1- ولایت: ولایت به معنی نزدیکی است و وقتی گفته میشود انسانی به مقام ولایت رسیده به این معنی است که توانسته در مقام قرب الهی قرار گیرد. این مقام با توجه به اینکه مقام اصلی انسان حقیقت مجردی است که از ملائکه هم بالاتر است، با زُدودن جنبههای بشری و بدنی برای هرکس حاصل میشود. لذا فرمودهاند راه ولایت در هیچ زمانی بسته نیست حتی زمانی که نبوت به انتها میرسد و دیگر برای بشر پیامبری فرستاده نمیشود. قرآن در راستای دعوت انسانها به مقام قرب و ولایت میفرماید: «فَمَن كَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا»(8) هر کس میخواهد به لقاء پروردگارش نائل آید باید به اعمال صالح مبادرت ورزد و در آن راستا به احدی جز خدا نظر نداشته باشد. از آنجایی که تا ولیّ خدا به مقام ولایت یا قرب نرسد شایستهی شنیدن سخن خدا جهت ابلاغ به مردم نمیشود گفته میشود ولایت، باطن نبوت است.
2- نبوت: نبوت بر عکس ولایت، یك مأموریت الهی است و خداوند با برانگیزاندن و مبعوث نمـودن آن کسی که به مقام قرب الهی رسیده شریعت خود را به بشریت میرساند. با توجه به اینکه پیامبر خدا(ص) باید آمادگی خاصی پیدا کند تا بتواند شریعت الهی را تماماً بگیرد و به مردم برساند، نبوت همراه است با تحولی عظیم كه در روح و جان پیامبر خدا(ص) رخ میدهد تا برای انجام مأموریت خود توانایی و آمادگی كامل و نهایی را بهدست آورد.
عنایت داشته باشید که كمكها و مددهایی كه به پیامبر میشود تا در مأموریتش موفق شود، رحمتی است به مردم زیرا مردم از طریق همین كمكها است كه متوجه حقانیت نبی میشوند و از هدایت الهی بهرهمند میگردند. در همین راستا مددهایی را که به رسول خدا(ص) میشود میتوان به مددهای قبل از بعثت و مددهای بعد از بعثت تقسیم کرد.
الف- مددهای قبل از بعثت: مددهای قبل از بعثت موجب میشود تا اولاً: با حفظ رسول خدا - از هرگونه لغزشی که عرف جامعه از پیامبر خدا انتظار ندارند - در قبل از بعثت، كارنامهی نبی جهت انجام مأموریتش از هرگونه ضعفی پاك باشد و در مأموریتی كه بناست به عهدهی آن حضرت گذاشته شود به بهترین نحو موفق شود. و چون خدا میداند این شخص با پای خود و با انتخاب خود - در عین این که مسیر ولایت را طی میكند - شایستهی ابلاغ دین میگردد، مواظبتهایی را قبل از بعثت نسبت به او اِعمال میکند تا در تحقق نبوتش به كارش آید و موانع راه از قبل برطرف شده باشد. ثانیاً: از طریق آن مددها که قبل از بعثت به پیامبر خدا میشود، نفس آن حضرت ظرفیت پذیرش حقایق عظیم موجود در وَحی را پیدا میكند تا وَحی را كامل بگیرد و کامل برساند. در همین رابطه حضرت علی(ع) میفرمایند: «...وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ(ص) مِنْ لَدُنْ اَنْ كانَ فَطیماً اَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلائِكَتِهِ یَسْلُكُ بِهِ طَریقَ الْمَكارِم و مَحاسِنَ اخلاقِ العالَمِ، لَیْلَهُ وَ نهارَهُ»(9) از همان لحظهای كه پیامبر(ص) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگترین فرشتهی خود را مأمور تربیت آن حضرت كرد تا شب و روز، او را به راههای بزرگواری و راستی و اخلاق نیكو راهنمایی كند.
پس نتیجه میگیریم خداوند با علم به شایستگیهای پیامبر(ص) از ابتدا پیامبر خود را پرورانده تا مستعد دریافت بزرگترین پیام برای بندگانش بشود و از طریق نفس مقدس آن حضرت ما بتوانیم به دین خدا دست یابیم.
ب- مددهای بعد از نبوت: مددهای بعد از نبوت عبارت است از كمكهای خاصی که به پیامبر میشود جهت حفظ او و موفقیت او تا مردم از پیامبری پیامبر محروم نشوند. اگر این مددها نبود هدایت بشر مختل یا منقطع میگشت و در همین راستا خداوند جان پیامبر(ص) را از خطرات حفظ میكند و یا توطئهها را خنثی و یا شایعات را به آن حضرت خبر میدهد ولی در همهی این احوالات وظیفهای را که به عهدهی مسلمانان و یا شخص پیامبر است به خود آنها واگذار میکند.
بر اساس همان مبنایی که خداوند برای انسانها پیامبر میفرستد، جهت تبیین و ادامهی دین، امامان را مأمور میکند، در این حالت هم فقط کسی را که به مقام قرب الهی رسیده است برای امامت تجهیز مینماید. با توجه به نکاتی که عرض شد لازم است به موارد ذیل عنایت فرمایید:
1- در ابتدا هر «نبیّ»، «وَلیّ» میباشد که با استعدادهای ذاتی خود، همهی جنبههای بشری را كه مانـع دریافت اصل روحانی خود و مانع قربِ به حق میشود زدوده است.
2- سرمایهی ولایت جهت قرب الهی «فطرت» است و انسانها وقتی با فطرت خود هماهنگ شوند به مقام قرب الهی دست مییابند و این سرمایه در اختیار همه هست و شریعت الهی متذکر فطرت انسانها است تا با آن هماهنگ شوند، پس راه ولایت و قرب الهی برای همه باز است.
3- زمانی كه مصلحت خدا اقتضاء كرد تا پیامبری برای بشریت فرستاده شود کسی را كه به مرتبهی قـرب كامل رسـیده است جـهت ابـلاغ شـریعت به نبوت مبعوث میکند و برمیانگیزاند.
4- پس نبوت یك مأموریت الهی است و همچنان که عرض شد مبعوث نمـودن آن «وَلـیّ» به نبوت همراه است با تحولی عظیم كه در روح او رخ میدهد، تا برای انجام مأموریت خود توانایی و آمادگی كامل و نهایی را دارا باشد.
5- كمكهایی كه به پیامبر میشود تا در مأموریتش موفق شود کمکهای خاصی است که از طرف خداوند به پیامبر داده میشود و به همین جهت گفته میشود آن کمکها «موهبتی» است و نه «اكتسابی». ولی این كمكهای موهبتی، رحمتی است به مردم از طریق نبی تا مردم به شریعت الهی آگاه شوند و مردم از طریق همین كمكهای موهبتی است كه متوجه صدق نبوت نبی میشوند و از او هدایت میگیرند.
6- مددهای موهبتی به نبیّ دو قسم است. قسم اول مددهایی است که قبل از بعثت به نبیّ میشود تا كارنامهی نبیّ جهت انجام مأموریتش از هرگونه ضعفی پاك باشد و آن مددها موجب میشود تا پیامبر خدا اولاً: در خاطر مردم و بر اساس عرف زمانه از هرگونه ضعفی مصون باشد و همان ضعفهایی كه برای بقیهی كودكان و جوانان طبیعی است، مثل نیمه عریان بودن کودکان و یا با پای برهنه در كوچهها دویدن، در او دیده نشود. ثانیاً: از طریق آن مددها نفس پیامبر ظرفیت پذیرش حقایق عظیمِ موجود در وَحی را پیدا كند و وحی را كامل بگیرد. قسم دوم، مددهایی است که بعد از نبوت به پیامبر میشود که اگر این مددها نبود به مقام قرب و ولایت پیامبر ضربهای نمیزد ولی نبوت او را كه وسیلهی هدایت بشر بود مختل یا منقطع مینمود، به طوری که اگر خداوند جان پیامبر را از خطرات حفظ نمیکرد و یا توطئهها را خنثی نمینمود و یا شایعات و نقشههای دشمن را به او خبر نمیداد، زمینهی ابلاغ وَحی الهی به طور کامل فراهم نمیشد و این ضرری بود که به بشریت میرسید.
از این نکته غفلت نفرمایید که در هر صورت هركس به اندازهای كه طالب حق است از نبوت بهره میگیرد و خود پیامبر هم به عنوان یك انسانِ حق طلب از نبوت خود استفاده میكند ولی چون او بهترین انسان است، بیشترین استفاده را از وَحی میبرد و خداوند در همین رابطه میفرماید: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَ اِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ و الْمُؤْمِنُونَ»(10) رسول(ص) و مؤمنین هر کدام به آنچه بر پیامبر نازل شده ایمان آوردهاند و از آن بهره میگیرند.
با توجه به اینکه معلوم شد هر انسانی به جهت نفس ناطقهی مجردی که دارد، استعداد حضور در عالم غیب در او هست و میتواند به مقام ولایت و قرب برسد، پس نبوت برای انسان چیز غیر ممکنی نیست و خداوند به عنوان «ربِ» همهی انسانها حتماً راهی جهت تربیت و تعالی آنها میگشاید و ارسال رسولان در همین رابطه است که در مباحث آینده به این امر میپردازیم.
طاهرزاده