تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد7
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

1 - تحریف تاریخ :

همانگونه که در شاءن نزول آیات فوق خواندیم، مطابق روایتی که در بسیاری از معروفترین کتب اهل سنت نقل شده، این آیات در مورد علی (علیه السلام ) و

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 325@@@
بیان فضائل او نازل شده هر چند مفهوم آن عام و گسترده است (و بارها گفته ایم شاءن نزولها مفاهیم آیات را محدود نمی سازد).

ولی از آنجا که بعضی از مفسران اهل سنت تمایل ندارند فضائل چشمگیری برای علی (علیه السلام ) اثبات شود با اینکه او را چهارمین پیشوای بزرگ خود می دانند، اما مثل اینکه از این می ترسند که اگر در برابر مدارکی که امتیازات فوق العاده علی (علیه السلام ) را اثبات می کند، تسلیم شوند، ممکن است جمعیت شیعه در برابر آنها بپاخیزند و آنها را در تنگنا قرار دهند، که چرا دیگران را بر علی (علیه السلام ) مقدم داشتید از این رو بسیار می شود که از واقعیتهای تاریخی چشم می پوشند، و تا آنجا که بتوانند به ایراد در این گونه احادیث از نظر سند می پردازند، و اگر جای دستاندازی در سند پیدا نکنند، سعی می کنند به گونه ای دلالت آن را مخدوش سازند، این گونه تعصبها متاءسفانه حتی در عصر ما ادامه دارد و حتی بعضی از دانشمندان روشنفکر آنان از این بر کنار نمانده اند.

فراموش نمی کنم در گفتگوئی که با یکی از دانشمندان اهل سنت داشتم، هنگامی که سخن از اینگونه احادیث به میان آمد جمله عجیبی اظهار داشت، او می گفت به عقیده من، شیعه می تواند تمام اصول و فروع مکتب خویش را از منابع و مدارک و کتابهای ما اثبات کند، چون به قدر کافی احادیثی که به نفع مکتب شیعه باشد، در کتب ما وجود دارد!

ولی برای اینکه خود را از همه این منابع و مدارک یکباره راحت کند، گفت به عقیده من پیشینیان ما افراد خوشباوری بودند و تمام احادیثی را که شنیده اند در کتب خود آورده اند، و ما نمی توانیم آنچه را آنها نوشته اند به سادگی بپذیریم ! (البته سخنش شامل کتب صحاح و مسانید معتبر و درجه اول آنان نیز می شد!).

به او گفتم روش محققانه این نیست، که انسان مکتبی را قبلا روی یک

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 326@@@
سلسله وراثتها بپذیرد و بعد هر حدیثی با آن موافق باشد صحیح و هر حدیثی با آن تطبیق نکند از آثار خوش باوری پیشینیان بداند هر چند حدیث معتبری باشد چه خوب است به جای این طرز فکر راه دیگری انتخاب کنید، قبلا خود را از هر گونه عقیده موروثی خالی سازید، سپس ‍ در برابر مدارک منطقی بنشینید، آنگاه انتخاب عقیده کنید!.

خوب ملاحظه می فرمائید چرا و به چه علت احادیث مشهور و معروفی که از مقام والای علی (علیه السلام ) خبر می دهد، و برتری او را بر دیگران اثبات می کند، این چنین مورد بی مهری بلکه مورد تهاجم رگبارهای ایرادات قرار گرفته، و گاهی نیز به دست فراموشی سپرده می شود و اصلا سخنی از آن به میان نمی آید، گوئی اصلا این همه احادیث وجود خارجی ندارند

با توجه به آنچه در بالا گفتیم به گفتاری از مفسر معروف نویسنده ((المنار)) می پردازیم :

او در شاءن نزول آیات فوق روایت معروف بالا را به کلی کنار گذارده و روایت دیگری که با محتوای آیات اصلا منطبق نیست، و باید آن را به عنوان یک حدیث مخالف قرآن کنار زد، معتبر دانسته است، و آن حدیثی است که از نعمان بن بشیر نقل شده که می گوید: کنار منبر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در میان جمعی از صحابه نشسته بودم، یکی از آنها گفت من بعد از اسلام عملی را بالاتر از این نمی دانم که حاجیان خانه خدا را سیراب کنم، دیگری گفت عمران مسجد الحرام از هر عملی بالاتر است، سومی گفت جهاد در راه خدا از آنچه گفتید بهتر می باشد، عمر آنها را از گفتگو کردن نهی کرد، و گفت صدای خود را کنار منبر رسول خدا بلند نکنید - و آن روز، روز جمعه بود - ولی هنگامی که نماز جمعه را خواندم نزد رسول خدا می روم و از او درباره مساءله ای که اختلاف کردید سؤال می کنم (بعد

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 327@@@
از نماز نزد رسول خدا رفت و سؤال کرد) در این موقع آیات فوق نازل شد.**تفسیر المنار جلد 10 صفحه 215***

در حالی که این روایت از جهات مختلفی با آیات مورد بحث ناسازگار است، و میدانیم هر روایتی که مخالف قرآن بوده باشد باید آن را دور افکند، زیرا:

اولا در آیات فوق مقایسه میان ((جهاد)) و ((سقایة الحاج )) و ((عمران )) مسجد الحرام نشده است بلکه در یکسوی مقایسه ((سقایت حاج )) و ((عمران )) مسجد الحرام قرار گرفته، و در سوی دیگر ((ایمان به خدا و روز رستاخیز و جهاد)) و این نشان می دهد که افرادی آن اعمال را که در دوران جاهلیت انجام داده بودند با ایمان و جهاد مقایسه می کردند، که قرآن صریحا می گوید این دو برابر نیستند، نه مقایسه ((جهاد)) با ((عمران مسجدالحرام )) و ((سقایة الحاج )) (دقت کنید).

ثانیا: جمله ((و الله لا یهدی القوم الظالمین )) نشان می دهد که اعمال گروه اول تواءم با ظلم بوده است، و این در صورتی است که در حال شرک واقع شده باشد، چه اینکه قرآن می گوید: ((ان الشرک لظلم عظیم )).**سوره لقمان آیه 13*** اگر مقایسه میان ((ایمان )) و ((سقایت حاج تواءم با ایمان و جهاد)) بوده باشد جمله ((و الله لا یهدی القوم الظالمین )) مفهومی نخواهد داشت .

ثالثا: آیه دوم مورد بحث که می گوید آن کسانی که ایمان آوردند و هجرت کردند و جهاد نمودند مقام والاتری دارند، مفهومش این است از کسانی که ایمان و هجرت و جهاد نداشتند، برترند، و این با حدیث نعمان سازش ندارد، زیرا گفتگو کنندگان طبق آن حدیث همه از مؤمنان بودند و شاید در مهاجرت و جهاد شرکت داشتند.

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 328@@@
رابعا: در آیات گذشته سخن از اقدام مشرکان به عمران مساجد بود (ما کان للمشرکین ان یعمروا مساجد الله ) و آیات مورد بحث که به دنبال آن قرار دارد، همان موضوع را تعقیب می کند، و این نشان می دهد که عمران مسجد الحرام و سقایت حاج در حال شرک موضوع بحث این آیات است و این چیزی است که با روایت نعمان تطبیق نمی کند.

و تنها مطلبی که ممکن است در برابر این استدلالات گفته شود، این است که تعبیر به ((اعظم درجة )) نشان می دهد که هر دو طرف ((مقایسه )) عمل خوبی هستند، اگر چه یکی از دیگری برتر بوده است .

ولی جواب این سخن روشن است، زیرا افعل تفضیل (صفت تفضیلی ) غالبا در مواردی به کار می رود که یک طرف مقایسه واجد فضیلت است، و طرف دیگر صفر می باشد، مثلا بسیار شده است که می گویند ((دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است ))، مفهوم این سخن آن ((نیست که هرگز به مقصد نرسیدن و تصادف کردن و نابودی )) چیز خوبی است، ولی ((دیر رسیدن )) از آن بهتر است، و یا اینکه در قرآن می خوانیم ((و الصلح خیر)) (سوره نساء 128): ((صلح از جنگ بهتر است )) معنی این جمله آن نیست که جنگ چیز خوبی است، و یا اینکه می خوانیم ((و لعبد مؤمن خیر من مشرک )) (سوره بقره آیه 221): ((بنده با ایمان از بت پرست بهتر است )) آیا بت پرست خیر و فضیلتی دارد؟ و در همین سوره توبه آیه 108 می خوانیم : ((لمسجداسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه )): ((مسجدی که اساس آن از روز نخست بر پایه تقوی گذارده شده است (از مسجد ضرار همان مسجدی که منافقان برای ایجاد تفرقه ساخته بودند) برای عبادت شایسته تر است .

با اینکه می دانیم عبادت در مسجد ضرار هیچ گونه شایستگی ندارد و نظیر این تعبیرات در قرآن و کلمات عرب و سایر زبانها فراوان است .

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 329@@@
از مجموع آنچه گفته شد، نتیجه می گیریم که روایت ((نعمان بن بشیر)) چون بر خلاف محتوای قرآن است باید کنار گذارده شود، و آنچه با ظاهر آیات می سازد همان حدیث مشهوری است که در آغاز بحث تحت عنوان نزول بیان کردیم، و این فضیلتی است برای پیشوای بزرگ اسلام علی (علیه السلام ).

خداوند همه ما را به پیروی از حق و پیروی از اینگونه پیشوایان ثابت قدم بدارد، و چشم و گوش باز و فکر دور از تعصب و عنایت کند.

2 - از آیات فوق استفاده می شود که مقام ((رضوان )) که از بزرگترین مواهب و مقاماتی است که خداوند به مؤمنان و مجاهدان می بخشد، چیزی است غیر از باغهای بهشت و نعمتهای جاویدانش و غیر از رحمت گسترده پروردگار (شرح این موضوع به خواست خدا در ذیل آیه 72 همین سوره در تفسیر جمله ((و رضوان من الله اکبر)) خواهد آمد).

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 330@@@