم آنها را مطابق خواست خود عوض کنند. اگر فرهنگی مبتنی بر عقاید مذهبی، زهد و پارسایی باشد بازاری برای آنها به وجود نمی‌آورد که بتوانند هر روز ابزار و اسباب آرایش جدید، وسایل تزیینی و امثال آن به آنها عرضه کنند، آنها هم خریدار باشند، بلکه بر اساس اعتقادات مذهبی و اخلاق ساده زیستی از اسراف و تبذیر پرهیز‌ می‌کنند و چندین سال از هر وسیله‌ای استفاده‌ می‌کنند. این گونه عقاید و احساسات به سود آنهانیست. زیرا آنها‌ می‌خواهند هر چه بیشتر تولیدات خود را به فروش برسانند و بازار خوبی برای کالاهایشان پیدا کنند.برای این منظور
﴿ صفحه 76﴾
هم باید فرهنگ آن مردم را به فرهنگ مصرفی تبدیل کنند. همه به خاطر داریم که در دوران رژیم گذشته در کشور ما فرهنگ مصرفی ترویج‌ می‌شد. به این دلیل، بسیاری از وسایلِ قابل استفاده به دور ریخته‌ می‌شد. درصورتی که، در کشورهای سرمایه داری که، خود این فرهنگ را ترویج‌ می‌کردند و ما را وادار‌ می‌ساختند که مصرف بیش از حد داشته باشیم صرفه جویی‌ می‌کردند. آنها حتی شیشه های دارو و آب میوه و نوشابه را در ظرفهای مخصوص‌ می‌ریزند و شهرداری برای استفاده مجدد آنها را جمع آوری‌ می‌کند. یا مثلاً، از پوست میوه های مصرفی خود، مانند پرتقال و سیب زمینی، استفاده‌ می‌کنند. آنها که فرهنگ مصرفی را به ما تحمیل‌ می‌کنند خودشان آن‌گونه رفتار‌ می‌کنند ولی ما چنین نیستیم. دلیل اینکه آنها این فرهنگ را بر ما تحمیل کرده‌اند تأمین منافع اقتصادی خودشان است. پس انگیزه اصلی دشمنان از هجوم فرهنگی اقتصاد و جلب منافع مادی است. اکنون هم این مقصود از سوی آنان دنبال‌ می‌شود ولی کلیّت ندارد. مردمی که فرهنگ برای آنها اصالت دارد هیچگاه فقط مسائل اقتصادی و رفاهی برایشان مطرح نیست، بلکه اینگونه مسائل برای آنها جنبه وسیله‌ای خواهد داشت.
مابرای تأمین نیازهای طبیعی خود مانند غذا و لباس به دنبال کار‌ می‌رویم؛ عده‌ای به کشاورزی مشغول‌ می‌شوند، عده‌ای به کارهای صنعتی و بازرگانی و برخی هم به کارهای خدماتی‌ می‌پردازند تا نیازهای زندگی خود را تأمین کنیم. اما گروهی وقتی دست اندرکار این کارها‌ می‌شوند پول برایشان اصالت پیدا‌ می‌کند و اصلا پول داشتن مطلوب آنها‌ می‌شود. ابتدا پول وسیله‌ای بود برای تهیه غذا و لباس، اما وقتی در گیر کارهای اقتصادی شدند پول مقصد اصلی‌ می‌شود. لذا، به دنبال جمع کردن و هر
﴿ صفحه 77﴾
چه بیشتر اندوختن آن‌ می‌روند. افرادی هستند که اگر در تمام روز، از بهترین غذاها و در تمام سال، از بهترین لباسها استفاده نمایند و در مجلّلترین کاخها زندگی کنند ثروت آنها برای خود و فرزندانشان تا هفت نسل کافی است ولی قناعت نمی‌کنند و پیوسته به فکر افزودن بر سرمایه های خود هستند. گویی جنون پول اندوزی دارند، بخصوص کسانی که به رباخواری عادت کرده اند. قرآن کریم در این باره‌ می‌فرماید: «الّذینَ یَأکُلُونَ الِرّبوا لایَقُومُونَ اِلاّ کَما یَقُومُ الّذی یَتَخَبُّطُهُ الشَّیطانُ مِنَ اْلمسِّ: (سوره بقره:275) حالت روانی عجیبی شبیه جنون پیدا‌ می‌کنند. (جنون پول اندوختن) اینکه این همه مال چه فایده‌ای برای او دارد و این همه پول را‌ می‌خواهد چه کند برای او مطرح نیست. برای او تنها داشتن مال اهمیّت دارد.این مطلب به عنوان نمونه ذکر شد تا بدانیم که بسیاری از چیزها اصالتاً جنبه وسیله‌ای دارد ولی برای گروهی هدف محسوب‌ می‌شود، پول وسیله‌ای است برای تأمین نیازها، اما برای پول پرستان و سرمایه اندوزان هدف‌ می‌شود، تا آنجا که‌ می‌پذیرد از غذا و لباس و سایر امکانات زندگی کمتر استفاده کند تا پولش کم نشود. بسیاری از مسائل اجتماعی این گونه است که برای بعضی جوامع هدف است و برای بعضی جوامع دیگر جنبه وسیله‌ای دارد. فرهنگ هم چنین است؛ برای عده‌ای اصالت دارد و هدف است و برای عده‌ای وسیله است. هجوم فرهنگی هم برای برخی اصالت دارد و برای برخی وسیله است.
پیامبران و مصلحان الهی سعی‌ می‌کنند که فرهنگ مردم را عوض کنند. اما نه تنها به این دلیل که اقتصادشان بهتر شود بلکه برای این‌که مردم اعتقاد صحیح پیدا کنند و به ارزشهای ولای انسانی پای بند گردند. این موضوع برای انبیا و مربیّان الهی اصالت دارد ولی برای دیگران ممکن
﴿ صفحه 78﴾
است جنبه وسیله‌ای داشته باشد. پس پاسخ این سؤال که انگیزه هجوم فرهنگی چیست معلوم شد. انگیزه های افراد از این کار متفاوت است و گاهی هجوم فرهنگی مقدّمه‌ای است برای انگیزه های دیگر و گاهی هدف است.