از دیدگاه قرآن و اسلام، چه اصولى بر خانواده حاكم است؟ مبانى حقوقى و اخلاقى خانواده در قرآن چیست؟
(44)اصول و مبانى حاكم بر خانواده در قرآن عبارت است از:
1. اصل تأمین نیاز جنسى: نخستین عاملى كه زن و مرد را به هم نزدیك مىسازد و زندگى مشترك و پیوند آن دو را ایجاب مىكند، غریزه جنسى است. مرد، نیاز جنسى زن را تأمین مىكند و در برابر، زن هم نیاز جنسى مرد را برطرف مىسازد و این نیاز متقابل تا حدود بسیارى، پیوند دائم یا طولانى آن دو را سبب مىشود. تأمینِ این نیاز، اساس بسیارى از احكام خانواده است.
2. اصل تأمین نیازهاى عاطفى: عامل دوم، پیدایش رابطه عاطفى، میان زن و مرد است كه آن دو را دلسوز و یار و حامى یكدیگر قرار مىدهد. خداوند بزرگ انسانها را طورى آفریده است كه وقتى نیازها و مصالح یكدیگر را تأمین مىكنند، به تدریج رابطهاى عاطفى میانشان ایجاد مىشود و رشد مىكند. این عاطفه، به شكلى نیرومند و به طور طبیعى بین دو همسر پدید مىآید و مىتواند نقش مهمّى در تأمین مصلحت كلّ خانواده ایفا كند. مىتوان گفت كه نیرومندترین عامل دوام و رشد خانواده، عاطفه و محبّت اعضاى خانواده به یكدیگر است؛ بنابراین، اگر زندگى خانوادگى ضرورت داشته باشد، به حكم عقل، بهترین عامل براى استحكام و بقاى آن، برانگیختن عواطف متقابل افراد خانواده به یكدیگر است؛ البتّه در فلسفه اخلاق اسلامى، عاطفه به طور مطلق، محور ارزشهاى اخلاقى نیست؛ بلكه فقط یكى از انگیزههاى كار اختیارى است كه ارزش آن با عقل و دین تعیین مىشود. مصالح و ارزشهایى بالاتر از محبّت خانوادگى نیز وجود دارد؛ مانند اطاعت از خدا و پیامبر و وظیفه جهاد كه در صورت تزاحم، مقدّم مىشوند.(45)
﴿ صفحه 307 ﴾
در زندگى خانوادگى و اجتماعى، گاهى مشكلها و اختلافهایى پیش مىآید كه اگر برطرف نشود، فضاى محبّت و آرامش خانواده را از بین مىبرد. اسلام براى پیشگیرى از این مشكلها و حلّ این اختلافها، اصول دیگرى را ارائه مىدهد؛ البتّه ریشه اختلافها در خانواده ممكن است اختلاف نظر در تشخیص مصلحت یا خواستهها و منافع شخصى و برخورد ناشایست دو طرف با یكى از آنان باشد.
3. اصل مشاوره: سوّمین اصل حاكم بر خانواده، اصل مشورت است. در اختلافهاى مورد اشاره، بهترین راه آن است كه زن و مرد همفكرى كنند و راهى برگزینند كه عقل مىپسندد.(46) این طبیعى است كه هر كسى خواستهها و نظرهاى مخصوص به خود را داشته باشد و هر یك از زن و شوهر، داراى خواستههاى متعارض باشند؛ امّا در بسیارى از موارد، همسران مىتوانند با مشورت یكدیگر نظرهاى خود را هماهنگ كنند و از تعارض آنها بكاهند. گفتنى است كه لزوم و ارزش اخلاقى مشورت با همسر، در كارها و تصمیمهایى است كه به خانواده مربوط مىشود؛ مثل چگونگى شیردادن به كودك و مدّت آن، محلّ زندگى، خوراك و پوشاك و...؛ امّا در كارهایى كه به خانواده مربوط نیست، مشورت با همسر ـ از آن جهت كه همسر است ـ نقشى ندارد؛ بلكه باید با كسانى مشورت كرد كه در آن مسائل، آگاهى بیشترى داشته باشند و همچنین نظر كسانى را باید جلب كرد كه در آن كارها مسؤولیت و مشاركت داشته و توافق آنان در پیشبرد آن كار داراى نقش مثبت و مطلوب باشد؛ بنابراین، معناى تعابیرى مانند: «شاوِروهنّ و خالِفوهن؛ با آنان مشورت كنید و مخالف نظر آنان عمل كنید» كه در برخى روایات آمده، این نیست كه در هیچ موردى نباید با زن مشورت كرد؛ بلكه مشورت با زن باید در مواردى باشد كه با احساسها و عواطف و ساختمان ادراكى و اطّلاعات او متناسب باشد؛ به طور مثال بسیارى از كارهاى اجتماعى، مثل تصمیمگیرى در باره جنگ، صلح و دفاع با احساسات زنانه هماهنگى ندارد و استفاده از مشاوران زن در چنین مواردى نمىتواند مفید باشد؛ زیرا زن با توجّه به احساسات و عواطف شدید و لطافت روحىاش، به طور معمول قادر نیست در برابر كشتارها و ویرانىهاى جنگ مقاومت كند و براساس مصالح كلّى جامعه نظر دهد.
4. اصل سرپرستى مرد در خانواده: در زندگى خانوادگى، گاهى مشكلها و اختلافهایى
﴿ صفحه 308 ﴾
پیش مىآید كه پس از مشورت هم حل نمىشوند. ادامه این مشكلات، سبب از بین رفتن آسایش خانواده و مودّت دو طرف مىشود؛ از این رو، براى پیشگیرى از متلاشى شدن زندگى خانوادگى لازم است براى اینگونه مشكلها كه كم و بیش در خانوادهها پدید مىآیند، چاره دیگرى اندیشیده شود.
از نظر حقوقى، خانواده همانند هر اجتماع دیگرى به سرپرست نیاز دارد و از آنجا كه اسلام، خانواده را اساس جامعه مىداند، توجّه فراوانى به پىریزىِ درست بنیان خانواده دارد تا از این رهگذر، استحكام و سلامت جامعه را تضمین كند؛ به همین جهت قرآن مىفرماید:
الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ؛(47) مردان، سرپرست و نگهبان زنانند.
در خانواده، زن و فرزندان باید سرپرستى مرد را بپذیرند و غیر از جنبه قانونى و حقوقى، از نظر اخلاقى نیز رعایت حدود و احترام پدر خانواده بر همسر و فرزندان لازم، و حلّ بسیارى از مشكلهاى زندگىِ خانوادگى در گرو اجراى این اصل است؛ البتّه معناى این اصل، مطلق بودن فرمانروایى مرد در محیط خانواده نیست؛ بلكه بر مرد لازم است كه از حقّ سرپرستى خود سوء استفاده نكند و جز در محدوده شرع و در چارچوب حقّ سرپرستى كه در قانون اسلام آمده، گامى بر ندارد؛ چنانكه بر زن نیز لازم است ، محیط عاطفى خانواده را با خود سرى بر هم نزند و با احترام متقابل به مرد، از پاشیده شدن خانواده جلوگیرى كند.
5. اصل صلح و سازش: گاهى كار به جایى مىرسد كه یكى از همسران (دست كم از دید همسرش) رفتارى خارج از منطق، عقل و انصاف را در پیش مىگیرد؛ حال یا به واقع بىمنطق است یا چنین نیست؛ بلكه به گمان همسرش او شخص لجوجى است كه مىخواهد حرف خود را به كرسى بنشاند. در هر دو حال، طبیعى است كه پیوند آن دو در معرض از هم گسیختگى قرار مىگیرد و بنیان خانواده سست مىشود. در چنین وضعیّتى، اسلام دستور مىدهد تا آنجا كه ممكن است باید كوشید تا پیوند ازدواج از هم نپاشد و وحدت خانواده از بین نرود؛ هرچند لازم باشد كه یك طرف براى حفظ خانواده، در برابر طرف دیگر انعطاف بیش از معمول نشان دهد و حتّى از حقّ مسلّم خود بگذرد. خداوند متعالى مىفرماید:
وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً
﴿ صفحه 309 ﴾
وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ...؛(48) و اگر زنى از سركشى یا رویگردانى شوهرش بیم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح كنند[و زن یا مرد، از پارهاى از حقوق خود براى صلح و صفاى خانواده، صرف نظر كند] و صلح بهتر است.
در درگیرىها و اختلافها تا گذشت و چشمپوشى در كار نباشد، صلح و صفا و آرامش پدید نمىآید.
6. اصل حكمیت: ششمین اصل حاكم بر خانواده در نظام حقوقى و اخلاقى اسلام، اصل حكمیّت است. خداوند در قرآن كریم سفارش مىكند كه اگر همسران با مصالحه، مشكل خانوادگى را حل نكردند و خطر از هم پاشیدگى آن، همچنان باقى بود، از افراد با تجربه و مورد اعتماد براى داورى استفاده كنند تا شاید آنان بتوانند به این مشكل پایان دهند. قرآن كریم در آیه 35 سوره نساء، مىفرماید:
وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُرِیدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اللّهَ كانَ عَلِیماً خَبِیراً؛ و اگر از جدایى و شكاف میان آن دو [همسر] بیم داشته باشید، یك داور از خانواده شوهر و یك داور از خانواده زن برگزینید [تا به كار آنان رسیدگى كنند]. اگر آن دو در پى اصلاح باشند، خداوند به توافق آنها كمك مىكند؛ زیرا خداوند دانا و آگاه [و از نیّات همه با خبر] است.
البتّه بر مرد و زن نیز لازم است كه به داورى آن دو، تن دهند تا كانون خانواده برقرار و پایدار بماند و تا آنجا كه ممكن است، صلح و سازش جایگزین جدال و درگیرى شود.