قرآن مىفرماید: «إِلَیْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِیعًا وَعْدَ اللّهِ حَقًّا إِنَّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ...»(115) بازگشت همهی شما به سوى اوست! خداوند وعدهی حقّى فرموده؛ او آفرینش را آغاز مىكند، سپس آن را بازمىگرداند، تا كسانى را كه ایمان آورده و كارهاى شایسته انجام دادهاند به عدالت جزا دهد؛ و براى كسانى كه كافر شدند، نوشیدنى از مایع سوزان است؛ و عذابى دردناك، به خاطر آنكه كفر مىورزیدند.
مسلّم همهی ما به سوى خدا بر مىگردیم و نظام «اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُون» برای همه تحقق مییابد و عملاً سنتِ ظهور و بطون یا ایجاد کردن و باز به سوی خدا برگشتن، برای همه جاری میشود و این وعدهی حقی است و چون چنین کاری حق است خداوند انجام مىدهد. و اگر فقط خلق و سیر نزولى پیش میآمد، بدون سیر صعودى و برگشت به مقام عنداللهی، كار خلقت لغو و بیحکمت بود، بنابراین باید پس از خلقت و سیر نزولی، سیر صعودى و برگشت به سوی حق نیز محقق شود. مثلاً شما وقتی حرفهاى مرا مىشنوید عملاً اندیشهی من در الفاظ بنده «ظهور» کرده و پس از آن و با شنیدن آن از طرف شما، از طریق قوهی سامعه آن افکار به پیش نفس شما بر مىگردد، این به معنی برگشت به باطن است و در این رابطه نظامِ ظهور و بطون در كار است تا اندیشهی بنده به شما منتقل شود. حال اگر فقط صداى بنده پردهی گوش شما را حرکت میداد ولی منجر به فهم شما در نفس ناطقه شما نمیگشت یك امر لغوى انجام مىشد كه صرفاً ارتعاش پردههاى گوش شما را ایجاد میکرد بدون آن که علم و معرفتى در كار باشد. قرآن مىفرماید: «إِنَّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ»؛ خداوند خلق را ایجاد میکند، سپس آن ها را برمیگرداند، این آیه تاكید و تفصیل و شرح معناى مجمل آیهی «اِلَیْهِ مَرْجِعُكُم» است. که میفرماید: به سوی او برمیگردید، او ایجاد مىكند و سپس بر مىگرداند تا مؤمنى كه عمل صالح انجام داده است براساس قسط و عدل، به جزاى اعمالش برسد. پس خداوند نظام دورهاىِ «ظهور و رجوع» را به جهت آن كه حق است انجام مىدهد. و اگر این نظام دورهاى نبود بنا به فرمایش قرآن، قسط و عدل در مورد انسان مؤمن تحقق پیدا نمىكرد. میفرماید رجوع به قیامت را قرار دادیم، «لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ» تا اهل ایمان و عمل صالح با جوابى كه مطابق قسط و عدل است جزا داده شوند. دادن جزا به خودی خود یك نوع برگشت را اقتضا میکند. فرمود: «ثُمَ یُعیدُهُ»؛ سپس برگشتشان مىدهیم تا آن سیر باطنى محقق شود. آری «اِنَّه یَبْدؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُه»؛ یعنى اساس هر خلقتى یك ظهور و ایجاد و یك برگشت و رجوع است تا در ازاء این دور، معنى جزا و پاداشِ افراد و امتها تحقق یابد و هر امتی به آنچه باید برسد، برسد.
علامهی طباطبائى«رحمةاللهعلیه» مىفرمایند: آیهی فوق یعنى آیهی 4 سورهی یونس، یك نحوه ظهور و بسط و یك نحوه قبض و برگشت در كلِ نظام را براى ظهور عدالت الهى در مورد مخلوقات ترسیم مىنماید. به عبارت دیگر آمدن و رفتن افراد و جوامع براى ظهورِ سنت خاصى است و لذا چون عمر تمدن و ملتى سرآمد و شرایط ظهور و برگشت آن کامل شد آن تمدن مىرود و این یعنی تحقق سنت ظهور قسط و ظهور حق در موطن هستى، و وقتى زمینهی اجرای این سنت برای ملّتی به اتمام رسید دیگر حیات این ملّت تمام است و چون عمر تمدنى و ملتى سرآمد آن تمدن مىرود و هرگز قابل تغییر نیست، یعنى «لا یَسْتَقْدِمونَ ساعَهً وَ لا یَسْتَأخِرون» كسى نمىتواند آن را عقب و جلو بیندازد. در این مرحله از عمر تمدنها، اعمال، سرعت و جهت خاص خود را دارند و همه چیز برای به انتها رسیدن است.