هوشیاری و خرد ابوثمامه در تشخیص این فرصتی است که پیش آمده و فعلاً اساسیترین اقدام را انجام دهد و همین وقتشناسی به هنگام است که ابوثمامه را ابوثمامه کرد، چون میدانست چه اتفاقی در کنار این شهادت در شرف وقوع است. یک حسّ ششم و یک بصیرت خاص در این بندگان بود که به آنها میگفت: چیز بزرگی در پیش است که بهای تحقق آن، شهادت است و هرکسی صلاحیت چنین حضوری را در این صحنه ندارد. خصوصیات امثال ابوثمامه این بود که میفهمند وقتی فرصتی به وجود آمد باید از آن فرصت به عنوان یک شرایط طلایی برای تحقق آرمانهای متعالی استفاده کرد و به زیباترین شکل آن را آراست. همین روحیهی وقتشناسی به هنگام است که در هنگام جنگ، ابوثمامه را از وقتِ نماز باز نمیدارد. اینها چون از هر فرصتی که پیش آید استفاده کرده و به بهترین نحو با آن برخورد میکنند توانستند در فرصت فوقالعادهای که پیش آمده و میتوانند تمام خون دلهایی را که این بیست ساله خوردند به ثمر برسانند، اینچنین جانانه و مردانه در کنار حسین(ع) آن صحنه را پدید آوردند. همین روحیه در فرصت اقامهی نماز، فرصت مناجات با پروردگار را غنیمت میشمارد و مواظب است این فرصت نیز از دست نرود.
هنگامهی جنگ، ابوثمامه را از فرارسیدن وقت نماز باز نداشت و با گفتار و رفتارش معنویت اسلام را مجسم ساخت و به همین جهت شایستهی شهادت در کنار امام معصوم گردید. و تلاشهای خود را برای قرب الهی به ثمر رساند، زیرا امیدوار به سخن حضرت امیرالمؤمنین(ع) بودند آنگاه که در بدرقه اباذر به تبعیدگاه ربذه به ابوذر فرمودند: «وَ اللَّهِ لَوْ كَانَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لَهُ مِنْهَا مَخْرَجا»(9) اگر همهی درهاى زمین و آسمان به روى كسى بسته بشود و او تقوا بورزد، خداوند، راه خروج از بنبستها را به او نشان خواهد داد. اگر آن خون دلها و آن وقتشناسیهای ممتد و آن مناجات با خدا نبود امروز نمیتوانستند در این صحنه حاضر شوند، توجیهی میآوردند و میگفتند إنشاءالله بعد. ولی اینها جایگاه دعوت امام را میفهمند و میفهمند در چه زمانی قرار گرفتهاند.