تربیت
Tarbiat.Org

چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی
اصغر طاهرزاده

پیداشدن راه

آری با دفع موانع بین روح و عوالم معنا، روح با آن عوالم مرتبط می‌شود و اساسی‌ترین مانع جهت آن ارتباط، همان زمان‌زدگی است که توجه انسان را در گذشته و آینده پراکنده می‌کند، و به جهت این پراکندگی روح یا نفس ناطقه مقام «جمع» ندارد تا با معنویات موجود در عالم غیب که حقیقتشان جمع است، روبه‌رو شود. وقتی از طریق دستورات شرعی فهمیدیم چگونه از زمان‌زدگی درآییم و جایگاه هر نگاهِ حرام را در محرومیت قلب از ارتباط با عوالم غیب و معنویت فهمیدیم، راه را پیدا کرده‌ایم و می‌فهمیم به حکم وظیفه عمل‌کردن چه برکاتی دارد، چون در آن حالت جانِ بی‌کرانه‌ی خود را با خدایی که عین بی‌مکانی و بی‌زمانی است مرتبط کرده‌ایم.
«راه» که پیدا شد و ما از طریق ارتباط با قلب خود آرام‌آرام در آن قدم زدیم، دین به طرز فوق‌العاده‌ای جای خود را در قلب ما باز می‌کند، چون معلوم می‌شود تنها دین و دستورات آن، امکان ارتباط با حقایق قدسی و عالم اسماء الهی را برای انسان فراهم می‌کند. وقتی دین راه را نشان داد و افق را نمایاند و افقی که هیچ محدودیتی ندارد در جلو انسانی که در ذات خود محدود به هیچ حدّی نیست، گشوده شد، قلب دیگر به انوار کم راضی نیست. یکی از هنرهای دین الهی این است که از ابتدا نمی‌آید وظایف سنگین را به ما پیشنهاد کند، ابتدا کاری می‌کند تا قلب راه بیفتد، قلب که راه افتاد و انوار معنوی را در اُفق وجودی خود دید، دیگر خودش به اعمال و وظایف کم قانع نیست، نهایت تلاش را می‌کند تا از نهایی‌ترین کمالات بهره‌مند شود. چون این موضوع را فهمید، به خودش می‌گوید:
هر چه در این راه نشانت دهند

گر نستانی به از آنت دهند

به خود نهیب می‌زند که در هیچ منزلی متوقف نشود و هیچ حجابی را برای خود نپسندد، حتی حجاب‌های نورانی را. می‌خواهد خدا را داشته باشد.(17)
وقتی این طرف حل شد که انسان از زمان و زمانیات و دنیا آزاد شد، آن طرفش که عبارت باشد از ذات مجرد یا قلب، خودش راه می‌افتد. دین الهی دقیقاً همین دو کار را می‌کند. شما تمام دستورات دین را که نگاه کنید یا می‌خواهد دفع موانع بکند یا رشد عوامل.
کسانی از دین الهی بهره‌ی کامل می‌برند که بخواهند راه را بیابند و در راهی که یافته‌اند جلو بروند.کسی که به دنبال پیدا کردن راه و سیرکردن در آن است، یا در تلاش است برای دفع موانع و یا در تلاش است برای رشد عوامل. وقتی به او بگویی «أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْكَ»(18) دشمن‌ترین دشمنان تو همین نفس امّاره‌ی تو است که در پیش خودت می‌باشد، به خوبی تصدیق می‌کند و می‌فهمد مانع راه یعنی چه. از خدا تقاضا می‌کند:
باز خر، ما را از این نفس پلید

کاردش تا استخوان ما رسید

کسی که به دنبال راه است و راه افتاد تازه می‌فهمد این راه موانعی دارد که باید پشت سر گذاشت و باید از خود شروع کند و خود را از آرزوهای آینده و خاطرات گذشته برهاند تا در حضور و حال درآید. ملائکه، ائمه(ع) و روح اولیاء الهی حاضراند و ما غایبیم، در ناکجا آباد گذشته و آینده به سر می‌بریم که هیچ کدام واقعیتی ندارد، یا رفته است و یا نیامده. با توجه به این مبنا هر آیه و روایتی که در این دستگاه بیاید جایش معلوم است، یا متذکر ما است که از موانع آزاد شویم، و یا به ما دستور می‌دهد چگونه عوامل اتصال به عوالم غیب را رشد دهیم.