آیه
وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ
ترجمه
و روی خود را از مردم (به تکبّر) بر مگردان، و در زمین مغرورانه راه مرو، زیرا خداوند هیچ متکبّر فخر فروشی را دوست ندارد.
نکته ها
«تَصعیر»، نوعی بیماری است که شتر به آن گرفتار میشود و گردنش کج میشود. لقمان به فرزندش میگوید: تو بر اساس تکبّر مثل شترِ بیمار، گردنت را با مردم کج نکن.
«مَرَح»، به معنای شادی زیاد است که در اثر مال و مقام به دست میآید.
«مُختال» به کسی گویند که بر اساس خیال و توهّم خود را برتر میداند، و «فَخور» به معنای فخرفروش است.
تکبّر، هم توهین به مردم است، هم زمینه ساز رشد کدورتهای جدید و هم تحریک کنندهی کینههای درونی قدیم.
در حدیث میخوانیم: هر کس با تکبّر در زمین راه رود، زمین و هر موجودی که زیر و روی آن است، او را لعنت میکنند.**تفسیر نورالثقلین.***
پیام ها
1- با مردم، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، با خوشرویی رفتار کنیم. «لاتصعّر خدّک للنّاس»
2- تکبّر ممنوع است، حتّی در راه رفتن. «لاتمش فی الارض مرحا»
3- از عامل خشنودی خداوند برای تشویق و از ناخشنودی او برای ترک زشتیها و گناهان استفاده کنیم. «انّ اللّه لایحبّ»
4- به موهومات، خیالات و بلندپروازیها خود را گرفتار نسازیم. «مُختال»
5 - بر مردم فخر فروشی نکنیم. «انّ اللّه لایحبّ کلّ مُختال فَخور»
تواضع
در این آیه لقمان به فرزندش میگوید: در زمین متکبرانه راه نرو «لاتمش فی الارض مرحاً» و در سورهی فرقان، اوّلین نشانهی بندگان خوب خدا، حرکت متواضعانهی آنهاست.«و عباد الرّحمن الّذین یمشون علی الارض هَونا»**فرقان، 63.***
یکی از اسرار نماز که در سجدهی آن بلندترین نقطه بدن را (حداقل در هر شبانه روز 34 مرتبه در هفده رکعت نماز واجب) روی خاک میگزاریم، دوری از تکبّر، غرور و تواضع در برابر خداوند است.
گرچه تواضع در برابر تمام انسانها لازم است؛ امّا در برابر والدین، استاد و مؤمنان لازمتر است. تواضع در برابر مؤمنان، از نشانههای برجستهی اهل ایمان است. «اذّلة علی المؤمنین»**مائده، 54.***
بر خلاف تقاضای متکبّران که پیشنهاد دور کردن فقرا را از انبیا داشتند، آن بزرگواران میفرمودند: ما هرگز آنان را طرد نمیکنیم. «و ما انا بطارد الّذین آمنوا»**هود، 29.***
انسانِ ضعیف و ناتوانی که از خاک و نطفه آفریده شده، و در آینده نیز مرداری بیش نخواهد بود، چرا تکبّر میکند؟!
مگر علم محدود او با فراموشی آسیبپذیر نیست؟!
مگر زیبایی، قدرت، شهرت و ثروت او، زوالپذیر نیست؟!
مگر بیماری، فقر و مرگ را در جامعه ندیده است؟!
مگر تواناییهای او نابود شدنی نیست؟!
پس برای چه تکبّر میکند؟! قرآن میفرماید: متکبّرانه راه نروید که زمین سوارخ نمیشود، گردنکشی نکنید که از کوهها بلندتر نمیشوید. «ولاتَمشِفی الارض مَرحاً اِنّک لن تَخرق الارض و لن تَبلغ الجبال طولا»**اسراء، 37.***
نمونههایی از تواضع اولیای الهی
1. شخص اوّل آفرینش که پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله است، آنگونه مینشست که هیچ امتیازی بر دیگران نداشت و افرادی که وارد مجلس میشدند و حضرت را نمیشناختند، میپرسیدند: کدام یک از شما پیامبر است؟ «ایّکم رسول اللّه»**بحار، ج47، ص 47.***
2. در سفری که برای تهیه غذا هر کس کاری را به عهده گرفت، پیامبر نیز کاری را به عهده گرفت و فرمود: «جمع کردن هیزم با من».**بحار، ج47، سیره پیامبر.***
3. همین که پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله دیدند برای نشستنِ بعضی فرش نیست، عبای خود را دادند تا چند نفری روی عبای حضرت بنشینند.**بحار، ج 16، ص 155***
پوشیدن لباس ساده، سوار شدن بر الاغ برهنه، شیر دوشیدن، همنشینی با بردگان، سلام کردن به اطفال، وصله کردن کفش و لباس، پذیرفتن دعوت مردم، جارو کردن منزل، دست دادن به تمام افراد و سبک نشمردن غذا از سیرههای حضرت بود.**بحار، ج 16، ص 235***
4. برخی شیعیان خواستند به احترام امام صادقعلیه السلام حمّام را خلوت و به اصطلاح قُرق کنند، حضرت اجازه نداد و فرمود: «لا حاجة لی فی ذلک المؤمن اَخفّ من ذلک» نیازی به این کار نیست، زندگی مؤمن سادهتر از این تشریفات است.** بحار، ج 47، ص 47.***
5. هر چه اصرار کردند که سفرهی امام رضاعلیه السلام از سفره غلامان جدا باشد، آن حضرت نپذیرفت.**کودک، فلسفی، ج 2، ص 457.***
6. شخصی در حمّام، امام رضاعلیه السلام را نشناخت و از او خواست تا او را کیسه بکشد، حضرت بدون معرّفی خود و با کمال وقار تقاضای او را قبول کرد. همین که آن شخص حضرت را شناخت، شروع به عذرخواهی کرد، حضرت او را دلداری دادند.**بحار، ج 49، ص 99.***
از نشانههای تواضع، پذیرفتن پیشنهاد و انتقاد دیگران و نشستن در پایینتر از جایی است که در شأن اوست.