1. ایجاد رعب در دل كفّار
یكى از روشهاى امداد باطنى و روحى كه خداوند براى امداد اهل حق و شكست اهل باطل به كار مىگیرد القاى رعب و ایجاد ترس در دلهاى كفّار و مشركان است؛ یعنى كفّار در میدان جنگ آن چنان مرعوب مىشوند و ترس و اضطراب و نگرانى بر دلشان مسلط مىشود كه قادر به ماندن در میدان جنگ و پایدارى در برابر مسلمانان نبوده، فرار را بر قرار ترجیح مىدهند.
این عامل دست كم در چهار مورد از آیات قرآن مجید مطرح شده و به شكلى مورد تأكید قرار گرفته است. در دو مورد خداوند به مسلمانان وعده مىدهد كه در آینده دشمنانشان را مرعوب آنان خواهد كرد و بدین وسیله شجاعت و شهامت مبارزه و پیكار با مسلمانان را از آنان خواهد گرفت. در
﴿ صفحه 204﴾
دو مورد نیز خبر مىدهد كه در گذشته با ترساندن دشمنان و مرعوب ساختن آنان، به مسلمانان كمك كرده تا بر دشمن پیروز شوند. در این جا این آیات را مرور مىكنیم.
سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَكُوا بِاللّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً؛(150) به زودى در دلهاى كسانى كه كفر ورزیدند هراس افكنیم، زیرا چیزى را با خدا شریك گردانیده اند كه بر (حقانیت) آن (خداوند) دلیلى نازل نكرده است.
در آیه اى دیگر خداوند عامل پیروزى مسلمانان را این گونه بیان مىكند:
إِذْ یُوحِی رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّی مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الأَْعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنان؛(151) (و به یاد آر) زمانى را كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد كه من با شما هستم، پس كسانى را كه ایمان آورده اند ثابت قدم بدارید. به زودى در دل كافران هراس خواهیم افكند، پس فرازِ گردنها را بزنید و همه سر انگشتانشان را قطع كنید. هم چنین خداوند در مورد آن چه در گذشته اتفاق افتاده و با كمك خود سبب پیروزى مسلمانان و شكست كفار شده است چنین مىفرماید:
وَ رَدَّ اللّهُ الَّذِینَ كَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنالُوا خَیْراً وَ كَفَى اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتالَ وَ كانَ اللّهُ قَوِیًّا عَزِیزاً. وَ أَنْزَلَ الَّذِینَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ صَیاصِیهِمْ وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِیقاً. وَ أَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِیارَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ وَ أَرْضاً لَمْ
﴿ صفحه 205﴾
تَطَؤُها وَ كانَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَیْء قَدِیراً؛(152) و خداوند آنان را كه كفر ورزیده اند، بى آن كه به مالى رسیده باشند، به غیظ (و حسرت) برگرداند، و خدا مؤمنان را در (كار) جنگ كفایت نمود، و خدا همواره نیرومند شكست ناپذیر است. و كسانى از اهل كتاب را كه با (مشركان) هم پشتى كرده بودند از دژهاشان فرود آورد و در دل هاشان هراس افكند (تا آن كه) گروهى از آنان را بكشتید و گروهى را اسیر كردید؛ و زمینشان و خانهها و اموالشان و زمین هایى را كه بر آن قدم ننهاده بودید به شما میراث داد، و خدا همواره بر هر چیزى توانا است.
در آیه اى دیگر نیز با اِخبار از گذشته مىفرماید:
هُوَ الَّذِى أَخْرَجَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ دِیارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ما ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللّهِ فَأَتاهُمُ اللّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَ أَیْدِى الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الأَْبْصارِ؛(153) او است كسى كه از میان اهل كتاب كسانى را كه كفر ورزیدند در نخستین اخراج (از مدینه) بیرون كرد؛ (در حالى كه) شما گمان نمىكردید كه از خانه هاشان بیرون روند و خودشان (هم) گمان داشتند دژهاشان در برابر خدا مانع آنها خواهد بود، و(لى) خداوند از آن جایى كه گمان نمىبردند به سویشان آمد و در دل هاشان هراس افكند (به طورى كه) به دست خودشان و دست مؤمنان خانههاى خود را خراب مىكردند. پس اى صاحبان بینش و بصیرت پند گیرید.
﴿ صفحه 206﴾
2. ایجاد آرامش در دل مؤمنان
شیوه دیگر امدادهاى غیبى باطنى این است كه خداوند در دل مؤمنان ایجاد آرامش مىكند. آیات مربوط به این مورد به چند گروه تقسیم مىشوند.
برخى از آیات از سكون و آرامشى كه بر دل پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل مىشود خبر مىدهد:
فَأَنْزَلَ اللّهُ سَكِینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُود لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِینَ كَفَرُوا السُّفْلى وَ كَلِمَةُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیا وَ اللّهُ عَزِیزٌ حَكِیمٌ؛(154) پس خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد، و با سپاهیانى كه آنها را نمىدیدید او را تأیید كرد و كلمه كافران را پست گردانید، و كلمه خدا است كه برتر است، و خدا شكست ناپذیر حكیم است.
دسته دوم آیاتى هستند كه دلالت دارند بر این كه آرامش بر دل پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مؤمنان نازل مىشود؛ نظیر این آیه كه مىفرماید:
ثُمَّ أَنْزَلَ اللّهُ سَكِینَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ عَذَّبَ الَّذِینَ كَفَرُوا وَ ذلِكَ جَزاءُ الْكافِرِینَ؛(155) آن گاه خداوند آرامش خود را بر رسول خدا و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانى را كه نمىدیدید فرود آورد و كسانى را كه كفر ورزیدند عذاب نمود، و این است سزاى كافران.
و نظیر این آیه كه مىفرماید:
إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ كَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللّهُ سَكِینَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ كانَ اللّهُ بِكُلِّ شَیْء عَلِیماً؛(156) آن گاه كه
﴿ صفحه 207﴾
كافران در دلهاى خود تعصب (آن هم) تعصب جاهلیت ورزیدند، پس خدا آرامش خود را بر رسول خویش و مؤمنان فرو فرستاد و روح پرهیزكارى را همراهشان كرد، و آنان به (رعایت) آن (آرمان) سزاوارتر و شایسته (اتصاف به) آن بودند، و خدا همواره بر هر چیزى دانا است.
دسته سوم آیاتى است كه دلالت دارد بر این كه خداوند آرامش و اطمینان را بر دل مؤمنان نازل مىكند؛ نظیر این آیه كه مىفرماید:
لَقَدْ رَضِیَ اللّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبایِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِینَةَ عَلَیْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِیباً؛(157) محققاً خداوند از مؤمنان خشنود گردید هنگامى كه در زیر آن درخت با تو بیعت كردند. پس آن چه را در دلهاى ایشان بود بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد و پیروزى نزدیكى به آنان پاداش داد.
هم چنین در آیه اى دیگر مىفرماید:
هُوَ الَّذِى أَنْزَلَ السَّكِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ وَ لِلّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الأَْرْضِ؛(158) اوست آن كس كه در دلهاى مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ایمانى بر ایمان خود بیافزایند؛ و سپاهیان آسمان و زمین از آنِ خدا است.
3. تصرّف در درك و ارزیابى طرفین به نفع مؤمنان
سومین شیوه از امدادهاى غیبى و باطنى خداوند نسبت به مؤمنان این است كه دشمنان را در نظر آنان كم و ناچیز نشان مىدهد تا نهراسند، و از
﴿ صفحه 208﴾
سوى دیگر نیز كارى مىكند كه كفار سپاه مؤمنان و مسلمانان را كم ارزیابى كنند تا تجهیزات و سلاح و ارتش زیاد به میدان جنگ وارد نكنند. خداوند در این باره مىفرماید:
إِذْ یُرِیكَهُمُ اللّهُ فِی مَنامِكَ قَلِیلاً وَ لَوْ أَراكَهُمْ كَثِیراً لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَنازَعْتُمْ فِی الأَْمْرِ وَ لكِنَّ اللّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ وَ إِذْ یُرِیكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَیْتُمْ فِی أَعْیُنِكُمْ قَلِیلاً وَ یُقَلِّلُكُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ لِیَقْضِیَ اللّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولاً؛(159) (اى پیامبر به یاد بیاور) هنگامى را كه خداوند آنان (سپاه دشمن) را در خواب به تو اندك نشان داد؛ و اگر آنها را به تو بسیار نشان مىداد قطعاً سست مىشدید و حتماً در كار (جهاد) منازعه مىكردید، ولى خدا (شما را) به سلامت داشت، كه او به اسرار دلها دانا است. و آن گاه كه با هم برخورد كردید آنان را در دیدگان شما اندك جلوه داد و شما را (نیز) در دیدگان آنان كم نمودار ساخت تا خداوند كارى را كه انجام شدنى بود به پایان رساند.
در آستانه جنگ بدر رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) در خواب تعداد مشركان مكه را كه به جنگ مسلمانان آمده بودند اندك مىبیند، و چون خواب خود را براى مسلمانان باز مىگوید آنان مىپندارند كه واقعاً با گروهى اندك مواجهند و همین امر سبب افزایش قوّت و جرأت و جسارت آنان مىشود و به استقبال جنگ مىروند.
اگر آن حضرت در خواب تعداد دشمنان را به همان اندازه واقعى و یا بیشتر از آن مىدید مسلمانان مرعوب مىشدند و در اقدام به جنگ و رویارویى با چنین دشمنى دچار تردید و تزلزل مىگشتند و از شركت در
﴿ صفحه 209﴾
جنگ خوددارى مىكردند و یا با رعب و وحشت و تردید و تزلزل با دشمن روبرو مىشدند، و در هر حال به شكست مسلمانان مىانجامید.
از سوى دیگر به هنگام جنگ نیز خداى متعال در ذهن و روان و قواى ادراكى هریك از افراد دو طرف نبرد تصرف نمود، آن چنان كه تعداد مشركان در دیدگان مسلمانان و تعداد مسلمانان در چشم مشركان اندك و ناچیز به نظر آمد. وقتى مسلمانان تعداد مشركان را كم یافتند، این امر موجب ازدیاد قوّت قلب و شجاعت و شهامتشان شد و با دلاورى بیشتر به مصاف دشمن رفتند و به قلب دشمن حملهور شدند. از آن سو مشركان كه تعداد و نفرات مسلمانان را كم یافتند، در ارزیابى نیروى اسلام به اشتباه افتادند و آنان را دست كم گرفتند و از این رو در صدد تهیه نیروى كافى براى مقابله با مسلمانان و فراهم آوردن ابزار و وسایل جنگى فراوان بر نیامدند و به نیروى كمترى براى مقابله با مسلمانان اكتفا كردند و همین امر سبب شكست آنان شد.
اگر مشركان از جهت كمّى عده حقیقى مسلمانان را در مىیافتند و از جهت كیفى متوجه قدرت و شجاعت مجاهدان مسلمان مىشدند ـ كه به تعبیر قرآن در آن زمان هر یك نفر از آنان با ده نفر از مشركان هماورد بود ـ و خلاصه خود را با عده فراوان و ساز و برگ قابل توجه و سربازان پرقدرت و نیرومند روبه رو مىدیدند، یا اقدام به جنگ نمىكردند و یا با تجهیزات و سلاحها و ساز و برگ و سربازان بیشتر به میدان مىآمدند، كه در این صورت خطر و تهدیدشان براى مسلمانان بیشتر بود و چه بسا كه سپاه اسلام را در هم مىشكستند.
﴿ صفحه 210﴾