دلایل فلسفی به خوبی روشن میکنند نفس ناطقهی انسان وسعتی لایقِف دارد یعنی در هیچ یک از مراتب هستی متوقف نمیشود، مقامش مقام «ماسِویالله» است، بدینمعنی که به غیر از خدا، تمام کمالات عالم وجود را میتواند داشته باشد، ولی تواناییداشتن تمام کمالات عالم وجود، غیر از آن است که فعلاً دارد.(5) وقتی انسان متوجه چنین وسعتی در خود شد حالا دامن پیامبر خدا(ص) را میگیرد که ای قلبی که در تمام این عوالم سیر کردهای، ما را با آنها متحد گردان، درست است که به گفتهی مولوی:
ما به فلک بودهایم، یار ملک بودهایم
باز همانجا رویم جمله، که آنشهر ماست
خود زفلک برتریم،وز ملک افزونتریم
زین دو چرا نگذریم، منزل ما کبریا است
عالمِ خاک از کجا، گوهر پاک از کجا
بر چه فرود آمدید، بازکنید اینچه جاست
بختجوان یارماست،دادن جانکار ماست
غافلهسالار ما، فخر جهان مصطفی است
و درست است که متوجه شدیم که وسعت نفس ناطقهی انسان «لایقف» است و به هیچ یک از عوالم وجود محدود نیست و در تمام عوالم حاضر است، ولی سؤالی که برایمان میماند این است که پس چرا خود را در آن عوالم احساس نمیکنیم؟ آری هماکنون نفس شما از آسمان اول تا آسمان هفتم که افق عالی آسمانهاست، در تمام آنها حاضر است و میتواند ناظر بر بهشتیان و جهنمیان باشد. همان حضوری که حارثهبنمالک به جهت وسعت نفسش پیدا کرده بود، به طوری که رسول خدا(ص) بعد از نماز صبح جوانی را دیدند که آثار ریاضت در سیمایش نمایان است. سؤال کردند «کَیفَ اَصْبَحْتَ یا زَید؟» ای زید در چه حالی هستی؟ عرض کرد «اَصْبَحْتُ یا رَسُولَ اللّه مُوقِناً» ای رسول خدا در حال یقین هستم. حضرت فرمودند: «اِنَّ لِکُلِ یقِینٍ حَقِیقَةٌ فَمَا حَقِیقَتُ یقِینِک؟» برای هر یقینی حقیقتی و آثاری هست، حال حقیقت و آثار یقین تو چیست؟ جوان گفت: یا رسول الله! بر اثر یقین همواره محزونم و شبها خواب را از چشمانم ربوده... نَفْسم بهکلی از دنیا و آنچه در آن است انصراف پیدا کرده تا جایی که کَأنَّ عرش پروردگار را میبینم که برای حساب نصب شده و همه برای حسابِ قیامت محشور شدهاند و من در میان آنها هستم ... پس از آن که رسول خدا(ص) سخنان جوان را شنیدند رو به مردم کرده فرمودند: «هَذَا عَبْدٌ نَوَّرَ اللّهُ قَلْبَهُ بِالْاِیمان»؛ این بندهای است که خداوند قلب او را به ایمان منوّر کرده است، و به او فرمودند: «اَلْزِمْ مَا اَنْتَ عَلَیه»؛ این حالتی را که در آن هستی حفظ کن.(6) با توجه به اینکه آن جوان عرض کرد یا رسول الله من دارم جهنمیان و بهشتیان را هماکنون میبینم و خودم را هم در قیامت میبینم، و حضرت هم تأیید فرمودند، پس میشود در عین این که انسانی در صف نماز صبح نشسته است نفس او بالفعل در عالیترین عوالم وجود حاضر باشد.