1 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص 233.
2 - سوره نساء، آیه 136.
3 - در مورد بیکرانهبودنِ نفس ناطقه و چگونگی ارتباط آن با حقایق عالم وجود، به مرور در همین مباحث توضیح داده میشود.
4 - نفس انسان مجرد است؛ بدین معنی که محدودیتهای عالم ماده را ندارد که بحث آن در کتاب «ده نکته از معرفت نفس» مطرح شده است. در اینجا نکاتی که در رابطه با این بحث باید عزیزان متوجه باشند عبارت است از.
نكتهی اول: انسان یك «تن» دارد و یك «من»، كه حقیقت او همان «من یا نفس» اوست و همه ادراكات، مخصوص و مربوط به نفس است.
نكتهی دوم: در موقع خواب دیدن و رؤیا، بخصوص در رؤیای صادقه، در عین اینكه بدن و جسمِ ما، در رختخواب است، خود ما در صحنههایی حاضر میشویم كه بعداً همان صحنهها در عالم ماده حادث میگردد. یعنی ما بدون این جسم و بدن در صحنههایی واقعی حاضر میشویم.
نكتهی سوم: «تن» در قبضه «من» است و در حقیقتِ انسان دخالت ندارد. به همین جهت هم «تنِ» انسان از حالات و تأثّرات « نفس» متأثّر میشود.
نكتهی چهارم: « نفس» چون بدون بدن میتواند ادراك داشته باشد و حتی بهتر از بدن حوادث را درك میكند و حوادثی را میبیند كه هنوز چشم بـدنی آنها را ندیده، پس بدن انسان نقشی در حیات انسان نداشته و نفس، بدون بدن زندهتر است و حتی میبیند كه میمیرد.
نكتهی پنجم: نفس انسان از طریق به كار بردن «تن» كامل میشود و به همین جهت هم نفس، بدن را تكویناً دوست دارد و آن را از خودش میدانـد و با این حال چون به كمالات لازم خود رسید « تن» را رها میكند، و علت مرگ طبیعی هم همین است كه «روح» تن را رها میكند.
نكتهی ششم: نفس انسانی فوق زمان و مكان است و در همین راستا است كه در بدن، مكان برایش مطرح نیست و در عین اینكه حضورِ«كامل» در بدن دارد، در مكان خاصی از بدن جای ندارد، زیرا مجرد از ماده است.
نكتهی هفتم: همچنانكه «نفس» باطنِ « تن» است، «عالَم برزخ» هم باطنِ «عالَم ماده» است و در هنگام مرگِ انسان؛ زمین، « قبرِ تن» و برزخ، « قبرِ من یا نفس» خواهد بود.
5 - جنبهی تکوینی نفس ناطقهی هر انسانی هماکنون در تمام مراتب هستی حاضر است ولی جنبهی تشریعی آن بستگی به هر انسانی دارد که آیا توانسته است با رفع موانع به حقیقت تکوینی خود دست یابد یا نه. مثل اینکه هر موجودی از نظر تکوینی عین ربط و اتصال به خداوند است ولی هرکس باید از طریق رفع موانع و حجابها، قلب و جان خود را متوجه پروردگارش نماید تا جنبهی تشریعی او هماهنگ با جنبهی تکوینی او گردد و توانسته باشد از جنبهی تکوینی خود به نحو أحسن بهرهبرداری کند.
6 - «الکافی»، ج 2، ص 53.
7 - «کنزالعمال»، ج 8 ، ص 531.
8 - «مجموعة ورام»، ج1، ص156.
9 - «مصباح الشریعه»، ترجمه عبدالرّزاق گیلانی، ص 465.
10 - سورهی آل عمران، آیهی30.
11 - سورهی نور، آیهی 37.
12 - «ممد الهمم»، آیت الله حسن زاده، ص 655.
13 - «تفسیر علی بن ابراهیم»، ص 246. «کافی»، ج 3، ص 231.
14 - بحار الأنوار، ج70، ص: 75
15 - در مورد آزادشدن از زمان گذشته و آینده و ورود به عالَم دین، به کتاب «عالَم انسان دینی» از همین مؤلف رجوع فرمایید.
16 - آیتالله حسنزاده آملی«حفظهاللهتعالی» میفرمودند: بعد از نماز سورهای از قرآن خواندم به نیت آنکه ثواب آن به روح علامهی طباطبایی(ره) برسد. چیزی نگذشت که ایشان را نزد خود حاضر دیدم و به من فرمودند: تو صورتاً و سیرتاً حَسَن هستی.
17 - در مناجات شعبانیه ندا سر میدهی: «حَتّی تَخْرِقَ اَبصارُ الْقلوبِ حُجُبَ النُّور...» خدایا! آنچنان انقطاعی میخواهم که حجابهای نوری را نیز بشکافد و فقط با تو مأنوس باشم.
18 - «بحارالأنوار»، ج 67 ، ص 64.
19 - «بحار الأنوار»، ج67، ص 60.
20 - سورهی ص، آیهی 30.
21 - سورهی کهف، آیهی 110.
22 - مقام معظم رهبری«حفظهاللهتعالی» در دیدار با شهداء در سال 1387- مولوی در دیباچهی دفتر اول میگوید: هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اُصولُ اُصولِ اُصولِ الْدّین، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْیَقین
23 - سورهی شعراء، آیات 88 و 89 .
24 - عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ فی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» قَالَ «الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یَلْقَى رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاه» ( بحار الأنوار، ج67، ص: 238)
25 - «بحارالأنوار»، ج 70 ، ص 327.
26 - فیلسوفان به ذات مجرد انسان نفس ناطقه میگویند ولی روایات واژهی «قلب» را برای آن به کار میبرد. زیرا حقیقت ما به واقع چیزی جز همان قلب نیست، اعضاء ما ربطی به حقیقت ما ندارد، عرفا نیز حقیقت انسان را همان قلب اطلاق میکنند. واژهی نفس ناطقه یک واژهی انتزاعی است ولی واژهی قلب، یک حالت حضوری را تداعی میکند.
27 - «بحار الأنوار»، ج 70 ، ص 237.
28 - سورهی بقره، آیات 31 و 32.
29 - سورهی ق، آیهی 22.
30 - «بحار الأنوار»، ج67 ، ص 248.
31 - در مورد بهصحنهآوردن «دل» بهترین راه، راه محبت است، آنهم محبت به کسانی که در کمال کامل انسانی قرار دارند یعنی ذوات مقدس اهلالبیت(ع). و قرآن نیز در آیهی 23 سورهی شوری با توصیه به «مودّت فیالقربی» همین راه را پیشنهاد میکند که برای بررسی آن میتوانید به کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهلالبیت(ع)» از همین مؤلف رجوع فرمایید.
32 - «فتوحات مکیه»، چهار جلدی، جلد1 ، ص 147.
33 - «مصباح الشریعه»، ترجمه عبد الرزاق گیلانى، ص 51.
34 - چوبی که به عنوان مهار در بینی شتر کنند.
35 - سوره حشر، آیه 18.
36 - تحف العقول، ص 443.
37 - معادشناسی، علامه طهرانی، ج 1، ص 181.
38 - توحید صدوق، ص 87، باب معنی الواحد و التوحید و الموحد.
39 - موضوع حضور کامل و تمامِ نفس در نکتهی ششم و هفتم از کتاب «ده نکته از معرفت نفس» از همین مؤلف مورد بحث قرار گرفته است.
40 - حضرت صادق(ع) میفرمایند: «شخصی خدمت امیرالمؤمنین(ع) آمد و آن حضرت همراه اصحابش بود، بر آن حضرت سلام کرد و گفت: به خدا ولایت و محبت تو را دارم. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: دروغ میگویی. آن شخص گفت: آری! به خدا قسم من محبت و دوستی تو را دارم و تا سه بار تکرار کرد. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: دروغ میگویی، تو چنان که میگویی نیستی، همانا خداوند روحهای مردم را دو هزار سال پیش از بدنهایشان آفرید و سپس دوستان ما را به ما عرضه کرد، به خدا سوگند که روح تو را در میان آنها ندیدم، پس تو کجا بودی؟ آنگاه آن مرد ساکت شد و جوابی نگفت.» (الكافی، ج1، ص: 438)
41 - سورهی ق، آیهی 22.
42 - إرشاد القلوب إلى الصواب، ج2، ص 212.
43 - سورهی الرحمن، آیهی 44.
44 - توحید، صدوق، باب ما جاء فیالرُّؤْیَه، حدیث 21، ص 118.
45 - بحارالانوار، ج 18، ص 409، باب 3 - اثبات المعراج و معناه.
46 - «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ» سوره محمد، آیه 33.
47 - أمالی الصدوق، ص 608.
48 - سورهی اعراف، آیهی 201.
49 - بحارالأنوار، ج66 ، ص379.
50 - سورهی مزمل، آیات 2 و 6 و 7.
51 - آیتالله جوادی«حفظهالله» میفرمایند: علوم حصولی در عقلیترین شکل خود یعنی فلسفه، به عالم خارج راه ندارند و مشکلی را نمیگشایند، ... و درست بر همین اساس است که بسیاری از دانشآموختگان حوزه و دانشگاه بهرغم دستیابی به علوم مختلف، در مقام عمل دست و پایشان میلغزد... این علوم به تنهایی از تأثیر بر نَفْس عالِمِ خود ناتواناند، چه رسد به تأثیر در انسانها و موجودات عالم. (کتاب امام مهدی(عج) موجودِ موعود، ص 85 و 86)
52 - سورهی حشر، آیهی 9.
53 - جهت شرح بیشتر در موضوع مراحل چهارگانهی «طلب دائم»، «مجاهدهی دائم»، «اطاعت دائم» و «ذکر دائم» به کتاب «پنج رساله» از آیتالله محمد شجاعی رجوع فرمایید.
54 - سورهی اعراف، آیهی 201.
55 - اصول کافی، ج 4، ص 255.
56 - تفكر ساعة خیر من عبادة سبعین سنة، مصباح الشریعة- ترجمهی مصطفوى، ص 423.
57 - چهل حدیث، حدیث هجدهم، باب یاد خدا.
58 - پیامبر خدا(ص) میفرمایند؛ صلوات بر من موجب مغفرت گناهانتان میشود. (کنزالعمال، ج 1، ص 436)
59 - بحارالانوار، ج 70، ص 248.
60 - مفاتیح الجنان، اعمال ماه رمضان، دعای شبهای دههی آخر.
61 - بهاء الدین خرمشاهى- مسعود انصارى، پیام پیامبر، ص 428.
62 - سوره یوسف، آیه 101.
63 - شیخ صدوق و شیخ مفید، اعتقادات امامیه، ج 2، ص 62.
64 - به کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّیترین زندگی» ص 159 از همین مؤلف رجوع فرمایید.
65 - وسائل الشیعه، چاپ مکتبیه محمدی، ج 2، ص 1208.
66 - اسماء الهی مقول به تشکیک هستند، و لذا هر چه تزکیه بیشتر باشد جان انسان همان اسم را با شدت بیشتری مییابد و میچشد.
67 - هبوط آدم از بهشت نیز جز همین تغییر منظر از آن عالم به سوی شجره و عالم کثرت نیست. (به کتاب «هدف حیات زمینی آدم» از همین مؤلف رجوع شود).
68 - مصباح الشریعة- ترجمه عبد الرزاق گیلانى، ص 51.
69 - کتاب شرح حدیث «جنود عقل و جهل»، امام خمینی(رض)، ص 106.
70 - بحار الأنوار، ج 64 ، ص 165.
71 - إحیاء علوم الدین، ج 8 ، ص 59.
72 - علل الشرائع، ج1، ص 57.
73 - بحار الأنوار ، ج67، ص 357.
74 - سورهی ق، آیهی 37.
75 - حضرت علی(ع) میفرمایند: «اَلْعَمَلُ هُوَ النِّیةُ» عمل همان نیت است.(معدنالجواهر از ابوالفتح کراجکی، ص 54) و رسول خدا(ص) فرمودند: «إنَّمَا الأعمالُ بِالنِّیات وَ إنَّما لِکُلِّ امْرِءٍ مَا نَوی» ارزش اعمال فقط به نیت و جهت قلب بستگی دارد، هرکس هرآنچه نیت کرده نصیبش میشود(بحارالأنوار، ج 67، ص 211).
76 - بحار الأنوار، ج72 ، ص 255.
77 - سورهی نور، آیهی 19.
78 - سورهی بقره، آیهی 257.
79 - بحارالأنوار ، ج75، ص280.