مسئلهی امامت از جمله مسائل بسیار مهم اسلامی است که لازم است برای شناخت درست اسلام و درست ادامهدادن آن به آن توجهی خاص شود. بر این اساس عرض میکنیم امامت مسئلهی دیروز ما نیست، بلكه مسئله رهبریِ امروز ما و عامل بقاء و استمرار نبوت بوده و سرنوشت اسلام به امامت مربوط است.
ممکن است گفته شود با توجه به اختلافی که شیعه با برادران اهل سنت در موضوع امامت دارد بهتر است از آن دست برداریم در حالیکه باید متوجه بود برخورد منطقی با مسائل اختلافی و طرح درست آنها نهتنها اختلافآفرین نیست بلکه وحدتآفرین بوده و ضربهای به وحدت اسلامی نخواهد زد و معنی وحدت اسلامی آن است كه اجتماع مسلمین در كلمهی اسلام متحد گردند و زیر بار بیگانه قرار نگیرند و هرکدام در محیطی دوستانه عقاید خود را طرح کنند تا بدون دلیل به همدیگر تهمت زده نشود.
ویژگیهایی چون جامعیت و گستردگی تعالیم اسلام و جهانیبودن و جاودانگی این دین و نیز الهی و منطقی بودن آن، اهمیت و جایگاه امامت را در مجموعهی معارف اسلامی مشخص میكند و به ما اجازه میدهد تا مسئلهی امامت را از دیدگاه اجتماعی و سیاسی پیگیری نمائیم و روشن کنیم «امامت؛ نمونهی كامل محتوای مكتب است برای تحقق دین در تمام ابعاد فردی و اجتماعی جامعهی اسلامی». و در یك كلمه با پیگیری موضوع امامت روشن خواهد شد: «امامت، نبوت است منهای وَحی»، و این است كه نمیتوان از توجه كامل به آن منصرف شد.
به تعبیر حضرت امام رضا(ع)، امامت سررشتهی دین و نظام مسلمانان است. امامت اساس و تنهی بالندهی اسلام و شاخهی بلند آن است. یعنی امامت چیزی است كه اگر كسی می خواهد اسلام را داشته باشد نمیتواند از آن بگذرد.
امامت در دو حوزه مورد بحث قرار میگیرد: یکی در حوزهی بررسی مسائل كلی یا «امامت عامه» و دیگر در حوزهی خاص جهت روشنشدن مصداق امامت که تحقیق در این حوزه به «امامت خاصّه» مشهور است.
در بحث امامت عامّه سؤال این است که آیا پس از رحلت پیامبر(ص)، رهبری جامعه از سنخ رهبریِ پیامبر كه حقایق الهی را یك جا و بدون تعلیم دریافت كرده باشد، تمام میشود؟ اگر تمام نمیشود و به واقع بشر نیاز به چنین رهبری دارد و خدا هم این نیاز را بیجواب نمیگذارد، چه كسی عهدهدار این هدایت و رهبری خاص است؟