همانطور که بعضی از سورههای قرآن مظهر کاملتری از اسماء الهی هستند و حق را با جامعیت بیشتری نسبت به اسماء حسنایش ظاهر میکنند، بعضی از حادثهها نیز چنین توانایی را در خود دارند و در کربلا حقیقتاً حضرتِ حق با تمام اسماء حسنایش ظهور کرد و بر این اساس به جرأت میتوان گفت همهی حقیقت در کربلا است. هنر ما آن است که خود را شایستهی دیدن آن حقیقتِ جامع کرده باشیم. به گفتهی سنایی:
صوفیان در دمی دو عید کنند
عنکبوتان مگس قدید کنند
همه نمیفهمند کربلا یعنی چه و نمیدانند چطور باید کربلا را دید، الحمدلله شیعه متوجه است امام معصومی کربلا را مدیریت کرده و لذا به جای آن که به دنبال نقد آن حرکت باشد به دنبال این است که به حقیقت آن وصل شود و این به خودی خود یک جهش تاریخی است.
4- انس بن حرث: از جمله کسانی که با تلاش زیاد و علی رغم خفقانی که عبیدالله بن زیاد ایجاد کرده بود، خود را به امام رساند انس بن حرث است. او از کسانی است که رسول خدا(ص) را دیده و از آن حضرت روایت کرده، از جمله میگوید: خودم از رسول خدا(ص) شنیدم - در حالیکه حسین(ع) در کنارش بود- اشاره به حسین(ع) کرد و فرمود: «إِنَّ ابْنِی هَذَا یُقْتَلُ بِأَرْضِ الْعِرَاقِ فَمَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ فَلْیَنْصُرْه»(38) این فرزندم به سرزمینی از زمینهای عراق کشته میشود، هر کس از شما در آن موقع حضور داشته باشد باید او را یاری کند. یعنی حسین(ع) برنامهی مهمی دارد باید بروید در کنارش و آن برنامه را عملیاتی کنید.
انس بن حارث، مقارن فرودآمدن امام حسین(ع) به کربلا، به کربلا آمد و شبانه با حضرت ملاقات کرد. نصف شب به کربلا میرسد، طاقت ندارد تا صبح شود همان وقت میگوید حسین را به من نشان بدهید. شب روز هفتم با حضرت ملاقات میکند و عهد الهی خود را تجدید مینماید.
در روز عاشورا پس از اِذنِ نبرد از مولایش با آن که پیری کهن سال بود - از اولین جنگ تا آخرین جنگ با پیامبر(ص) بوده - ابروان را با دستمالی بر پیشانی بست و کمر خود را نیز با پارچهای محکم نمود. در حین رفتن به سوی دشمن، امام به او مینگریست و اشک میریخت و میفرمود: «شکر الله لک، او سعیک یا شیخ»(39) خداوند از تو و کوشش تو تشکر کند ای پیر بزرگ. در زیارت ناحیه آمده: «السَّلَامُ عَلَى أَنَسِ بْنِ كَاهِل الْأَسَدِیِ». این نکته مهمی است که یک شخصی در همهی جنگهای پیامبر(ص) حضور داشته و حالا در کربلا در کنار امام حسین(ع) است. این شخص اگر وقتی کنار رسول خدا(ص) بوده 20 سالش باشد، سال 61 که حادثه کربلا اتفاق افتاده باید حدوداً 80 سالش باشد. یک آدم 80 ساله که به طور طبیعی باید از غوغاهای اجتماع به دور باشد با چه انگیزهای آن هم به این شکل بلند میشود و میآید تا در نهضت امام حسین(ع) شرکت کند؟ تا این نکته به خوبی حل نشود ممکن نیست کربلا درست شناخته شود. حضرت اباالفضل(ع) در صحنهی کربلا 34 سال دارند. میتوان گفت آن حضرت در کنار اهداف قدسی، شور جوانی نیز در سر داشتند، اما به راحتی نمیتوان حرکت انس بن حرث را تحلیل کرد مگر آن که کربلا را به طور خاصی بنگریم تا هم ابوالفضل را درست دیده باشیم و هم انسبنحرث را.