در موضوع نبوت به دو نکته باید توجه داشت؛ یکی وسعت ذاتی انسان که به جهت تجرد نفس ناطقهاش، امکان ارتباط با عالم غیب و معنویت را داراست و دیگر آنکه خداوند به جهت ربوبیتش مخلوقات خود را به کمال شایستهشان میرساند و در راستای همان ربوبیت انسانهایی که آمادگی لازم جهت رساندن پیام الهی به بشریت را دارند جهت آن امر مبعوث میکند.
در مباحثی که در پیش رو دارید ابتدا سعی شده این دو نکته تحلیل شود و زوایای آن روشن گردد تا إنشاءالله نسبت ما با شریعت الهی از یک طرف و با پروردگارمان از طرف دیگر به درستی تعریف شود. در مورد نکتهی اول، بحثِ وسعت روح مطرح میشود و در مورد نکتهی دوم به بحث فلسفهی نبوت میپردازیم.
آنچه پس از معرفت به توحید و علم به وحدانیت حضرت حق نباید فراموش شود راز حاکمیت وحدت است بر کثرت و اینکه طبق هویت تعلّقی مخلوق، اگر رابطهی مخلوقات از حضرت حق قطع شود مخلوقات نابود میشوند. طبق همین قاعده که در نظام تکوین حاکم است اگر در نظام تشریع رابطهی انسانها در امور فردی و اجتماعی از طریق نبوت و امامت با حضرت حق برقرار شود، نظام بشری از هرگونه اضمحلال و بحران رهایی مییابد و سرنوشت ما مانند سرنوشت جوامعی نمیشود که در طول تاریخ هلاک شدند و از تلاشهای خود بهرهی لازم را نبردند. در راستای ارتباط کثرتها به وحدت ارزش نبوت و امامت آن است که زندگی زمینی انسانها را به ملکوت و عالم وحدانی متصل میگرداند.