تربیت
Tarbiat.Org

جنگ و جهاد در قرآن
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

یك پرسش و پاسخ آن

از آن‌چه تا كنون در این فصل بیان كردیم سه نتیجه كلى به دست مى‌آید:
اولا، حكمت بالغه الهى مقتضى این است كه حق بر باطل پیروز شود و اراده تكوینى او به این پیروزى تعلق گرفته است.
ثانیاً، در بسیارى از آیات قرآنى، ضمن وعده نعمت‌هاى دیگر، وعده پیروزى بر دشمن نیز به طرفداران حق و مجاهدان فى سبیل الله داده شده است.
ثالثاً، قرآن كریم دست كم بر شش قسم از امدادهاى غیبى كه وقوع یافته است تصریح كرده است.
با توجه به این سه نتیجه، اكنون این سؤال پیش مى‌آید كه آیا این مطالب به این معنا است كه مؤمنان در هر زمان و مكان و در هر شرایط و اوضاع و احوالى اگر با دشمنان خود به جنگ بپردازند تأییدات الهى را دریافت خواهند كرد و بر دشمن پیروز مى‌شوند؟
اگر پاسخ ما به این پرسش مثبت باشد، شكست‌هایى كه در بعضى مقاطع تاریخى بر مؤمنان وارد آمده است قابل توجیه نخواهد بود و پاسخ
﴿ صفحه 220﴾
ما را نقض خواهد كرد؛ و اگر پاسخ ما به پرسش نام برده منفى باشد، با آیاتى كه ذكر كردیم ـ آیاتى كه در آن‌ها به مؤمنان وعده پیروزى داده شده است ـ در تعارض خواهد بود.
براى تبیین و حل این مسأله باید توجه كنیم كه از دیدگاه قرآن و اسلام، زندگى دنیوى جز به منظور ابتلا و آزمایش انسان‌ها نیست. خداى متعال انسان را آفریده و به او اراده، اختیار و آزادى عنایت فرموده است تا به هر راهى كه خود مى‌خواهد برود؛ یعنى مقتضاى آزادى انسان انتخاب مسیر دلخواه در زندگى است. در عین حال خداوند با ارسال پیامبران و از طریق آنان به بشر مى‌آموزد كه خیر و صلاح و سعادت و كمال انسانى اش جز از طریق اطاعت از خدا و بندگى و عبودیت به دست نمى‌آید. اطاعت و عبودیت نیز جز این نیست كه انسان در همه شرایط تسلیم خداوند باشد فرامین او را به كار بندد و اوامر و نواهى او را به هر قیمت عملى سازد و در این راه از هیچ دشوارى و ناهموارى و نشیب و فرازى نهراسد، و در یك جمله، در همه زندگى كسب رضاى خدا را هدف اصلى خود قرار دهد. طبیعى است كه در كسب رضاى حق، هرچه كه تلاش انسان بیشتر، مشقت بارتر و سخت تر باشد تأثیر بیشترى در كمال او دارد و كارش با موفقیت بیشتر و ثمرات و نتایج بهتر و افزون ترى همراه خواهد بود؛ چنان كه جمله معروف «افضل الاعمال احمزها»(168) كه ظاهراً از متن روایات برگرفته شده، به همین حقیقت اشاره دارد.
حال اگر بنا باشد كه مؤمنان بدانند در همه جنگ هایى كه با دشمنان خود دارند، صد در صد پیروز و كامیاب مى‌شوند، اقدام به جهاد و ایثارشان ـ
﴿ صفحه 221﴾
كه طبیعتاً با آسودگى خاطر نسبى و دغدغه كمترى همراه است ـ آن چنان تأثیر برجسته و ارزش والایى نخواهد داشت.
كسى كه از قبل بداند و صد در صد مطمئن باشد كه در جنگ با دشمن خود پیروز خواهد شد، پرداختن به چنین جنگى براى او نگرانى زاید و مشكل عمده اى ایجاد نمى‌كند و به همان نسبت، نتیجه و تأثیر عمده اى نیز در ایجاد كمال براى او به بار نخواهد آورد.
به عكس، كسى كه امیدش به پیروزى در جنگ و كامیابى ظاهرى و دنیوى اندك و ناچیز است و با این حال براى اداى تكلیف الهى دست به اقدام زده باشد، خود را به آب و آتش مى‌زند و از اقدام به هیچ كار خطیر و هولناكى روى گردان نیست، و بدین ترتیب به همان نسبت نتیجه معنوى بیشترى عاید او خواهد شد. مسلّماً چنین كسى منزلت بیشترى در پیشگاه خدا پیدا مى‌كند و در طریق طى كردن مدارج معنوى سرعت بیشترى خواهد داشت، و شاید سرّ عظمت كربلا و شهداى كربلا نیز در همین باشد.
از این رو در همه امور و شئون زندگى اصل بر این است كه حوادث و وقایع بر طبق علل و اسباب عادى اتفاق بیافتد و جریان طبیعى داشته باشد تا زمینه اختیار و آزمایش كاملا فراهم باشد. در عین حال، از سوى دیگر چون تحقق خیر و كمال مطلوب اصلى و بالذّات است و اراده تكوینى خداى متعال به پیروزى حق تعلق گرفته است، مؤمنان در جنگ با دشمن به طور كامل به حال خود رها نمى‌شوند. در مواردى كه لازم باشد خداى متعال یك سلسله از عوامل روحى و باطنى یا عوامل آشكار و ظاهرى، اعمّ از طبیعى یا فوق طبیعى، را به خدمت آنان مى‌گمارد و تدبیرى به كار مى‌بندد كه سیر كلى امور و نتیجه نهایى پیكار حق و باطل به نفع آنان باشد.
﴿ صفحه 222﴾
بنابراین بر مؤمنان است كه اولا، همواره در پى عمل به تكالیف الهى و دینى خود باشند؛ و ثانیاً، در این راه و در عمل به تكالیف، از همه مواهب مادى و اسباب و وسایل طبیعى كه در اختیار دارند استفاده كنند و تا آن جا كه در توان دارند در انجام وظیفه كوتاهى نكنند.
حال با توجه به این دو نكته، اگر مؤمنان بر دشمن پیروز شدند و قادر به پیروزى بر دشمن بودند كه دیگر نیازى به امدادهاى غیبى نیست؛ اما اگر با وجود همه كوشش‌ها و تلاش‌ها و استفاده از همه امكانات و توان خود، اسباب و وسایل عادى وافى به مقصودشان در دست یابى به هدف نهایى، یعنى پیروزى حق، نبود، خداى متعال به اندازه نیاز و شایستگى ایشان آنان را امداد و تأیید خواهد كرد.
اما اگر مؤمنان در استفاده از اسباب و وسایل عادى و طبیعى سستى كردند و آن چه كه در توان داشتند و ممكن و مقدورشان بود به كار نگرفتند و در تشخیص وظیفه و یا عمل به آن، كوتاهى كردند، در این صورت لیاقت و صلاحیت دریافت امدادهاى غیبى و تأییدات الهى را نخواهند داشت.
وضع مؤمنان در این زمینه، دقیقاً به وضع شخص بیمار مى‌ماند، كه در درجه اول باید به پزشك مراجعه كند و دستورات او را مو به مو به كار بندد، از خوردن غذاهاى مضرّ پرهیز كند و در همه جا راه احتیاط را در پیش گیرد تا بهبود یابد. حال اگر با این همه، پزشك و دارو و درمان‌هاى طبیعى و رایج نتوانست درد او را درمان كند و على رغم كوتاهى نكردن در مراجعه به پزشك و دارو و درمان، اثرى از بهبودى و معالجه در او مشاهده نشد، در چنین فرضى ممكن است حكمت الهى مقتضى این باشد كه بر اثر دعا و توسل به درگاه احدیت، به طریقى معجزه آسا شفا یابد.
﴿ صفحه 223﴾
بیمارى كه بدون به كار گرفتن آن چه كه به طور طبیعى در توان دارد، در خانه نشسته و از خدا شفا مى‌طلبد و بدون استفاده از وسایل عادى طالب بهبودى است، توقعى بى جا و بیهوده دارد.
بنابراین، به صورت یك قاعده كلى، در همه موارد اصل بر این است كه در تأمین نیازهاى خود از اسباب و وسایل طبیعى و عقلانى استفاده كنیم و از گام نخست در انتظار معجزه نباشیم؛ چرا كه، رویّه الهى این نیست كه در همه جا معجزه كند و از طریق غیر عادى اعجاز مشكلات بندگان خود را برطرف سازد.
البته بر اساس بینش توحیدى باید توجه داشته باشیم كه مشكل ما خواه از طرق عادى حل شود و خواه از طریق اعجاز و غیرعادى، در هر حال مؤثر حقیقى در وراى همه این وسایل عادى و غیر عادى خداى متعال است. آرى، اعتقاد راستین به توحید و یگانگى خداوند ایجاب مى‌كند كه تأثیر وسایل و اسباب عادى و طبیعى را هم مستقل نبینیم؛ كه آن‌ها نیز از سوى خداى متعالند.
از این رو توجه باطنى و اعتماد قلبى انسان پیوسته باید به خدا باشد و بس. حتى در صورتى كه اسباب و وسایل عادى كاملا براى انسان مهیّا باشد، در عین به كار گرفتن و استفاده از آن‌ها باز هم لازم است دست نیاز به درگاه خدا دراز كند و براى انجام كار و حل مشكل خود از او استمداد كند؛ اما این مطلب غیر از این است كه كسى بدون استفاده از كار و تلاش و بدون به كار گرفتن درك و عقل خود، منتظر باشد كه كارها خود به خود به مدد خدا انجام شود! نمى‌شود انسان در خانه بنشیند و از خدا روزى بخواهد، به پزشكى مراجعه نكند و از خدا شفا بخواهد، یا اسباب و وسایل و ابزار
﴿ صفحه 224﴾
جنگى و سلاح‌هاى رایج را در مصاف با دشمن به كار نگیرد و از خدا پیروزى طلب كند! چنین توقعى بى جا است و بدون هیچ اقدامى، و صرفاً با تكیه بر چنین توقعاتى، كمتر ممكن است كه انسان به نتیجه دلخواه دست یابد.
نتیجه این كه، امدادهاى غیبى خداوند و تأییدات الهى نسبت به مسلمانان در جهاد با دشمنانشان، مشروط به این شرط كلى است كه مؤمنان آن چه در توان دارند به كار گیرند. تنها در این صورت است كه اگر آنان موفق به حل مشكل نشدند و با به كارگیرى همه نیرو و توان ظاهرى، باز هم نیازمند به كمك‌هاى فوق العاده دیگرى بودند، خداى متعال از راه‌هاى فوق العاده و غیرطبیعى آن چه را در اختیار ندارند و نیازمند آنند به آنان مى‌رساند و مشكل آن‌ها را حل مى‌كند. قرآن كریم نیز همین نتیجه را تأیید مى‌كند و از آیات قرآن مى‌توان فهمید كه امدادهاى غیبى خداوند بى قید و شرط نیست.
اكنون پس از این بحث كلى، جاى پرسش از شرایط امدادهاى غیبى الهى است. قرآن كریم در این باره شرایط مختلفى را مطرح كرده كه در این جا به بررسى و ذكر آن‌ها مى‌پردازیم.