عرض شد هنر شیعه این است که سعی کرده کربلا را با آن عمق رازگونهاش، زنده و فعّال نگه دارد. شکی نیست که کربلا راز و رمزهای بسیار عمیقی دارد که به راحتی برای ما ظهور نمیکند، به اندازهای که ما رویکردمان به حادثه کربلا رویکرد رازبینی باشد رازهای آن برای ما رخ مینمایاند. عمده این اعتقاد است که بفهمیم راز بزرگی از طریق حضرت سیدالشهداء(ع) و یاران حضرت در کربلا ظهور کرده است. اساساً هر وقت رازی در عالم محقق بشود در تاریخ، امکان ادامه دارد.
برای ما مسلّم است که حضرت سیدالشهداء(ع) با این امید که میتوانند رازهایی از نظام الهی را در کربلا بنمایانند کربلا را شکل داده و مدیریت کردند، در حالیکه راز چیزی نیست که به راحتی بتوان با آن روبرو شد، باید تلاش کرد تا با اشارات و شواهدی که از آن ظهور کرده است به حقیقت آن منتقل گشت. به همین جهت یکی از عواملی که کمک میکند تا رازهای کربلا را بفهمیم، تدبّر و تأمل در شخصیت یاران حضرت سیدالشهداء(ع) است. چون حرکات و گفتار خود حضرت در افقی بسیار متعالی قرار دارد که در عین سادگی به این راحتی نمیتوان به آن افق دسترسی پیدا کرد. در همین رابطه شما در عرف مؤمنین ملاحظه میکنید که رجوع آنها به حضرت اباالفضل(ع) و اُنسِ با کربلا از طریق نظر به حرکات و سکنات حضرت ابالفضل(ع) راحتتر برایشان عملی میشود. این بدین جهت است که در جمال مبارک حضرت اباالفضل(ع) حقیقت حسینی نازل شده است ولی در همان جا هم اگر کسی با آن نگاهی که باید به حضرت اباالفضل(ع) داشته باشد، نگاه کند هیبت حقیقت آن عبد صالح او را سرگردان میکند، مگر آن که در آن آینه الهی نیز رجوعمان رازگونه باشد.