انقلاب اسلامی همراه بود با ظهور شعور انسانهای خودآگاه و دلآگاهی که خوب فهمیدند راه و رسم زندگی در دوران معاصر چگونه باید باشد. انقلاب اسلامی را سیاسیون تدوین نکردند، انقلاب اسلامی توسط یک مرد الهی شکل گرفت که اولاً: ظلمات روح مدرنیته را از طریق تجلیات اشراقی، با گوشت و پوست خود احساس کرده بود و در زمان رضاخان و محمدرضاخان مشاهده کرده بود مدرنیته یعنی چه، آن وقتی که هیچ مانعی برای مدرن شدن ملت ایران در میان نبود و شاهِ خودفروخته همهی کشور را در اختیار غربیان قرار داده بود. ثانیاً: راهی را که نبی اکرم(ص) و ائمهی طاهرین(ع) از طرف خدا متذکر آن بودند، به خوبی میشناخت و با توجه به این نکات انقلاب اسلامی با رویکرد نفی غرب و اثبات اسلام به صحنه آمد و متفکرانی از جنس فکر امام خمینی(ره)، مدافعان حقیقی آن انقلاب شدند و آن را فهمیدند و با امام همزبان گشتند، و با این وصف انقلاب جلو رفت، مسلّم اگر مرحوم شهید بهشتی و شهید مطهری و آیتالله خامنهای زبان امام را نفهمیده بودند انقلاب اسلامی منحرف شده بود. در روایت داریم وقتی وجود مقدس امام زمان(عج) تشریف میآورند، یکی در شرق عالم است و یکی در غرب عالم ولی با این همه با امام ارتباط دارند. ذرّهای از آن حالت در انقلاب اسلامی به چشم میخورد، به طوری که افراد مختلف در اقصی نقاط کشور ایران متوجه سخن امام خمینی(ره) شدند، کسانی زبان امام(ره) را فهمیدند که دو رویکرد فوق را در شخصیت خود نهادینه کردند. برعکسِ کسانی که با امام(ره) فقط در حدّ نفی شاه همکاری کردند، اینها همواره به نحوی حجاب انقلاب بودهاند. و هر گاه انقلاب اسلامی خواسته است چهرههای باطنی خود را ظاهر کند چنین افرادی ناخواسته با آن مقابله کرده و تحت عنوان این که غرب نباید از ما ناراحت شود انقلاب اسلامی را نسبت به رسیدن به اهداف اصلی باز داشتهاند.