از دیگر آیاتی که روشن میکند قرآن جهت امر ولایتِ جامعه متذکر افراد خاصی شده آیهی 55 سورهی مائده است که میفرماید: «اِنَّما وَلِیُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ امَنُوا اَلَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوة وَیُؤْتُونَ الزَّكوةَ و هُمْ راكِعُون»(103) تنها و تنها ولیّ شما خدا و رسول او و آنهایی هستند كه ایمان آورده و نماز برپا میدارند و در حالی كه در ركوع هستند، زكات میدهند.
اولاً: شیعه و سنی معترفند كه مصداق آیه حضرت علی(ع) است. (حضرت آیت الله حسینی طهرانی در درسهای 72 تا 75 كتاب «امام شناسی» جلد 5 به طور مفصل راجع به این آیه بحث كردهاند). ثانیاً: چنین كاری در اسلام، سنتی خاص نبوده كه فرد دیگر هم انجام داده باشد، و مستحب هم نیست. ثالثاً: كلمـهی «اِنَّما» حصـر است، یعنی «فقط». پس معنی آیه چنین میشود كه در همـان راستـای ولایـت خـاص خـداونـد و رسولالله(ص)،آن فردی هم كه در ركوع زكات داد، « ولیّ » مسلمین است و فقط همینها ولیّ مسلمیناند .
سؤال: آیا نباید امیرالمؤمنین(ع) در نماز محو حق میبودند و توجهی به سائل نمیكردند؟ و یا لااقل اگر خدا میخواست ولایت ایشان را به مردم اطلاع دهد، در رابطه با آن وقتی كه در حال نماز، تیر را از پایشان درآوردند و ایشان متوجه نشدند، این كار را میكرد؟
جواب: این مقام كه در عین حضور قلب با حق، هیچچیز از ایشان پنهان نیست، فوق مقامی است كه فقط ناظر به حق است. این مقام «صَحْو» یا بقاء بالله و هوشیاریِ بعد از «مَحْو» است. یعنی آنچنان غرق حقاند كه با چشم حق ناظر بر خلقاند، و لذا این مقام بالاتر از مقام «محو» یا فناء فی الله است. این مقام بقاء بعد از فنا است که در روایات ما تحت عنوان قرب نوافل مشهور است که خداوند میفرماید وقتی بندهی من از طریق نوافل به من نزدیک شد من چشم او میشوم و از طریق من میبیند و من گوش او میشوم و از طریق من میشنود.(104) و حضرت در این مقام قرار داشتند.
سؤال: چرا خداوند در آیهی مورد بحث فـرمود: «اَلَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوة» یعنـی به صیغهی جمع آورد. اگر منظور فقط امیرالمؤمنین(ع) بود باید به صیغهی «مفرد» میآورد؟
جواب: این روش را خداوند در جاهای دیگر که مشخصاً مصداق آن یک فرد بوده نیز بهکار برده است. مثل آیهی مباهله كه صیغه را جمع آورد ولی پیامبر(ص) یك مصداق بیشتر برای آن نیاوردند، یعنی به جای اَنْفُسَكُمْ که در آیه آمده و میفرماید: جانهایتان را جهت مباهله با مسیحیان نجران بیاورید، رسول خدا(ص)، فقط علی(ع) راآوردند. و یا در آیهی 8 سورهی منافقون که میفرماید: «یَقُولون لَئِنْ رَجَعْنا اِلَی الْمَدینةِ لَیُخْرِجَنَّ الْاَعَزُّ مِنها الْاَذَل» میگویند چون به مدینه برگشتیم آن كس كه عزیز بود را خوار میكنیم. در حالی كه گویندهی این سخن فقط عبدالله بناُبَیّ بوده ولی قرآن فعل را به صورت جمع به کار میبرد.
زمخشری از علماء اهل سنت در تفسیر كشاف این نوع سخن گفتن را صحیح دانسته و آیهی مورد بحث را در شأن علی(ع) میداند. و فقهای اهل سنت نیز حركت جزئی در نماز را جایز میدانند و استناد میكنند به حركت علی(ع) در نماز یعنی دادن انگشتر به سائل.