بسم الله الرحمن الرحیم
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»؛(35)
ای مؤمنان تقوای الهی پیشه کنید و در آن راستا هرکس باید بنگرد چه چیزی برای فردای خود فرستاده و باز با نگاهی دوباره تقوا پیشه کنید، تا آنچه را به دست آوردهاید با عمقی بیشتر و حضوری شدیدتر به جان خود برسانید، خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است.
در جلسهی قبل بحث این بود که در عبادات، مخصوصاً در حج و زیارت و اعتکاف، مقصد و هدف باید بالفعلکردن اعتقادات و باورهایمان باشد و روشن شد این کار برکات فوقالعادهای در بر دارد و لذا هر اندازه بر روی آن بمانیم تا موضوع از ابهام در آید، ارزش دارد.
وقتی از طریق به صحنهآوردن قلب، در مسیر به فعلیتدرآوردن باورها قرار گرفتیم، اولاً: میتوانیم با معتقدات خود زندگی کنیم. ثانیاً: از طریق تزکیه، رغبتِ رشد و تعالی باورها را در خود بیشتر فراهم نماییم. در حالیکه با کوتاهیکردن در به فعلیترساندن باورها کمکم قلب نسبت به باورهای خود بیتفاوت میشود و از نور آنها متأثر نمیگردد.
مطالعه و کتاب و درس تا آنجا ما را جلو میبرد که اولاً: متوجه استعداد «لایقِفْ»بودنِ نفس ناطقه شویم. ثانیاً: نسبت به وجود حقایق عالم معنا آگاه گردیم. ولی هرگز نباید از این موضوع غفلت شود که علمِ به وجود حقایق و علمِ به تجرد نفس ناطقه و بیکرانه بودن آن، به خودی خود موجب اتحاد نفس با حقایق عالم معنا نمیشود مگر آن که قلب به راه افتد، و با رفع حجابها از قلب، بتوان حقایق عالم را در منظر خود قرار داد و با آنها مأنوس شد.