تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد7
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 30

آیه و ترجمه

وَ إِذْ یَمْکُرُ بِک الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوک أَوْ یَقْتُلُوک أَوْ یخْرِجُوک وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُ الْمَکرِینَ(30)

ترجمه :

30 - (به خاطر بیاور) هنگامی را که کافران نقشه می کشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند، و یا (از مکه ) خارج سازند، آنها چاره می اندیشیدند (و تدبیر می کردند) و خداوند هم تدبیر می کرد و خدا بهترین چاره جویان (و مدیران ) است .

شاءن نزول :
مفسران و محدثان، آیه فوق را اشاره به حوادثی می دانند که منتهی به هجرت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) از مکه به مدینه شد، این حوادث که با تعبیراتی مختلف نقل شده همگی یک حقیقت را تعقیب می کنند و آن اینکه خداوند به طرز اعجاز آمیزی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را از دام یک خطر بزرگ و قطعی رهائی بخشید، جریان حادثه طبق نقل ((درالمنثور)) چنین است :

گروهی از قریش و اشراف مکه از قبائل مختلف جمع شدند تا در ((دارالندوة )) (محل انعقاد جلسات مشورتی بزرگان مکه ) اجتماع کنند، و درباره خطری که از ناحیه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) آنها را تهدید می کرد بیندیشند.

(می گویند) در اثناء راه پیر مرد خوش ظاهری به آنها برخورد کرد که در واقع همان شیطان بود (یا انسانی که دارای روح و فکر شیطانی ) از او پرسیدند کیستی ؟ گفت پیر مردی از اهل نجد هستم چون از تصمیم شما با خبر شدم خواستم


@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 146@@@
در مجلس شما حضور یابم و عقیده و خیر خواهی خود را از شما دریغ ندارم گفتند بسیار خوب داخل شو! او هم همراه آنها به دار الندوة وارد شد.

یکی از حاضران رو به جمعیت کرد و گفت درباره این مرد (اشاره به پیامبر اسلام ) باید فکری کنید، زیرا به خدا سوگند بیم آن می رود که بر شما پیروز گردد (و آئین و عظمت شما را در هم پیچد).

یکی پیشنهاد کرد او را حبس کنید تا در زندان جان بدهد...

پیر مرد نجدی این نظر را رد کرد و گفت بیم آن می رود که طرفدارانش ‍ بریزند و در یک فرصت مناسب او را از زندان آزاد کنند و او را از این سرزمین بیرون ببرند، باید فکر اساسیتری کنید.

دیگری گفت او را از میان خود بیرون کنید تا از دست او راحت شوید، زیرا همینکه از میان شما بیرون برود هر کار کند ضرری به شما نخواهد زد و سر و کارش با دیگران است .

پیر مرد نجدی گفت به خدا سوگند این هم عقیده درستی نیست، مگر شیرینی گفتار و طلاقت زبان و نفوذ او را در دلها نمی بینید، اگر این کار را انجام دهید به سراغ سایر عرب می رود و گرد او را می گیرند، سپس با انبوه جمعیت به سراغ شما باز می گردد و شما را از شهرهای خود می راند و بزرگان شما را به قتل می رساند!، جمعیت گفتند به خدا راست می گوید فکر دیگری کنید.

((ابوجهل )) که تا آن وقت ساکت بود به سخن در آمد و گفت : من عقیده ای دارم که غیر از آن را صحیح نمی دانم ! گفتند چه عقیده ای ؟ گفت از هر قبیلهای جوانی شجاع و شمشیر زن را انتخاب می کنیم و به دست هر یک شمشیر برنده ای می دهیم تا در فرصتی مناسب دسته جمعی به او حمله کنند، و هنگامی که به این صورت او را بقتل برسانید خونش در همه قبائل پخش می شود، و باور نمی کنم طائفه بنی هاشم بتوانند با همه طوائف قریش بجنگند و مسلما در این صورت به

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 147@@@
خونبها راضی می شوند، و ما هم از آزار او راحت خواهیم شد.

پیر مرد نجدی (با خوشحالی ) گفت به خدا راءی صحیح همین است که این جوانمرد گفت من هم غیر از آن عقیده ای ندارم (و به این ترتیب این پیشنهاد به اتفاق عموم پذیرفته شد) و آنها با این تصمیم پراکنده شدند.

جبرئیل فرود آمد و به پیامبر دستور داد که شب را در بستر خویش ‍ نخوابد.

پیامبر شبانه به سوی غار (ثور)**غار ثور غاری است در نزدیکی مکه*** حرکت کرد و سفارش نمود علی (علیه السلام ) در بستر او بخوابد (تا کسانی که از درز در مراقب بستر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بودند او را در بسترش خیال کنند و تا صبح مهلت دهند و او از منطقه خطر دور شود).

هنگامی که صبح شد و به خانه ریختند و جستجو کردند علی (علیه السلام ) را در بستر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) دیدند و به این ترتیب خداوند نقشه های آنان را نقش بر آب کرد، صدا زدند پس ‍ محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) کجاست ؟ فرمود نمی دانم آنها به دنبال رد پای پیامبر حرکت کردند تا به کوه رسیدند و به نزدیکی غار اما (با تعجب دیدند که تار عنکبوتی در جلو غار نمایان است به یکدیگر گفتند اگر او در این غار بود اثری از این تارهای عنکبوت بر در غار وجود نداشت و به این ترتیب باز گشتند).

پیامبر سه روز در غار ماند (و هنگامی که دشمنان همه بیابانهای مکه را جستجو کردند و خسته و مایوس باز گشتند او به سوی مدینه حرکت کرد).**در المنثور (طبق نقل المنار و مجمع البیان ذیل آیه فوق)***

تفسیر :