تربیت
Tarbiat.Org

انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی
اصغر طاهرزاده

حضور انقلاب اسلامی در صحنه‌ی سیاسی جهان

استراتژیست‌های غرب نهایت تلاش خود را می‌کنند تا به نحوی جلو انقلاب اسلامی را سدّ کنند چون آن‌ها چیزی بالاتر از قدرت هسته‌ای و موشکی در ما می‌شناسند. آمریکایی‌ها می‌دانستند اگر به عراق حمله نکرده بودند خیلی زود نیروهای مذهبی، صدام را سرنگون می‌کردند، به گمان خود زودتر آمدند این کار را کردند که کارها را خودشان دست بگیرند و جلو وقوع جریان‌های انقلابی در کشورهای اسلامی گرفته شود. آن‌ها فکر می‌کنند که می‌توانند روح انقلابی پیش‌آمده در جهان اسلام را کنترل کنند و نقشه‌ی اختلاف بین شیعه و سنی را هم در همین راستا دامن می‌زنند، تا سیر تفکر اهل سنت به غدیر معطوف نشود، ممکن است آن اراده‌ی کلی که در جهان اسلام رخ داده است را به عقب بیندازند ولی اندیشه‌ای که شروع شد، بالأخره جای خود را در ذهن و عمل انسان‌ها باز می‌کند. با یک تحلیلی حساب کردند برای آن‌که مصر با یک انقلاب به غدیر برگشت نکند به حسنی مبارک فشار ‌آورند اجازه‌ی فعالیت سیاسی به احزاب مخالف بدهد، یک‌مرتبه متوجه شدند که اگر کمی فشار را از مردم مصر بر دارند همه‌چیز از دستشان می‌رود، تجربه‌ای که در مورد ایران انجام دادند و به ضررشان تمام شد و لذا اجازه دادند تا حسنی مبارک کشت و کشتار و زندان و بگیر و ببندها را ادامه دهد.
دشمنان انقلاب اسلامی حضور جهانی انقلاب اسلامی را به خوبی احساس می‌کنند، شاید خودِ ما به آن اندازه‌ای که ابرقدرت‌ها متوجه نقش انقلاب اسلامی شده‌اند، متوجه این نقش نشده باشیم. دقت در رفتار و گفتار مدعیان حکومت بر کره‌ی زمین در رابطه با انقلاب اسلامی و اتحاد همه‌ی آن‌ها حول محور مقابله با انقلاب اسلامی - با آن‌همه اختلاف وتضادهایی که دارند- نشان از حضور فعال حیات تاریخی انقلاب اسلامی دارد. شما می‌دانید که اروپا مرکز تضادها است، آلمانی‌ها با فرانسوی‌ها مخالفند و هر دوی آن‌ها با انگلیسی‌ها دشمن‌اند، ایتالیایی‌ها به شدت انگلیسی‌ها را مسخره می‌کنند، فراموش نکنید این‌ها دو جنگ جهانی با هم کردند - با ما که جنگ نکردند با خودشان جنگ کردند- حالا ببینید همه‌شان در یک چیز متحد شده‌اند و آن مقابله با انقلاب اسلامی است، متوجه‌اند این انقلاب برای آن‌ها خطر بزرگی است. مثل این است که بنده و جنابعالی در مورد یک موضوع کوچک با هم مشاجره می‌کنیم، یک مرتبه متوجه می‌شویم یک شیر دنبال‌مان کرده، خوب معلوم است که مشاجره را تمام می‌کنیم که از دست شیر رها شویم. بروید تضادهای بین اروپا و اسراییل را از یک طرف، و تضاد بین آمریکا با اروپا را از طرف دیگر مطالعه کنید تا ببینید علت این‌که این‌ها با این‌همه تضاد، همگی با هم - حول محور مقابله با انقلاب اسلامی- متحد شده‌اند خبر از آن می‌دهد که انقلاب اسلامی با نحوه‌ای که به صحنه‌ی سیاسی جهان پاگذارده است، یک حضور تاریخی فعالی را برای خود رقم زده است. حال هرکس این حضور تاریخی را بشناسد و فعالانه سرنوشت خود را به آن گره بزند از برکات زندگی در این زمان برخوردار خواهد شد وگرنه یا در زمره‌ی دشمنان انقلاب است که یقیناً از بین می‌رود و یا بابی‌تفاوتی ناظر بر انقلاب اسلامی است، که بخواهد و یا نخواهد از تاریخ بیرون می‌افتد.
هنر ما آن است که بتوانیم روح زمانه را بشناسیم تا بفهمیم چه کار باید بکنیم. امام صادق(ع)می‌فرماید: «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِسُ»؛(55) كسى كه عالم به زمان خود باشد گرفتار شبهات و مسائل مبهم و بیراهه نمی‌شود. هرکس روح زمانه‌ی خود را بشناسد در صحنه‌های حقیقی زمانِ خود وارد می‌شود و از برکات زندگی‌کردن در زمانه، که موجب شکوفایی استعدادها است بهره‌مند می‌گردد.
این سؤال همیشه باید برای ما مطرح باشد که بالاخره سنت خدا در این زمان چیست؟ و خداوند در این زمان به اقتضای چه اسمی تجلی فرموده است؟ در راستای فهم سنتِ خاص الهی در زمانه است که حضرت امام خمینی(ره) می‌فهمند زمانه، زمانه‌ی سقوط مارکسیسم است و لذا به گورباچف نامه نوشتند تا قبل از آن که منفعل حادثه‌ها شود ماورای حوادثی که در پیش است، تصمیم بگیرد و بر اساس روح زمانه، اسلام را از منظر انقلاب اسلامی انتخاب کند، و متأسفانه او نپذیرفت و بعداً پشیمان شد. در راستای تشخیص نوع سنن الهی در زمان خاص، فرمودند: این قرن، قرن نابودی ابرقدرت‌ها است. دانشمندان غربی که از نزدیک وضع غرب را رصد می‌کنند، می‌گویند برخوردهای عصبی آمریکا در مقابل حادثه‌های جهان خبر از آن می‌دهد که آخرین نفس‌های حیات سیاسی‌اش را می‌کشد. آقای فریدهالی‌دی(56) در مصاحبه‌ای که با یکی از روزنامه‌های غربی داشت می‌گوید: من چهل سال است خاورمیانه را مطالعه می‌کنم، مشکل آمریکا این است که می‌خواهد بدون به رسمیت شناختن ایران، جهان اسلام را اداره کند، جهان اسلام دیگر هیچ وقت درکنترل آمریکا نخواهد بود و ایران نمی‌گذارد که آمریکا به نتایجی که می‌خواهد برسد، دست یابد. می‌گوید: افغانستان و عراق دو زمینه‌ای هستند که شکست آمریکا را به جهان نشان می‌دهد. خودتان هم می‌دانید وقتی یک کشوری با آن همه انرژی و این همه پول که از کنگره می‌گیرد تا عراق را اداره کند به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسد، باید سقوط آن را مشاهده کرد.
با توجه به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی متأسفانه بعضی از کارگزاران نظام اسلامی، حقیقت انقلاب را که به فرهنگ موجود جهان «نه» گفته است نشناختند و به آن «آری» می‌گویند، این‌ها آب در هاون می‌کوبند. این‌ها خروش همراه با متانت انقلاب اسلامی را نمی‌فهمند، شما مطمئن باشید ممکن است با بعضی موضع‌گیری‌ها که نشانه‌ی اصالت دادن به غرب است ما عقب بیفتیم ولی با توجه به ریشه‌ی تاریخی انقلاب اسلامی نمی‌شود انقلابی که با چنین ریشه‌ی قدسی به صحنه آمده است نادیده گرفته شود. به گفته‌ی محققینِ تاریخ اسلام برای ریشه‌کن کردن بنی‌هاشم به طور طبیعی یک هزارم انرژی که بنی امیه یا بنی‌عباس صرف کردند، کافی بود، ولی چون بنی هاشم یک جریان معنوی بودند دشمنانشان به نتیجه‌ای که می‌خواستند برسند نرسیدند. دیگر بیش از این هم نمی‌شد از سادات به قتل برسانند! مقبره‌ی امامزاده‌ها نشانه‌ی آن است که این‌ها را در اقصا نقاط جهان اسلام پیدا می‌کردند و می‌کشتند ولی باز انقلاب اسلامی توسط امام خمینی(ره) یعنی یکی از همان فرزندان بنی‌هاشم مدیریت شد و به صحنه‌ی تاریخ پا گذاشت. زیرا خداوند به رسول خود مژده داد که ما به شما «کوثر» عطا می‌کنیم و لذا نه تنها چشمه‌ی نسل شما خشک نمی‌شود بلکه روز به روز گسترش می‌یابد، چون موضوع اسلام و غدیر در میان است و بنی هاشم به اعتبار پاسداران اسلام و غدیر به کوثر متصل‌اند، انقلاب اسلامی تجلی همان کوثرِ فاطمی(س) است که می‌خواهد جهان را از جاهلیت دوران به سوی توحید راهنمایی کند، و مصداق امروزی جاهلیت دوران، فرهنگ مدرنیته است و هر چه نور انقلاب اسلامی بیشتر بدرخشد، کاخ فرهنگ مدرنیته زودتر فرو می‌ریزد، ولی عکس آن ممکن نیست و لذا آن‌هایی که به بقای غرب دل بسته‌اند در توهّمِ خود زندگی می‌کنند، این‌ها نه از برکات انقلاب اسلامی بهره‌مند می‌شوند و نه با نزدیکی به غرب طرفی می‌بندند، چگونه می‌شود چنین انقلابی را به نفع مدرنیته استحاله کرد؟ چگونه می‌شود جوانی برومند و ریشه‌دار را اسیر پیر فرتوتی کرد که در جوانی خود هم پیر بود؟ انقلاب اسلامی، انقلاب در تمام شئون عالم موجود است، البته در وجود شیعیان ظاهر شد ولی انشاءالله در همه جا بسط پیدا می‌کند و کسانی که در صدد برآیند صورتی از صورتهای موجود در عالم غرب را به آن بدهند هر چه تلاش کنند و به هر چه تمسک جویند از انقلاب دور افتاده‌اند.