تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد7
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیا گرفتن فداء منطقی و عادلانه است ؟

در اینجا سؤالی پیش می آید که گرفتن مبلغی در برابر آزاد ساختن اسیران چگونه با اصول عدالت سازگار می باشد؟ و آیا این یک نوع انسان فروشی نیست ؟

ولی با کمی دقت پاسخ این سؤال روشن می شود، که ((فداء)) در حقیقت یک نوع غرامت جنگی است زیرا در هر جنگی مقدار زیادی از سرمایه های اقتصادی و نیروی انسانی از میان می رود، گروهی که به حق می جنگند حق دارند پس از پایان جنگ جبران خسارات خود را از دشمن بخواهند، یکی از طرق گرفتن خسارت مساءله ((فداء)) است، و با توجه به اینکه مبلغ ((فداء)) در آن روز درباره اسیران ثروتمند چهار هزار درهم و درباره افراد کم ثروت یکهزار درهم، تعیین شده بود، معلوم می شود که مجموع اموالی که از این راه از قریش گرفته شد چندان قابل ملاحظه نبود حتی پاسخگوی خسارتهای مالی و انسانی که بر سپاه اسلام وارد شده بود، محسوب نمی شد.

از این گذشته اموال زیادی از مسلمانان در مکه به هنگامی که مجبور شدند بر اثر فشار قریش، به مدینه هجرت کنند در دست دشمن باقی مانده بود، و از این نظر نیز مسلمانان حق داشتند که آنرا جبران کنند.

توجه به این نکته نیز لازم است که گرفتن فداء جنبه الزامی ندارد، و حکومت اسلامی می تواند در صورتی که صلاح ببیند، اسیران جنگی را مبادله کند، و یا بدون گرفتن هیچ گونه امتیازی آزاد سازد چنانکه در آیه 4 سوره محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) به آن اشاره شده و تفسیر آن به خواست خدا خواهد آمد.

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 251@@@
مساءله مهم دیگری که در مورد اسیران جنگی وجود دارد موضوع اصلاح و تربیت و هدایت آنها است، این موضوع در مکتبهای مادی ممکن است مطرح نباشد، ولی در جهادی که برای آزادی و اصلاح انسانها و تعمیم حق و عدالت صورت می گیرد، حتما مطرح است .

لذا در چهارمین آیه مورد بحث به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور می دهد که اسیران را با بیان دلگرم کننده ای به سوی ایمان و اصلاح روش خود دعوت و تشویق کند، و می گوید: ای پیامبر به اسیرانی که در دست شما هستند بگو اگر خداوند در دلهای شما خیر و نیکی بداند بهتر از آنچه از شما گرفته شده، به شما می بخشد))،

(یا ایها النبی قل لمن فی ایدیکم من الاسری ان یعلم الله فی قلوبکم خیرا یؤتکم خیرا مما اخذ منکم )

منظور از کلمه ((خیرا)) در جمله ((ان یعلم الله فی قلوبکم خیرا)) همان ایمان و پذیرش اسلام است و منظور از ((خیرا)) در جمله بعد پاداشهای مادی و معنوی است که در سایه اسلام و ایمان عاید آنها می شود، و به مراتب بالاتر از مبلغی است که به عنوان فداء پرداخته اند.

علاوه بر این پاداشها لطف دیگری نیز درباره شما کرده و گناهانی را که در سابق و قبل از پذیرش اسلام مرتکب شدید، می بخشد، و خداوند آمرزنده و مهربان است )). (و یغفر لکم و الله غفور رحیم )

و از آنجا که ممکن بود بعضی از اسیران از این برنامه سوء استفاده کنند و با اظهار اسلام به قصد خیانت و انتقامجوئی در صفوف مسلمانان درآیند، در آیه بعد هم به آنها اخطار می کند، و هم به مسلمانان هشدار می دهد و می گوید: ((و اگر بخواهند به تو خیانت کنند چیز تازه ای نیست، آنها پیش از این هم به خدا خیانت کردند))، (و ان یریدوا خیانتک فقد خانوا الله من قبل ).

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 252@@@
چه خیانتی از این بالاتر که ندای فطرت را نشنیده گرفته و حکم عقل را پشت سر انداختند، و برای خدا شریک و شبیه قائل شدند، و آئین خرافی بت پرستی را جانشین توحید ساختند.

ولی اینها نباید فراموش کنند که ((خداوند تو و یارانت را بر آنها پیروز کرد)) (فامکن منهم ).

در آینده نیز اگر راه خیانت را بپویند به پیروزی نخواهند رسید، باز هم گرفتار شکست خواهند شد.

خداوند از نیات آنها آگاه است و دستوراتی را که درباره اسیران داده است بر طبق حکمت می باشد، زیرا ((خداوند علیم و حکیم است )) (و الله علیم حکیم ).

در تفسیرهای شیعه و اهل سنت در ذیل دو آیه فوق نقل شده که گروهی از انصار از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) اجازه خواستند که از ((عباس )) عموی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) که در میان اسیران بدر بود به احترام آن حضرت (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) - فدیه گرفته نشود، ولی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: ((و الله لاتذرون منه درهما)) یعنی به خدا سوگند، حتی از یک درهم آن نیز صرف نظر نکنید. (اگر گرفتن فداء قانون خدا است باید درباره همه حتی عموی من اجرا شود، و فرق میان او و سایرین نباشد).


پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) به عباس فرمود از طرف خودت و فرزند برادرت (عقیل بن ابی طالب ) باید فداء دهی، عباس (که علاقه خاصی به مال داشت ) گفت ای محمد! می خواهی مرا چنان فقیر کنی که دست پیش روی طایفه قریش دراز کنم ؟! پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) گفت از همان ذخیره ای که نزد همسرت ام الفضل گذاردی و گفتی اگر من در میدان جنگ کشته شدم، این مال را مخارج خود و فرزندانت قرار ده، فدیه را بپرداز!

عباس از این موضوع سخت در تعجب فرو رفت، و گفت چه کسی این خبر را به تو داده ؟ (در حالی که کاملا محرمانه بوده است ) پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 253@@@
جبرئیل از طرف خداوند.

عباس گفت سوگند به کسی که محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) به آن سوگند یاد می کند، هیچ کس جز من و همسرم از این راز آگاهی نداشت، سپس گفت ((اشهد انک رسول الله )) و مسلمان شد.

همه اسیران بدر پس از آزادی به مکه بازگشتند، جز ((عباس )) و ((عقیل )) و ((نوفل )) که قبول اسلام کردند و در مدینه ماندند، و آیات فوق اشاره به وضع آنها می کند.**به تفسیر نورالثقلین و روضه کافی و تفسیر قرطبی و تفسیر المنار ذیل آیه مورد بحث مراجعه شود***

در مورد اسلام آوردن عباس در بعضی از تواریخ چنین آمده که پس از قبول اسلام به مکه بازگشت، و پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را به وسیله نامه از توطئه های مشرکان آگاه می ساخت سپس قبل از سال هشتم هجرت سال فتح مکه به مدینه هجرت نمود.

در کتاب ((قرب الاسناد)) از امام باقر (علیه السلام ) از پدرش امام سجاد (علیه السلام ) چنین نقل شده که روزی اموال قابل ملاحظه ای نزد پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) آوردند، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) رو به عباس کرد و فرمود عبایت را بگشا، و قسمتی از این مال را برگیر، عباس چنین کرد، سپس پیغمبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود این از همان است که خداوند فرموده و آیه ((یا ایها النبی قل لمن فی ایدیکم ...)) را تلاوت کرد.**تفسیر نورالثقلین جلد 2 صفحه 168***

اشاره به اینکه وعده خدا راجع به جبران اموالی که از شما گرفته شده هم اکنون عملی شد.

و از این حدیث معلوم می شود، که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) درصدد بود اسیرانی را که اسلام آوردند به نحو احسن تشویق و اموالی را که پرداخته اند به طرز بهتری جبران کند.

@@تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 254@@@