این صحابه بزرگوار در شرایطِ پیش آمده تلاش کردند نگذارند فرصت از دستشان برود. از طرفی همراهی با رسول خدا(ص) را به زیباترین شکل به انتها رساندند و از طرف دیگر در کهنسالی که هوا و هوس و شور جوانی فرو نشسته، روشن کردند چگونه از صحنهای که امام حسین(ع) آراسته است نمیتوانند عقب بمانند. اینها از نظر سنی در شرایطی بودند که اگر جبههی امام حسین(ع) بزرگترین جبههای نبود که باید در آن قرار میگرفتند، هرگز به دشت کربلا پا نمیگذاشتند. از شتاب و تعجیلِ این پیرانِ پخته میتوان فهمید کربلا یعنی چه. آنها خوب فهمیده بودند در آن زمان یک ساعت توقف برابر است با یک عمر پشیمانی.
این شعور اصحاب امام حسین(ع) را وقتشناسی میگویند، از این جهت که انسانهای اینچنینی میفهند در کدام شرایط، چه اقدامی لازم است، کجا باید خون دل خورد و زمینههای فرهنگی را شکل داد و کجا باید اقدام عملی نمود. چیزی که در انقلاب اسلامی نیز شدیداً به آن نیازمندیم زیرا از جهت برخورد با آمریکا لحظهای نباید در عمل غفلت کرد و کار را عقب انداخت، همانطور که شهید محسن وزوایی میفهمد اگر در صحنه مبارزه با صدام کوتاه بیاید فرصت از دست میرود. ولی از جهت فرهنگی در درون انقلاب موضوع فرق میکند و برای رسیدن به بلوغ فرهنگی شدیداً نیاز است خون دل بخوریم تا امکان تفکر، آنطور که شایسته است در جامعه فراهم شود و شرایطِ نظر به «وجود» ظهور کند تا با نظر به «وجود» بتوانیم به مقام واسطهی فیض نظر کنیم، در این راستا صبر و شکیبایی و خون دلخوردن مقام معظم رهبری برای تعالی فرهنگی جامعه بسیار ستودنی است.
اهمیت وقتشناسی را در نتیجهی عملِ اصحاب حضرت امام حسین(ع) میتوان فهمید که چقدر عمل آنها مؤثر واقع شد. آنها علاوه بر آن که عموماً از افراد متمکّن و از سران قبیله خود بودند، به عنوان صحابهی پیامبر(ص) از بیت المال حقوق دریافت میکردند و لذا از نظر امکانات اقتصادی نه تنها کمبودی نداشتند بلکه صاحب امکانات زیادی بودند ولی چون نسبت خود را تنها با ارتباط با اسلام و پیامبر خدا(ص) معنا کرده بودند، در هر زمان بهترین کار را انتخاب میکردند و به این معنا انسانهای وقتشناسی گشته بودند و فهمیدند با حضور امام حسین(ع) در کربلا یک لحظه نباید درنگ کنند و لذا نیمه شب هم که بود خود را به امام حسین(ع) رساندند و اعلان حضور کردند. همچنان که حاجیان برای رفتن از عرفات به سرزمین منا برای انجام قربانی، سختی حرکت شبانه در سرزمین مشعر را بهانه نمیکنند تا از ادامهی راه باز ایستند.
عزیزان مستحضرند که حاجیان بعد از وقوف در سرزمین عرفات باید بعد از غروب روز نهم ذیحجه به سرعت با طی سرزمین مشعر خود را به پشت سرزمین منا برسانند و با طلوع آفتاب وارد سرزمین منا شوند. نمیشود بگوئید خستهام و یا بهانه بیاورید که چگونه در دل تاریکی شب این سرزمین را طی کنم. اساساً نام مشعر را مشعر گذاشتند یعنی محل یافتن شعوری که در دل تاریکیها باید به آن بررسی و لذا نباید معطل تاریکی شوی تا به روشنی تبدیل شود، باید در دل همان شبِ تاریک سنگریزههایی با اندازه مشخص پیدا کنی و فردا با همانها به نماد شیطان بزنی و او را از زندگی خود رَمْی کنی. اصحاب امام حسین(ع) در کربلا نیز خواب شب هنگام را رها میکنند و همچنان در سرزمین مشعرِ دوران خود حرکت میکنند. زیرا وقتی مقصدِ انسان امام حسین(ع) است که منتظر حضور آنها است، توقف حتی برای خوابیدن، روا نیست، زیرا که صبح در پیش است، صبحی که بشریت برای همیشه در آن زندگی جدیدی را شروع میکند و امکان رَمی شیطان در هر دورانی برای بشر فراهم میشود حتی با پیروزی خون بر شمشیر.