آیه
وَ لَمَّآ أَن جَآءَتْ رُسُلُنَا لُوْطَاً سِی ءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَقَالُواْ لَاتَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوکَ وَأَهْلَکَ إِلَّا امْرَأَتَکَ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ
ترجمه
و هنگامی که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از آمدنشان بد حال شد و دستش (از حمایت آنان در برابر بدکاران) کوتاه گردید؛ (فرشتگان) گفتند: نترس و غمگین مباش، ما تو و خانوادهات را نجات میدهیم، مگر همسرت که از باقی ماندگان (در عذاب) است.
نکته ها
کلمهی «سِیء» به معنای بدحال شدن است. بدحال شدن حضرت لوط ممکن است به خاطر ترس از تعرّض بدکاران به فرشتگان میهمان در خانهی او باشد و یا به خاطر اطلاع از نزول قهر و عذاب الهی بر قومش.
«ذراع» به قسمتی از دست (از آرنج تا انگشتان) گفته میشود. تنگ شدن ذراع، کنایه از ناتوانی و فروماندگی است، زیرا کسی که آرنجش کوتاه باشد، نسبت به انجام بسیاری از کارها ناتوان است. به هر کس که به نحوی از پا میافتد و کاری دستش نیست میگویند: «ضاق بهم ذرعاً».** مجمعالبحرین.***
«لاتخف» دربارهی نگرانی از حوادث و سختیها یا تلخیهای احتمالی در آینده است. و «لاتحزن» اندوه و غم به خاطر امور گذشته مربوط میشود.
پیام ها
1- در جامعهی فاسد، مردان خدا در تنگنا قرار میگیرند و حتّی در مورد حفظ مهمان و ذرّیهی خود نیز نگرانند. «سیء بهم»
2- شیوع فساد، نباید ما را بیتفاوت کند. «سیء بهم و ضاق بهم» (غیرت دینی لازمهی ایمان است.) «سیء بهم»
3- بسیاری از نگرانیها، به خاطر بیخبری از آینده است. «ضاق بهم ذرعاً و قالوا لاتخف و لاتحزن»
4- نگرانی درونی، در چهره اثر میگذارد. فرشتگان با دیدن آثار نگرانی از سیمای حضرت لوط، به او گفتند: «لاتخف و لاتحزن»
5 - مؤمنان را با وعدههای حقّ و آرامبخش، از دلهره و اضطراب نجات دهیم. «لاتخف و لاتحزن انّا منجّوک»
6- در بیان حقایق، ابتدا نقاط مثبت را بگوییم. «انّا منجّوک»
7- خداوند، اولیای خود را حفظ میکند. «انّا منجّوک»
8 - پیوند خانوادگی، انسان را نجات نمیدهد، ایمان و عمل صالح کلید نجات است. «الاّ امراتک»
9- زن، دارای شخصیّتی مستقل است و میتواند در برابر نظام فرهنگی و اقتصادی خانواده یا جامعه مقاومت کند. «الاّ امراتک»
10- راهنمای فساد نیز مفسد است. «الاّ امراتک» (همسر لوط به افراد فاسد اطلاع میداد که مهمان آمده، شما برای گناه به سراغش بروید.)