هدف از تشكیل خانواده در اسلام و نقش هریك از مرد و زن در تحقّق آن چیست؟
ازدواج و تشكیل خانواده، براى هر مرد و زنى آثار و فواید مهمى دارد. عمدهترین اهداف تشكیل خانواده عبارت است از:(49)
أ. نخستین و آشكارترین اثر تشكیل خانواده، تأمین نیاز جنسى زن و مرد است. زن و مرد
﴿ صفحه 310 ﴾
از نظر جسمى دو جنس مخالفند و به تدریج كه بالغ مىشوند، نیاز جنسى خاصّى در آنها پدید مىآید كه هریك را به دیگرى متمایل مىسازد.
تأمین این نیاز جنسى در نظام ارزشى اسلام، نه تنها نكوهیده نیست، بلكه با رعایت ضوابط و شرایط، كارى پسندیده و مقدّس به شمار مىرود. همه نیازها و تمایلهاى انسان، بر اساس حكمت خداوند در او به ودیعه نهاده شده است و هدفى خاص را دنبال مىكند. در این میان، نكته قابل ملاحظه مورد توجّه اسلام قرار گرفته، این است كه نیازهاى انسان متعدّد است و انسان باید همه آنها را به طور متعادل و متوازن تأمین كند تا به كمال لایق انسانى دست یابد؛ از این رو هریك از نیازهاى خود را باید به صورتى تأمین كند كه مانع تأمین دیگر نیازهاى او نشود و در رشد طبیعى و همه جانبهاش اختلال ایجاد نكند.
رعایت این حقیقت در باره نیاز جنسى و تأمین آن، اقتضا دارد كه اوّلا بلوغ جنسى به طور طبیعى و در وقت مناسب خود پدید آید تا منشأ بحران و ناهماهنگى نشود؛ انسان را به ورطه سقوط نكشاند و جلو رشد و كمالهاى دیگر او را نگیرد؛ بنابراین لازم است محیط زندگى و جامعه انسانى از وجود عواملى كه باعث بلوغ زودرس مىشود و كودكان و نوجوانان را از مسیر اصلى رشد و كمال خود به مسیرهاى انحرافى مىكشاند، پاك و پالایش شود. ثانیاً پس از بلوغ جنسى نیز باید تأمین این نیاز، با تأمین نیازهاى دیگر انسان هماهنگ و همراه باشد و فقط نیاز جنسى، همه ذهن و فكر انسان را به خود مشغول نسازد؛ چرا كه در این صورت، انسان موجودى تكبعدى و حیوانى خواهد شد و بخش عمدهاى از نیازها و كمالهاى وجود خود را فراموش خواهد كرد و این، خسارتى بزرگ است كه باعث سقوط انسان مىشود.
بدیهى است كه این هدف به تنهایى كافى نیست و نمىتواند یگانه علّت تشكیل زندگى خانوادگى باشد؛ زیرا بدون تشكیل خانواده هم، دستیابى به چنین هدفى امكانپذیر است.
ب. دوّمین هدف از تشكیل خانواده، پیدایش آرامش روانى میان همسران است.
قرآن كریم در این باره مىفرماید:
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیات لِقَوْم یَتَفَكَّرُونَ؛(50) و از نشانههاى او اینكه همسرانى از جنس
﴿ صفحه 311 ﴾
خودتان براى شما آفرید تا كنار آنان آرامش یابید و میانتان مودّت و رحمت قرار داد. در این، نشانههایى است براى كسانى كه مىاندیشند.
در واقع، هریك از مرد و زن به تنهایى ناقص است و نیاز به دیگرى دارد و این نقص، با تشكیل خانواده برطرف، و آرامش براى هر دو طرف حاصل مىشود.
ج. هدف سوم، پیدایش «مودّت» و «رحمت» و عواطف متقابل میان همسران است. «مودّت» به معناى ظاهر ساختنِ محبّت، و «رحمت»، نوعى تأثّرِ روحى و نفسانى است كه از مشاهده نیاز طرفِ مقابل حاصل مىشود و شخص را به رفع نیازِ وى وا مىدارد. این حالت، پیوسته به صورت یك كنش و واكنش متقابل میان همسران ادامه مىیابد و عواطفى عمیقتر و بادوامتر میان آن دو ایجاد خواهد كرد كه وحدت و استحكام بنیان خانواده را در پى دارد و پرتو آن به فرزندانشان نیز سرایت خواهد كرد.
در آیهاى كه گذشت، خداوند در حقیقت به یكى از نیازهاى اصیل انسان اشاره مىكند كه ریشه فطرى دارد و جز در زندگى خانوادگى به صورت كامل ارضا نمىشود. انسان، به ویژه در سنّ بلوغ، احساس نیاز مىكند كه كسى را دوست داشته باشد و كسى نیز او را دوست داشته باشد؛ از این رو هر روز به كسى دل مىبندد و پس از آنكه در عشق خود شكست خورد، دنبال دیگرى مىرود. كم نیستند جوانانى كه بهترین فصل زندگى و بخش عمدهاى از سرمایه عمر خود را در این موضوع هدر مىدهند و سرانجام با اعصابى فرسوده، از زندگى و جامعه بریده، به گوشهگیرى روى مىآورند.
باید توجّه داشت كه راه درست تأمین این نیاز روحى و ایجاد رابطه عاطفى را مىتوان در یك ازدواج حساب شده جُست و محبوب خود را یافت. در این صورت انسان مىداند كه باید به چه كسى عشق بورزد و متقابلا مورد عشق و محبّت همسر خویش نیز قرار خواهد گرفت و در زندگى پر از صفا و صمیمیّت، هر دو به زندگى خود ادامه خواهند داد. با این فرض، در چارچوب اصول اخلاقى و ارزشهاى دینى، این نیازِ عمیقِ عاطفى و روانى اشباع خواهد شد. خانوادههایى كه به این ترتیب و با رعایت اصول اخلاقى و در پوشش رعایت ارزشهاى والاى دینى تشكیل مىشوند، از نوعى صفا و صمیمیّت و لذّت در زندگى خود بهره مىبرند كه دیگران از آن بىبهره و بىخبرند.
در جوامعى كه روابط جنسى، آزاد است، همسران اغلب گرفتارِ اضطراب روحى مىشوند
﴿ صفحه 312 ﴾
و آرامش لازم را نمىیابند. افزون بر این، در این جوامع به طور معمول عشقِ جدّى و با دوامى در خانواده پیدا نمىشود و همیشه احساس كمبود عاطفى خواهند داشت.
د. چهارمین و عمدهترین هدفِ تشكیل خانواده، تأمین نیازِ انسان به داشتن فرزند و تكثیر نسل انسانها است. علاقه به داشتن فرزند، نیازى فطرى است. در هر پدر و مادرى، علاقه پدرى و مادرى وجود دارد كه شاید بتوان گفت: این علاقه در مادر بیشتر است. پیدایش فرزند، خانواده را وارد مرحله جدیدى مىكند و اعضاى دیگرى واردِ خانواده خواهند شد كه نسل بعد را تشكیل مىدهند و پایه تشكیل جامعه آینده خواهد شد.
از سوى دیگر، هنگامى كه اعضاى جامعه گسترش مىیابند و روابط خانوادگى و خویشاوندى در آنها ضعیف و فاصله آنها از هم زیاد مىشود، این ارزشهاى اجتماعى هستند كه جایگزینِ رابطه خویشاوندى و فامیلى شده، وحدت و همبستگى جامعه را تضمین و تأمین مىكنند؛ ارزشهایى كه اسلام بر آنها تكیه كرده و آنها را بر عقاید و بینش خاصّ خود استوار ساخته است؛ ولى باید توجّه داشت كه انتقال این ارزشها و عقاید به اعضاى آینده جامعه نیز به عهده خانواده است كه هرچه خانواده در این راه موفّقتر باشد و بتواند فرزندان شایستهترى پرورش و تحویل جامعه بدهد، آینده جامعه، بهتر و روشنتر خواهد بود و اگر در مسأله رشد و تربیت فرزند كوتاهى شود، آینده جامعه تهدید خواهد شد.
كارهایى كه اعضاى خانواده در مسیر تأمین این اهداف انجام مىدهند، به دو نوع اصلى تقسیم مىشود:
أ. كارهایى كه از همه اعضاى خانواده ساخته است و همه، به طور یكسان مىتوانند با انجام آنها در تأمین این اهداف مؤثّر باشند.
ب. كارهایى كه از همه اعضا ساخته نیست؛ بلكه به تناسب ویژگىهاى جسمى و روانى اعضا، هریك از آنها از فردِ خاصّى ساخته است و انجام آن از توانِ اعضاى دیگر خارج خواهد بود و بر همین اساس، به طور طبیعى، نوعى تقسیم كار بین اعضاى خانواده شكل مىگیرد؛ براى مثال ایفاى نقشى كه زن در محیط خانواده مىتواند داشته باشد، هیچگاه در توان مرد نیست. زن با توجّه به ویژگى ساختمان طبیعى و جسمانىاش مىتواند باردار شود و پس از وضع حمل، قادر است كودك خود را با شیرى كه در سینه دارد، تغذیه كند و با توجّه به ویژگیهاى روانىِ مادرانه، او را پرورش دهد؛ امّا اینگونه كارها از مرد كه داراى ویژگىهاى جسمانى و روانىِ دیگرى است برنمىآید.
﴿ صفحه 313 ﴾
مرد نیز با توجّه به خصوصیات جسمانى و روانىِ خود مىتواند وظایفى را در مسیر تأمین اهداف خانواده بر عهده بگیرد كه زن به انجام آنها توانا نیست؛ پس تفاوت نقش زن و مرد در تأمینِ اهداف خانواده، به تمایز ویژگىهاى روحى و جسمى آنان مربوط مىشود. در سنجشى كلّى مىتوان گفت كه به طور معمول زن از نظر احساسات و عواطف، و مرد هم از نظر تدبیر و تعقّل قوى تر، و از آنجا كه محیط خانواده، هم به تدبیر و هم به پرورش و تربیت نیاز دارد، این تقسیم كار به شكل طبیعى پدید مىآید كه مرد به اداره خانواده و تأمین نیازهاى اقتصادى آن بپردازد و زن كه از عشق و احساس به فرزندان خود لبریز است و بیشتر مىتواند آنها را تحمّل كند، پرورش فرزندان را برعهده گیرد؛ بنابراین، بررسى دقیقِ اخلاق در خانواده و شناختِ احكام و ارزشهایى كه اسلام در این زمینه مطرح كرده است تا حدّ بسیارى به شناخت خصوصیات جسمى و روحى هریك از اعضاى خانواده و نقشهاى ویژهاى كه مىتوانند ایفا كنند، بستگى دارد.