تربیت
Tarbiat.Org

خطر مادی‌شدن دین
اصغر طاهرزاده

علت ماندن ظالمان

ممكن است سؤال شود چرا خداوند انسان‌هاى ظالم را از صفحه‌ی زمین نمى‌زداید و چرا ظالمان امکان تحرك و فعالیّت دارند؟ در جواب باید متوجه بود كه براساس آیات مطرح‌شده، قصه‌ی نابودى امت‌هاى ظالم و تمدن‌هاى فاسد در كتاب معلومى مشخص شده است كه چه موقعى در ظلم خود اوج می‌گیرند و چه موقعى افول می‌كنند و مدت بقاء آن‌ها ثابت است و نه جلو مى‌افتد و نه عقب و بر همین اساس نباید تصور کرد علت ادامه‌ی حیات تمدن‌ها یا دولت‌های ظالم زرنگی خودشان است. همان‌طور كه انسان‌ها متولد مى‌شوند و مى‌میرند یك تمدن و یک سلسه‌ی حکومتی هم دور خاص و منحنى خاصى دارد. و بر همین اساس خداوند می‌فرماید: «وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْیَةٍ إِلاَّ وَلَهَا كِتَابٌ مَّعْلُومٌ»؛(130) و ما هیچ جمعی را هلاک نکردیم مگر آن که برای آن‌ها کتاب معلوم و فرصت مشخصی بود و چون آن فرصت به سر آمد آن‌ها را هلاک کردیم. معنى كلمه‌ی قَرْیه با آنچه ما در فارسی به کار می‌بریم فرق می‌کند، با دقت در آیات قرآن بهتر است «قریه» را به معنى تمدن معنی کنیم. در آیه‌ی فوق می‌گوید: هلاكت تمدن‌ها در كتاب معلومى مشخص شده و اجل آن‌ها نه جلو مى‌افتد و نه عقب. انسان‌ها و فرهنگ‌ها و تمدن‌ها در فرصتى كه در اختیار دارند امتحان مى‌دهند که یا در بستر احکام الهی و دین خدا آن فرصت را به انتها برسانند و یا در بستر پشت‌کردن به دین پروردگار و به همین جهت است که عرض می‌شود اسلام تغییر نمى‌كند ولى این ملت‌ها هستند كه اسلام را مى‌پذیرند و طبق آن عمل می‌کنند و یا به آن پشت می‌کنند. هر ملتى در هر فرصتى باید امتحان بدهد، ماندن آن‌ها منحنی خاصی دارد که از جایی شروع می‌شود و به اوج خود می‌رسد و سپس سیر نزولی آن شروع می‌شود.
از میان رفتن تمدن‌ها و سلسله‌ها حتمى است، چه تمدن فراعنه باشد و چه تمدن یونان و روم و چه سلسله‌ی اموی و یا بنی‌عباس، به همین جهت هم از صدر اسلام همه به عنوان تمدن آمدند و رفتند، چه حق بودند چه باطل. زیرا همچنان‌که عرض شد قرآن مى‌فرماید: «تِلْكَ الاَیّامِ نُداوِلُها بَیْنَ النّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ»؛(131) این روزگار را بین مردم مى‌گردانیم تا شخصیت مؤمنین روشن شود سپس در ادامه می‌فرماید: «وَلِیُمَحِّصَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَمْحَقَ الْكَافِرِینَ»؛(132) تا مؤمنین در ایمان خود خالص گردند و از فرصت به دست آمده نهایت استفاده را ببرند و کافران تباه گردند و نتیجه‌ی فرصتِ داده‌شده به آن‌ها چیزی جز هلاکت و بی‌ثمری برایشان نباشد.
اگر انسان‌ها در فرصت داده‌شده به یك تمدن، خوب امتحان بدهند حیاتشان ضایع نمى‌شود. باز عنایت فرمایید؛ این‌که تأکید می‌فرماید: امت‌ها و تمدن‌ها كتاب معلومى دارند كه جلو و عقب نمى‌افتد به جهت آن است که ما فکر نکنیم علت ماندن یک سلسله و یا یک تمدن مربوط به خودشان است و چون تا حال مانده‌اند ممکن است با ادامه‌ی برنامه‌ریزی، برای همیشه بمانند. اگر حوصله داشته باشیم می‌یابیم که هر تمدنى وقتى بناست نابود شود نابود مى‌شود حال یا گورباچف مى‌آید و از روش ماركسیسم لنینیسم اظهار پشیمانى مى‌كند و یک‌باره اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی متلاشی می‌شود و یا حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه» می‌آیند و ملت را در راستای نابودی سلسله‌ی پهلوی راهنمایی می‌کنند و افتخار اجرای حکم خداوند برای حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه» و آن‌ مردم می‌ماند. سرنوشت حكومت سوسیالیستى شوروی مشخص است و همین که منحنی فرصت آن رو به افول گذارد نابودی آن شروع می‌شود. این‌‌كه در مسیر افول آن فرهنگ افراد چگونه امتحان مى‌دهند بحث دیگرى است. آنچه مهم است این‌كه حوصله‌ی ما از ماندن تمدن‌ها و سلسله‌های ظالمان سرنرود وگرنه در امتحان مردود می‌شویم. زیرا هر تمدن و فرهنگ و سلسله‌ای اجلى دارد، حتی اگر با اسلحه‌هاى لیزرى جنگ ستارگان راه بیندازد، آن وقتی که منحنی فرصت آن رو به زوال گذارد دیگر نمی‌توان آن افول را به عقب انداخت. این‌ها اگر به گناه آلوده شدند در فرصت داده‌شده، آن چیزى را كه مى‌خواستند، به‌دست نمی‌آورند ولی اگر به گناه آلوده نمی‌شدند و در بستر شریعت الهی عمل می‌کردند به اهدافی که در زندگی دینی دنبال می‌کردند دست می‌یافتند و در ابدیت خود زندگی کاملی داشتند.
وقتی نگاه ما به علت ماندن دولت‌های ظالم درست شد و در حال حاضر در تحلیل تمدن غربی به خطا نیفتادیم دیگر برق اسلحه‌ها و برنامه‌های دقیق و پیچیده‌ی آن فرهنگ،‌ ما را مرعوب نمی‌کند و به راحتی آثار افول آن تمدن را می‌یابیم و مواظب هستیم سرنوشت خود را به آن تمدن گره نزنیم تا با هلاکت آن تمدن، زندگی ما نیز گرفتار بی‌ثمری نگردد. پس در مدتى كه فرصت داریم باید حوصله‌مان سرنرود و وظیفه‌مان را نسبت به آن تمدن فراموش نكنیم و از وعده‌ی الهی در هلاکت آن مأیوس نگردیم. بلکه با مقابله با آن سعی کنیم سنت خدا به دست ما اجرا شود تا افتخار هماهنگی با اراده‌ی الهی برای ما بماند. بسیارى از آدم‌هایى كه در شرایط جلوه‌ی ستم از صحنه‌ی زندگی دینى خارج مى شوند متوجه‌ی دورِ صعود و افول تمدن‌ها نیستند. و از این نکته غفلت می‌کنند که صعود و افول تمدن‌ها و سلسله‌ها برای همه‌ی انسان‌ها یك امتحان است تا بتوانند جایگاه خود را درست تعیین کنند، آن طور که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌‌تعالی‌علیه» و نیروهای انقلابی با برخورد با نظام شاهنشاهی جایگاه خود را درست تعیین کردند و از آلودگی‌های نظام شاهنشاهی فاصله گرفتند.
هر اندازه انقلاب اسلامى بیشتر و بیشتر به اسلام ناب متصل گردد شرایط مفید ماندن مردم را بهتر محفوظ مى‌دارد و هرچه به ایرانیت و فردیت و عدم احساس مسئولیت اجتماعی، نزدیك‌تر شود بیشتر شرایط مفیدماندن را از دست می‌دهد وگرنه دوره‌ی انقلاب اسلامی به عنوان دوره‌ی گذار از حاکمیت فقیهی که احکام امامان معصوم را در جامعه اجرا می‌کند به حاکمیت امام معصوم، تمام می‌شود و در آن شرایط است که اسلام به عنوان ماندنی‌ترین فکر و فرهنگ به صحنه می‌آید و مردم بر اساس آن اسلام تمدنى را بر پا مى‌كنند که فرصت زندگی زمینی كیفیت لازم را به‌دست می‌آورد و بشریت به کلی از هلاكت در روزمرّگی‌ها ‌رها می‌شود، همچنان كه یاران انقلاب اسلامى با توجه به آن دوره تلاش‌های خود را جهت می دهند و با وفادارى به آن، كیفیت لازم را به حیات موقت و مهلت زندگى دنیایى خود می‌دهند. زیرا حاكمیت اسلام در اجتماع مسلمین عامل به كیفیت رساندن زندگى مسلمانان خواهد بود، لذا باید تلاش كرد تا هدف حكومت اسلامى حاکمیت امام معصوم(عج) باشد تا به سرنوشت تمدن‌هایی دچار نگردد که گرفتار افول خود شدند. توجه به هدف اصلی انقلاب اسلامی موجب شکوفایی هر روزی جامعه خواهد شد و انسان‌ها در آنچنان شرایطی احساس حضور در تاریخی را خواهند نمود که اوج کمال تاریخ است و اوج شکوفایی انسانیت و لذا امام صادق(ع) می‌فرمایند: «مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ كَانَ كَالضَّارِبِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ(ص)بِالسَّیْف‏»(133) هركس به انتظار ظهور امام زمان(عج) بمیرد مانند كسى می باشد كه در خیمه‌ی مخصوص حضرت قائم با آن حضرت باشد، نه بلكه چون كسى است كه در خدمت رسول خدا (ص)شمشیر زده باشد.