آزادی از زمان و عبور از گذشتهای که رفته و مشغولنشدن به آیندهای که نیامده است، موجب میشود که ما از دوچیز که هیچکدام فعلاً نیستند، یعنی «گذشته» و «آینده»، آزاد شویم و در «حال» قرار گیریم. حقایق عالم معنا، فوق هر زمان و مکانی، همین حالا موجودند، پس آنکه به گذشته و آینده نظر دوخته، به حقایقی که هماکنون موجودند و در جلوی جان او قرار دارند نظر ندارد، چنین کسی چگونه انتظار دارد با حقایق مرتبط شود در حالیکه او چشم جان خود را جای دیگر انداخته است.
ای کمان و تیرها انداخته
یار نزدیک و تو دور انداخته
اینکه میگویند؛ «اَلْمُعْتَکِفُ یعْکُفُ الذُّنُوبَ وَ یجْرِی لَهُ مِنَ الْأجْر، کَأجْرِ عامِلِ الْحَسَناتِ کُلَّها»؛(7) معتکف از گناهان باز میایستد و بدین وسیله اجری مانند اجر کسی که همهی نیکیها را انجام میدهد، خواهد داشت. چون محبت از دنیا و خرید و فروش و بحث و جدل و صحبت زیاد، موجب میشود که روح نتواند به جنبهی تجرد خود - که ماوراء زمان است- منتقل شود و بر شخص معتکف چنین اعمالی روا نیست. از آن مهمتر برای نزدیکی به جنبهی تجرد، اعمال حج است که باید تماماً دنیا را پشت سر بگذاری و از کثرت به سوی وحدت سفر کنی. حضرت باقر(ع) در تفسیر آیهی «فَفِرُّوا اِلَی اللّه» که میفرماید: به سوی خدا فرار کنید؛ فرمودند: «مِنَ الظُّلْمَةِ اِلَی الْحَج» از ظلمت دنیا به سوی حج و رؤیت حق فرار کنید.
تا ما نظر به گذشته و آینده داریم، از واقعیات هستی که در «حال» قرار دارند محجوب هستیم. برای آزادشدن از گذشته و آینده، بهکاربردن دستورات دین بسیار کارساز است. واقعیت این است که ذات و جان ما فارغ از هر زمانی در حال حاضر در همه جا حاضر است، ولی وَهم ما خیالات غیر واقعی برای خود میسازد و ما را مشغول گذشته و آینده میکند. چون ذات ما آزاد از گذشته و آینده در «حال» حاضر است، اگر خود را در دست خیالات و آرزوها ندهیم بیش از آن که تصور کنیم، خود را در «حال» حاضر مییابیم، نپرسید چطور؟ همت کنید مییابید. چون انسان از چیزهایی سؤال میکند که وجود آن نزد آدم نیست، ولی در موضوع ارتباط با عوالم غیب، جای نگاهکردن است و نه جای سؤالکردن. آیا کسی سؤال میکند تابلویی را که جلوی ما است چطور نگاه کند؟ کافی است نگاه کند، میبیند. باید به عوالم غیب نظر کنید، مطمئن باشید میبینید. شما به اصول خود توجه کنید و مجردبودن و لایقفبودن و فوق زمان و مکان، در همهی عوالم حاضربودنِ خود را از نظر دور ندارید، نگاه کنید، میبینید. این موضوع باید بهخوبی روشن شود که اگر با عوالم غیب و معنی مرتبط نیستیم، هنوز خودمان نیستیم، غیری را جای خود نشاندهایم، کافی است به خود برگردیم.
حیله کرد انسان و حیلهاش دام بود
آنچه خود پنداشت خونآشام بود
در ببست و دشمن اندر خانه بود
حیلهی فرعون از این افسانه بود