تربیت
Tarbiat.Org

جایگاه تاریخی حادثه‌ها و هنر اصحاب کربلا در فهم آن
اصغر طاهرزاده

انسان معلق

انسان معاصر بیش از همیشه می‌داند اما نمی‌داند چه باید بداند، دانایی‌هایش مانع آن شده که بفهمد به چه‌ چیزی باید بیندیشد تا به استقراری اطمینان‌آور برسد. زندگی مدرن در ابتدا با حاکمیت عقل تکنیکی بر جهان، به آینده خوش‌بین بود ولی با دو جنگ جهانی در مهد سرزمین‌های دنیای مدرن، همه‌ی خوش‌بینی‌هایش از بین رفت ولی علت شکست خود را ندانست و باز به همان سبک قبلی تلاش خود را ادامه داد و به نام پشت‌کردن به اسطوره و افسون، از بنیادهای روحانی فاصله گرفت و غرق در ذهنیات خود شد و از سطح ارضای تمایلات جنسی و کسب درآمد مادی و سرگرمی‌های وَهمی، فراتر نرفت تا بتواند متکی بر بنیادهای معنوی، زندگی خود را ادامه دهد. همه چیز زمینی شد و عملاً انسانِ معلّقی پدید آمد که نه به آسمان وصل است و نه می‌تواند در زمین پناهی داشته باشد. هر روز خود را فریب می‌دهد و چون می‌داند که خود را فریب می‌دهد نمی‌تواند به آن فریب دلخوش باشد و روزگار خود را بسازد. زیرا راهی را که باید از درونِ خود به حقایق رجوع کند گم کرده است و ندای مرگِ خدا و مرگ انسان سر می‌دهد و چون از ساختن زندگی باز مانده‌ رشته‌های آینده‌پژوهی تأسیس می‌کند تا خود را در آینده جستجو کند و از خطر فرو پاشی ذاتِ آدمی سخن به میان می‌آورد زیرا از رازهای عالم که پایدارترین بنیادهای عالم است بیگانه ‌است و راه‌های نظر به آن بنیادها را گم کرده‌.
برای نزدیک‌شدن به حقیقت کربلا باید سعی کنیم به یاران حضرت نظر کنیم و مطلب را در چند کلمه خلاصه نکنیم. باید کاری کرد تا حقایقی که در کربلا گفتنی نبوده ولی روح‌ها را به خودش جلب کرده برای ما ظهور پیدا کند و نظر به یاران حضرت زمینه‌ی آن ظهور را فراهم می‌نماید، چون خود اصحاب با درک آن حقیقت این چنین در کنار امام حسین(ع) جانبازی کردند.