تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد7
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

چهار گروه مختلف

این آیات که آخرین فصل سوره انفال است بحثی را درباره مهاجرین و انصار و گروههای دیگر مسلمین و ارزش وجودی هر یک از آنان، مطرح کرده و بحثهای گذشته پیرامون جهاد و مجاهدان را بدین وسیله تکمیل می کند.

به تعبیر دیگر در این آیات نظام جامعه اسلامی از نظر پیوندهای مختلف بیان شده است، زیرا برنامه ((جنگ )) و ((صلح )) مانند سایر برنامه های عمومی بدون در نظر گرفتن یک پیوند صحیح اجتماعی ممکن نیست .

در این آیات سخن از پنج گروه که چهار گروه آن از مسلمانان و یک گروه از غیر مسلمانانند به میان آمده است : آن چهار گروه عبارتند از:

1 - مهاجران نخستین

2 - انصار و یاران مدینه

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 256@@@
3 - آنها که ایمان آوردند ولی مهاجرت نکردند.

4 - آنها که بعدا ایمان آوردند و به مهاجران پیوستند.

در نخستین آیه مورد بحث می گوید: ((کسانی که ایمان آوردند و مهاجرت کردند و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد نمودند و کسانی که پناه دادند و یاری کردند اولیاء و هم پیمان و مدافعان یکدیگرند)) (ان الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله و الذین آووا و نصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض ).

در این قسمت از آیه اشاره بدو گروه اول و دوم شده است، یعنی مؤمنانی که در مکه ایمان آورده بودند و پس از آن به مدینه هجرت کردند، و مؤمنانی که در مدینه به پیامبر ایمان آوردند و به یاری و حمایت او و مهاجران برخاستند، و آنها را اولیاء و حامیان و متعهدان در برابر یکدیگر معرفی می کند.

جالب توجه اینکه برای گروه نخست چهار صفت بیان کرده اول ایمان، دوم هجرت، و سوم جهاد مالی و اقتصادی (از طریق صرف نظر کردن از اموال خود در مکه و یا صرف کردن از اموال خویش در غزوه بدر و مانند آن ) و چهارم جهاد با خون و جان خویش در راه خدا

و در مورد ((انصار)) دو صفت ذکر شده نخست ((ایواء)) (پناه دادن ) دوم یاری کردن

و با ذکر جمله ((بعضهم اولیاء بعض )) همه را در برابر یکدیگر متعهد و مسئول می داند.

در حقیقت این دو گروه در بافت جامعه اسلامی یکی به منزله ((تار)) و دیگری به منزله ((پود)) بود و هیچ کدام از دیگری بی نیاز نبود.

سپس به گروه سوم اشاره کرده، می گوید: ((آنها که ایمان آوردند و مهاجرت نکردند و به جامعه نوین شما نپیوستند هیچگونه ولایت و تعهد و مسئولیتی در برابر آنها ندارید تا اقدام به هجرت کنند)) (و الذین آمنوا و لم یهاجروا

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 257@@@
ما لکم من ولایتهم من شی ء حتی یهاجروا)

و در جمله بعد تنها یک نوع حمایت و مسئولیت را استثنا کرده و آنرا درباره این گروه اثبات می کند و می گوید: ((هرگاه این گروه (مؤمنان غیر مهاجر) از شما بخاطر حفظ دین و آئینشان یاری بطلبند (یعنی تحت فشار شدید دشمنان قرار گیرند) بر شما لازم است که بیاری آنها بشتابید)) (و ان استنصروکم فی الدین فعلیکم النصر).

((مگر زمانی که مخالفان آنها جمعیتی باشند که میان شما و آنان پیمان ترک مخاصمه بسته شده )) (الا علی قوم بینکم و بینهم میثاق )

و به تعبیر دیگر لزوم دفاع از آنان در صورتی است که در برابر دشمنان مشترک قرار گیرند اما اگر در برابر کفاری که با شما پیمان بسته اند واقع شوند احترام به پیمان از دفاع از این گروه بیحال لازمتر است !.

و در پایان آیه برای رعایت حدود این مسئولیتها و دقت در انجام این مقررات می گوید ((و خداوند به آنچه انجام می دهید بصیر و بینا است )) (و الله بما تعملون بصیر)

همه اعمال شما را می بیند و از تلاشها و کوششها و مجاهدتها و احساس ‍ مسئولیتها آگاه است، همچنین از بی اعتنائی و سستی و تنبلی و عدم احساس مسئولیت در برابر این وظائف بزرگ با خبر می باشد!.

در آیه دوم به نقطه مقابل جامعه اسلامی، یعنی جامعه کفر و دشمنان اسلام اشاره کرده و می گوید: ((آنها که کافر شدند بعضی اولیای بعضی دیگرند)) (و الذین کفروا بعضهم اولیاء بعض )

یعنی پیوند آنها تنها با خودشان است، و شما حق ندارید با آنها پیوندی داشته باشید، و از آنها حمایت کنید و یا آنها را به حمایت خود دعوت نمائید،

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 258@@@
نه به آنها پناه دهید و نه از آنها پناه بخواهید، و بطور خلاصه آنها نباید در تار و پود جامعه اسلامی داخل باشند، و نه شما در تار و پود جامعه آنها.

سپس به مسلمانان هشدار می دهد که اگر ((این دستور مهم اسلامی را نادیده بگیرید، فتنه و فساد عظیمی در زمین و در محیط جامعه شما به وجود خواهد آمد))

(تفعلوه تکن فتنة فی الارض و فساد کبیر)

چه فتنه و فسادی از این بالاتر که خطوط پیروزی شما محو می گردد و دسائس دشمنان در جامعه شما کارگر می شود، و نقشه های شوم آنها در راه برانداختن آئین حق و عدالت از نو جان می گیرد.

در آیه بعد بار دیگر روی اهمیت مقام مهاجران و انصار و موقعیت و تاثیر و نفوذ آنها در پیشبرد اهداف جامعه اسلامی تکیه کرده و از آنها به اینگونه تقدیر می کند:

((آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و آنها که پناه دادند و یاری کردند، مؤمنان حقیقی و راستین هستند)) (و الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله و الذین آووا و نصروا اولئک هم المؤمنون حقا)

زیرا در روزهای سخت و دشوار و ایام غربت و تنهائی اسلام هر یک به نوعی به یاری آئین خدا و پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) شتافتند.

و ((آنها به خاطر این فداکاریهای بزرگ آمرزش و روزی شایسته ای خواهند داشت )) (لهم مغفرة و رزق کریم )

هم در پیشگاه خدا و جهان دیگر از مواهب بزرگی برخور دارند و هم بهره ای شایسته از عظمت و سربلندی و پیروزی و امنیت و آرامش در این جهان خواهند داشت .

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 259@@@
در آخرین آیه، به چهارمین گروه مسلمانان یعنی مهاجران بعدی اشاره کرده، می گوید ((آنها که بعد از این ایمان بیاورند و هجرت کنند و با شما در جهاد شرکت جویند آنها نیز از شمایند)) (و الذین آمنوا من بعد و هاجروا و جاهدوا معکم فاولئک منکم )

یعنی جامعه اسلامی یک جامعه مدار بسته و انحصاری نیست، بلکه درهایش به سوی همه مؤمنان و مهاجران و مجاهدان آینده نیز گشوده است، هر چند مهاجران نخستین مقام و منزله خاصی دارند، ولی این برتری به آن معنی نیست که مؤمنان و مهاجران آینده که در زمان نفوذ و پیشرفت اسلام به آن گرویدند و به سوی آن آمدند، جزء بافت جامعه اسلامی نباشند.

و در پایان آیه اشاره به ولایت و اولویت خویشاوندان نسبت به یکدیگر کرده، می گوید: ((خویشاوندان (نیز) نسبت به یکدیگر و در احکامی که خداوند بر بندگانش مقرر داشته اولویت دارند)) (و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله ).

در حقیقت در آیات گذشته سخن از ولایت و اولویت عمومی مسلمانان نسبت به یکدیگر بود و در این آیه اخیر تاءکید می کند که این ولایت و اولویت در مورد خویشاوندان به صورت قویتر و جامعتری است، زیرا خویشاوندان مسلمان علاوه بر ولایت ایمان و هجرت، ولایت خویشاوندی نیز دارند.

به همین جهت آنها از یکدیگر ارث می برند، در حالی که غیر خویشاوندان از یکدیگر ارث نمی برند.

بنابر این آیه اخیر تنها حکم ارث را بیان نمی کند، بلکه معنی وسیعی دارد که ارث هم جزء آن است و اگر مشاهده می کنیم که در احکام ارث در روایات اسلامی و در تمام کتب فقهی به این آیه و آیه مشابه آن در سوره احزاب استدلال شده، دلیل بر این نیست که منحصر به مساءله ارث باشد، بلکه می تواند روشنگر

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 260@@@
یک قانون کلی که ارث هم بخشی از آن است، بوده باشد.

و لذا می بینیم در مساءله جانشینی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) که در مفهوم ارث مالی داخل نیست به این آیه - در بعضی از روایات اسلامی استدلال شده است، و نیز در مساءله غسل میت و مانند آن به همین آیه برای اولویت خویشاوندان استدلال کرده اند.

با توجه به آنچه در بالا گفته شد، روشن می شود که اصرار جمعی از مفسران بر اینکه آیه اخیر منحصرا مساءله ارث را بیان می کند، بی دلیل است، و اگر بخواهیم چنین تفسیری را انتخاب کنیم تنها راهش این است که آن را به صورت یک استثنا از ولایت مطلقه ای که در آیات گذشته برای عموم مهاجران و انصار بیان شده است، بدانیم، و بگوئیم آیه اخیر می گوید ولایت عمومی مسلمانان نسبت به یکدیگر شامل ارث نمی شود.

و اما احتمال اینکه آیات گذشته شامل ارث هم بشود، و سپس آیه اخیر این حکم را نسخ کرده باشد، بسیار بعید به نظر می رسد، زیرا ارتباط مفهومی و پیوستگی این آیات با یکدیگر از نظر معنوی، و حتی شباهت لفظی، نشان می دهد که همه با هم نازل شده است، و از این رو نمی تواند ناسخ و منسوخ بوده باشد.

و به هر حال مناسب ترین تفسیر با مفهوم آیات همان است که در آغاز گفتیم .

و در آخرین جمله این آیه که آخرین جمله سوره انفال است، می فرماید ((خداوند به هر چیزی دانا است )). (ان الله بکل شی ء علیم )

تمام احکامی را که در زمینه ((انفال )) و ((غنائم جنگی )) و ((نظام جهاد)) و ((صلح )) و ((احکام اسیران جنگی )) و مسائل مربوط به ((هجرت )) و مانند آن در این سوره نازل کرده است همه را روی حساب و برنامه دقیقی بیان نموده که با روح جامعه انسانی و عواطف بشری و مصالح همه جانبه آنها کاملا منطبق است .

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 261@@@