تربیت
Tarbiat.Org

جایگاه تاریخی حادثه‌ها و هنر اصحاب کربلا در فهم آن
اصغر طاهرزاده

ماورای پیروزی نظامی

ملاحظه فرمودید که معاویه چگونه با ظرافتی خاص شعارهای اسلام را به سوی جاهلیت منحرف کرده بود بدون آن که توده مردم متوجه این انحراف بشوند و لذا اصحاب امام حسین(ع) باید در انتظار شرایطی باشند که آن انحراف به صورت ملموسی ظهور کند تا جامعه بتواند به شعارها و اهدافی برگردد که اسلام بر آن تأکید داشت و مردم بتوانند از 20 سال حاکمیت معاویه عبور کنند. یاران بزرگوار امام حسین(ع) در راستای فرهنگی که این عبور را ممکن می‌کند از مولایشان امام حسین(ع) آموخته بودند که برای به‌هم‌زدن جوّی که معاویه پدید آورده باید به چیزی ماورای پیروزی نظامی فکر کنند. زیرا حضرت سید الشهداء(ع) درست وقتی که می‌خواستند از مکه خارج شوند و همه چیز حکایت از موفقیت مسلم بن عقیل می‌کرد فرمودند: «مَنْ كَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا فَإِنَّنِی رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى»(27) هركس می‌خواهد خون جان خود را در راه ما نثار كند و آماده‌ی حركت است، همراه ما كوچ كند كه من إن‌شاءالله صبح‌گاهان حرکت خواهم نمود. متأسفانه کمتر روی این نکته کار شده که چرا اصحاب کربلا در موضوع کشته شدن هیچ مسئله‌ای نداشتند، خوب می‌کشتند و خوب کشته می‌شدند، نمی‌کشتند که کشته نشوند. هنر قهرمانان کربلا این بود که می‌خواستند چیزی ماورای پیروزی نظامی بر دشمن تحمیل کنند و خداوند در این راستا برایشان تقدیری بالاتر از حذف یزید اراده کرده بود و این‌ها این را خوب می‌دانستند. در همان ابتدای نهضت در جواب دغدغه‌ی امام حسین(ع) که چگونه حضرت با مرگ معاویه باید نهضت را شروع کند، خداوند از طریق رسول خدا(ص) در خواب به امام حسین(ع) رساند که: «یَا حُسَیْنُ! اُخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاكَ قَتِیلا»(28) اى حسین! خارج شو، همانا خداوند خواسته است تو را كشته ببیند. و لازمه‌ی ویران کردن فکر اموی چنین حرکتی بود. بنده امیدوارم که عزیزان در کتاب «راز شادی امام حسین(ع) در قتلگاه» این مسئله‌ را که امویان چه پدیده‌ای بودند مطالعه کرده باشند تا معلوم شود اگر جهان اسلام در ادامه‌ی تاریخ خود همچنان گرفتار امویان بودند چگونه اسلام به‌کلی از بین می‌رفت.
موضوع عبور از فکر اموی آن قدر مهم بود که اصحاب امام به راحتی برای عبور از آن فکر، شهادت را پذیرفته بودند. هر انسان بصیری می‌فهمد برای عبورِ یک ملت از آن نوع فکر، باید خون دل خورد و خود را و آبرو و آسایش خود را خرج کرد. انصافاً یکی از الطافی که خدا به ملت ما کرده است همین هوشیاری تاریخی و فهم تاریخی مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» است که متوجه‌اند چگونه ما باید از تنگناهای تاریخی عبور کنیم. نمونه‌های زیادی می‌توانم خدمتتان عرض کنم ولی همین موضوعِ «سبک زندگی» را که در بجنورد در جمع جوانان مطرح کردند ملاحظه کنید؛ بدون آن‌که خود را با آن فکری که سعادت جامعه را صرفاً توسعه به روش غربی می‌دانست، درگیر کنند، فرمودند: «آن پیشرفت‌هایی که در بخش اول کردیم نمی‌تواند ما را رستگار کند... همچنان که می‌بینید در دنیای غرب نتوانسته» بعد فرمودند بخش اصلی تمدن نوین اسلامی آن است که سبک زندگی خود را اصلاح کنیم و فرمودند «البته در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست... باید آسیب‌شناسی کنیم»(29) ملاحظه کنید چگونه می‌خواهند ما را از تنگنای بزرگ تاریخی که همان غرب‌زدگی فرهنگی است عبور دهند.
انقلاب اسلامی می‌تواند به اهدافش برسد به شرط آن‌که ما راه‌کارِ عبور از تنگنا‌ها را بدانیم و متوجه باشیم برای عبور از تنگناهای تاریخی‌مان از هر کوششی نباید دریغ کنیم. آن وقتی که فهمیدیم چه معادلاتی باید در میان آید تا بشود ماورای طرحی که فرهنگ غربی برای زندگی بشر امروز کشیده اقدام کرد، متوجه آن نوع از زندگی می‌شویم که مدّ نظر تمدن نوین اسلامی است. وقتی معنای عبور از تنگناهای تاریخی را فهمیدیم، می‌فهمیم بنای انقلاب ما هرگز مذاکره با آمریکا به معنای اصالت‌دادن به آن فکر و فرهنگ نیست، بنای انقلاب ما نابودی هر نوع استکبار است. بعضی از این بندگان خدا که تحت عنوان مذاکره با آمریکا شعار می‌دهند و آمریکا هم به آن‌ها امیدوار است، نمی‌فهمند اهداف انقلاب اسلامی چیست و جایگاهش در امروزِ تاریخ کجا است. ما باید جایگاه انقلاب اسلامی را تبیین کنیم و معنای عبوری که انقلاب در درون خود دارد را بفهمیم تا معلوم شود این حرف‌ها چقدر از حیات دینی امروز جهان فاصله دارد. مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در سال‌های قبل فرمودند: در مذاکره با آمریکا، آمریکا می‌خواهد انقلاب را از ما بگیرد بدون آن که چیزی داشته باشد که بخواهد به ما بدهد. انقلاب اسلامی به لطف الهی توان این را دارد که از آمریکا عبور کند. حال اگر بفرمائید آیا می‌شود یک زمانی ما با آمریکا مذاکره کنیم، بنده عرض می‌کنم بله ولی به این معنا که ثابت کنیم دوره امپراطوری آمریکا تمام شده است. محتوای سخنرانی اوباما در مورد ایران این بوده که آمریکا می‌خواهد با ایران مذاکره کند. چون تاکتیک آمریکا آن است که تبلیغ کند روش ایران روش عدم مذاکره است. به همین جهت مقام معظم رهبری و مسئولان کشور نگفتند ما مذاکره نمی‌کنیم، گفتند به روش عادلانه مذاکره می‌کنیم، یعنی برای آمریکا حقی اضافه‌تر از آن که یک کشور است همانند ما، قائل نیستیم. و لذا تبلیغات آن‌ها برای خدشه‌دار کردن چهره‌ی انقلاب خنثی شد.
ما باید حواسمان باشد که جایگاه تاریخی این انقلاب جایگاه خاصی است، بعضی‌ها متوجه نیستند معنای اظهارات اوباما چیست. فکر می‌کنند با مذاکره با آمریکا قیمت دلار به جای اولش برمی‌گردد تا آن‌ها بتوانند یک زندگی مرفه داشته باشند. آن نوع زندگی که عبور از حاکمیت نظام استکباری در متن آن نبود هرگز نیاز به مقاومت در مقابل صدام حسین را نداشت که به نیابت استکبار جهانی برای نابودی انقلاب اسلامی به ما حمله کرد.
تفکر شهدای کربلا مثل تصور کسانی نبود که به امام حسین(ع) پیشنهاد دادند با یزید مذاکره کند، پیشنهاد‌دهندگان مذاکره با یزید فکر می‌کردند دعوا بر سر موضوعات ساده‌ای است که می‌شود امام حسین(ع) با یزید مذاکره کنند و موضوعات مرتفع شود، در حالی‌که برنامه حضرت آن بود که اسلام را از چنگال فرهنگ اموی نجات دهند و بحمدالله موفق شدند چون معنای عبور را می‌فهمیدند حتی اگر به شهادت همه‌ی یارانشان بینجامد.
عرض کردم اصحاب امام مثل خودِ امام متوجه بودند باید چیزی ماورای پیروزی نظامی بر دشمن تحمیل کنند و خداوند در این راستا برایشان تقدیری بالاتر از حذف یزید اراده کرده بود و لازمه‌ی آن تقدیرِ بالاتر که پاک‌کردن جهان اسلام از روح اموی بود، شهادت است و لذا آن‌ها نه‌تنها از شهادت فراری نبودند بلکه به استقبال آن می‌رفتند. بنده فکر می‌کنم خداوند در رابطه با انقلاب اسلامی نیز تقدیری بالاتر از حذف شاه که به دَرَک واصل شد، برای ما اراده کرده است و اگر ما این کاری را که شروع کرده‌ایم با مقاومت ادامه دهیم به لطف الهی می‌توانیم تمام معادلات جهان را به نفع اسلام به هم بزنیم، بدون آن که لازم باشد همه‌ی مردم جهان شیعه شوند، حداقل‌ این است که از این به بعد دلار تعیین‌کننده‌ی ارزش پول ملی ملت‌ها نیست، کاری که می‌توانستیم در دفاع هشت‌ساله انجام دهیم و نکردیم. خداوند در قرآن به مسلمانان می‌گوید شما قبل از جنگ بدر به این راضی بودید که تنها مانع تجاوز قریش باشید «وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ»(30) و مایل بودید بدون درگیری‌های سختِ نظامی مسئله را حل کنید. «وَیُرِیدُ اللّهُ أَن یُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَیَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِینَ» و خدا اراده کرده بود که در راستای تحقق سنت الهی، حق حاکم گردد و ریشه‌ی کافران را از بین ببرد. اگر ما در راهی که از طریق انقلاب اسلامی وارد شده‌ایم مقاومتِ لازم را به‌کار گیریم خداوند تقدیر کرده است که از طریق ما معادلات جهان را به نفع حق تغییر دهد. تنها باید متوجه باشیم در کجای تاریخ قرار داریم و جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی کجا است، چیزی که اصحاب امام حسین(ع) و سرداران شهید ما فهمیدند.