قبل از هر چیز لازم است که به یک سری قواعد کلی در فقه اسلامی اشاره کنیم که مانند گنج بزرگی در ابواب مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. به عنوان نمونه، مرحوم شیخ انصاری «رضوان الله تعالی علیه» در کتاب مکاسب ـ از بیش از شش هزار آیهای که در قرآن وجود دارد ـ در ذیل آیه کریمه «یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود»**مائده / 1.*** که بخشی از یک آیه است، به اندازه یک کتاب بحث کرده است، و شاید اگر فرصت مییافت، میتوانست تمام ابواب عقود را از همین کلام کوتاه خدا استنباط کند و کتاب دیگری را نیز تألیف نماید!
این به برکت وسعت و عمق آیات کریمه قرآن است که در موارد متعددی، میتوان از آنها بهره های علمی و معنوی فراوانی برد. کسانی که با مباحث فقهی آشنایی دارند، میدانند که در سراسر این کتاب عظیم، که یکی از افتخارات فقه شیعه است، تنها از چند آیه و روایت چه استفاده های پرارزشی شده که اگر آنها را از «مکاسب» مرحوم شیخ انصاری برداریم ساختار کتاب عوض میشود! و اگر دیگران نیز دقتهایی را که ایشان در فهم «اوفوا بالعقود» کردهاند در بسیاری از آیات و رویات دیگر ـ و از جمله در آیه شریفه مورد بحث «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّهُ للکافرین علی المؤمنین
﴿ صفحه 51﴾
سبیلا**نساء / 141.*** ـ انجام بدهند، فقه ما بسیار غنی تر میشود. در آیه مذکور جای بحث است که آیا این «جعل» جعل تکوینی است یا تشریعی، اگر جعل تشریعی است چه برداشتهایی میتوان از آن کرد و اگر جعل تکوینی است، بر اساس اینکه اراده حکیمانه الهی به عزت اسلام و مسلمین تعلق گرفته است، در مقام عمل چه احکامی را از آن میتوان استنباط کرد. البته در این زمینه بحثهای وسیعی هست، که در این جا مجال طرح آنها نیست و چنانچه در گنجهای گرانبهای قرآن و روایت تعمق بیشتری بشود، دریچه های تازهای از انوار معارف الهی در همه مسائل فردی و اجتماعی، به ویژه در زمینه های بسیاری که امروزه مطرح است، به روی انسان گشوده خواهد شد.
اجمالا میتوان از آیه شریفه استفاده کرد که خدای متعال به هیچ وجه اجازه نمیدهد که کافر بر مسلمان تسلط پیدا کند. این مطلب، هم در زمینه های فردی و هم در زمینه های اجتماعی مطرح شده و تا سطح بین المللی نیز قابل تعمیم است.