همه میگوییم انقلاب اسلامی خوب است و میخواهیم حفظ شود ولی باید بدانیم راز حفظشدن این انقلاب وجود قلبهای ایمانی مردم است، و در صورتی این هدیهی بزرگ الهی میماند که مردم حقیقت را در عالم معنا بدانند و نظامی بخواهند که بستر تعالی آنها را به سوی عالم معنویت فراهم کند. پس خدمت اصلی به نظام اسلامی و به مردم با تلاش برای رشد دیانت مردم تحقق مییابد، به واقع باید بدانیم اگر انقلاب اسلامی را میخواهیم باید تلاش کنیم مردم متدین بمانند و حال و احوالشان دینی شود و عالَم دینی را بشناسند تا از بیعالَمی فرهنگ مدرنیته فاصله بگیرند.(62) قاتل ناصر الدین شاه، یعنی میرزا رضا کرمانی، درعالَم عشق به سید جمال الدین اسدآبادی زندگی میکرد و با ارادت به سید برای خود عالَمی داشت، وقتی که ناصرالدین شاه را کشت و زندانی شد، شکنجهگرهای او به او گفتند: چقدر آدم سادهای هستی، تو اینجا در زندان در حال آب خنک خوردن هستی و سید جمالالدین در اسلامبول به ریش تو میخندد. میرزا در جواب گفت؛ «به جان خودم اگر سید به ریش من میخندد حتماً ریشهای من خندهدار است»! اینطوری به سید دل سپرده بود و با یاد سیدجمالالدین خوش بود. یک وقت به شما گفتهاند در نماز نباید انگشتر طلا داشته باشید، چون خدا گفته است انگشتر طلا برای مرد حرام است، حال دو حالت دارد؛ یک وقت طالب عالَم دینی هستید میگویید قربان خدا بروم که با این فرمان میخواهد مرا در عالَم اُنس با خودش جای دهد و به راحتی انگشتر طلا را ترک میکنید. اما اگر معنی جایگرفتن در عالَم اُنس با خدا را نشناسیم، در آن صورت وقتی با چنین حکمی روبهرو شویم به راحتی به آن تن نمیدهیم، و مثل عدهای به دنبال آن خواهیم بود که یک توجیه علمی برای آن حکم پیدا کنیم، مثلاً چون طلا برای مرد سرطانزا است آن را رها میکنیم، با این نوع موضعگیری در مقابل حکم خدا، عملاً نتوانستهایم با پذیرش آن حکم، وارد عالَم اُنس با خدا شویم.
مردم ما در زمان شاه، داشتند عالَم دینیشان را از دست میدادند، دیندار بودند ولی روح غربزدگی، عالَم دینی جامعه را تهدید میکرد و نظام شاهنشاهی هم به شدت در تخریب عالَم دینی مردم مؤثر بود، عالَم دینی چیزی بالاتر از پذیرفتن دستورات دین است، شرایطی است که انسان در صدد است مطلوب حقیقی خود را در قرارگرفتن در فضای حکم الهی جستجو کند، و انقلاب اسلامی در ذات خود چنین هدفی را برای مردم آورد. اگر مردم وارد عالَم دینی شدند غذای جان خود را زندگی در فضای انقلاب اسلامی میدانند و لذا نه تنها انقلاب اسلامی با چنین مردمی حفظ میشود بلکه شرایط رسیدنِ هرچه بیشتر به اهداف عالیهاش فراهم میگردد و تحقق تمدن اسلامی فقط با مردمی که دارای عالَم دینی هستند ممکن است. چنین مردمی حاضرند به خاطر اینکه یاد خدا از قلب و از جامعهشان نرود بهراحتی دستور خدا را بپذیرند، دیگر وقتی مراجع تقلید میفرمایند مجسمهسازی از نظر اسلام حرام است، دنبال راه گریز از آن نیستند،(63) سعی میکنند زندگی خود را مطابق حکم خدا تنظیم نمایند. میرزا رضا کرمانی در عالم سید جمال اسدآبادی زندگی میکرد و لذا بازپرسهای دربار ناصرالدین شاه نمیتوانستند او را تحت تأثیر خود قرار دهند. حال اگر کسی در عالَم دین زندگی کند آیا دیگر غرب میتواند او را از انقلاب اسلامی جدا کند و به غرب نزدیک کند و تحت تأثیر تهاجم فرهنگی غربی قرار دهد؟ تا موضوع حضور در عالَم دینی بهخوبی روشن نشود و اهل معرفت و مسئولان تعلیم و تربیت برای تحقق آن تصمیم جدّی نگیرند هر روز برای اثبات حقانیت نظام اسلامی با بهانههایی روبهرو هستیم و دشمن امیدوار است جوانان ما را تحت تأثیر قرار دهد.
اگر میخواهیم مشکلی جهت ادامهی انقلاب اسلامی نداشته باشیم و جامعه به راحتی با دین و احکام الهی کنار بیاید اولاً: باید عواملی را که موجب بیرنگشدن عالَم دینی میشود شناسائی کنیم و در رفع آن بکوشیم، که مباحث نقد فرهنگ مدرنیته در این امر مؤثر خواهد بود. ثانیاً: در تحقق عالم دینی بکوشیم، که مباحث عرفانی و معرفتالنفسی میتوانند مقدمات خوبی باشند. مشکل امروز ما این است که جوانان ما دارند عالَم دینیشان را از دست میدهد وگرنه از من و شما بهتر میتوانند خدا را ثابت کنند، ولی با علم به وجود خدا، وارد عالَمی نشدهاند که منجر به اُنس با خدا گردد و به همین جهت در عالَم خود جایگاهی برای احکام الهی نمیشناسند.
اینکه ملاحظه کردهاید تحصیلکردههای دانشگاههای ما جایگاه بسیاری از احکام دینی را نمیشناسند و در مورد جزءجزء آنها سؤال دارند، به این جهت است که از عالَم دینی که این احکام در آن عالَم معنی دارد جدا شدهاند، و لذا اگر به جای جواب دادن به سؤالات این عزیزان - که لازم است جواب داده شود- زمینهای فراهم شود که آنها وارد عالَم انسانِ دینی شوند به خودی خود متوجه جایگاه اساسی دستورات الهی میشوند. در همین رابطه اگر خواستیم جایگاه انقلاب اسلامی برای جوانان ما روشن شود باید عالَم دینی برای آنها روشن گردد تا اولاً: متوجه برکات و نتایج حضور در عالم دینی بشوند. ثانیاً: عظمت انقلاب اسلامی را در درون آن عالَم بشناسند و همانطور که در حفظ عالَم دینی خود میکوشند، در حفظ انقلاب اسلامی با تمام وجود کوشا باشند، وگرنه شرایطمان مثل لباسِ پوسیدهای میشود که این طرفش را میکشیم، آن طرفش پاره میشود، و شما هر برنامهای برای اصلاح امور میریزی، یک مشکل دیگر از دل همان برنامه سر بر میآورد.