تربیت
Tarbiat.Org

بزرگترین فریضه
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

. 3احتمال تأثیر

معروف است که وجوب امر به معروف و نهی از منکر، مشروط به احتمال تأثیر است، و درصورتی‌که احتمال تأثیر امرونهی نمی‌رود، تکلیف از انسان ساقط می‌گردد. اما در اینجا باید توجه داشت که ممکن است اگر کاری به‌تنهایی انجام پذیرد، تأثیری از خود بر جای نگذارد، اما اگر به‌صورت جمعی و تشکیلاتی صورت پذیرد، تأثیر خود را خواهد داشت. در این صورت نمی­توان شانه از بار مسئولیت خالی کرد و کنار نشست.(47) گاهی ممکن است که امر به معروف و نهی از منکر اگر به‌صورت انفرادی انجام پذیرد، تأثیری نگذارد، لیکن با انجام ارتباط میان یکدیگر می­توان تأثیرگذار بود؛ حال ممکن است این تأثیر با ارتباط میان افراد معدودی همچون 5 نفر محقق شود و ممکن است با ارتباط میان هزاران نفر امکان‌پذیر گردد. اگر آن ارتباط لازم برقرار گردد و کار به‌صورت دسته‌جمعی و برنامه‌ریزی‌شده انجام گیرد، قطعاً اثر خود را خواهد داشت.
با کمی تأمل متوجه خواهیم شد که قدرت بر امر به معروف و نهی از منکر، فقط قدرت شخصی نیست، بلکه انسان‌ها به‌منظور امر به معروف و نهی از منکر می‏توانند قدرتشان را متمرکز کنند و با جمع کردن قدرت‌هایشان، قدرتی را ایجاد نمایند که بتوانند در مقابل قدرت فساق و فجره، عوامل بیگانه در کشور، و بالاخره نوکران شیطان مقاومت کنند.
( صفحه 78 )
اگر همه ما نیروهایمان را یکی کنیم و تشکل صالحی را بنا کنیم، قطعاً شاهد تأثیر امر به معروف و نهی از منکر خواهیم بود. انقلاب‌های حق یا باطلی که در قرون گذشته شاهد آنها بوده‌ایم، نشان از آن دارد که وقتی اراده جمعی شکل گیرد می­تواند در برابر سلاح‌های قدرتمندان پیروز شود؛ به‌ویژه این امر را در تحقق انقلاب اسلامی ایران به‌خوبی شاهد بوده‌ایم. دستگاه جهنمی ساواک آن‌چنان بر کشور مسلط بود که کسی جرئت نمی­کرد حتی با بستگان نزدیک خود در درون خانه برضد رژیم پهلوی سخنی بگوید. در خانواده‌هایی، به دلیل تسلط دستگاه ساواک، حتی خواهر و برادر جرئت نمی­کردند که برخلاف منافع رژیم با یکدیگر سخنی بگویند. با وجود چنین دستگاه حاکمه مخوفی، زمانی که گروهی از مردم با ندای امام خمینی(رحمهَ الله) احساس مسئولیت کردند و از خواب غفلت بیدار شدند، پی بردند که امر به معروف و نهی از منکر فقط همان نیست که کسی در کوچه و خیابان از فرد دیگری خواهش کند که از ارتکاب معصیت دست بردارد و در مقابل هم، آن شخص بگوید به تو ربطی ندارد و در کار من دخالت نکن. با آگاه شدن مردم از وضعیت کشور و با هدایت‌های امام راحل(رحمهَ الله) مردم پابرهنه، بدون هیچ­گونه تجهیزات و حمایت خارجی به میدان آمدند و با احساس مسئولیتی که داشتند، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند. همین‌که آنان از امام خود شنیدند که اسلام در خطر است، بر خود وظیفه دیدند که جان و مال خود را در طبق اخلاص گذارند و فریضه امر به معروف و نهی از منکر خویش را به انجام رسانند. آنان به‌جای نشستن در خانه و فریاد
( صفحه 79 )
«وا اسلاما» سردادن، فریادهای خود را در هم ادغام کردند و با تجمعات و تظاهرات، صداها را در هم فرو بردند. همین‌گونه از امر به معروف و نهی از منکر بود که کاخ‏های ستبر رژیم را لرزاند.
پس امر به معروف و نهی از منکر فقط این نیست که هر کسی به‌تنهایی و با خواهش و تمنا از کسی بخواهد معصیتی را ترک کرده، یا فعل واجبی را انجام دهد. این، تنها یک مرتبه از مراتب این فریضه است و برای زمانی مناسب است که جامعه، اسلامی باشد و ارزش‌های اسلامی در آن احیا شده باشد؛ به‌گونه­ای‌که تا به کسی امرونهی می‌شود، از کار خود شرمنده شود و عذرخواهی کند. اما اگر طرف مقابل گستاخانه، آن امرونهی را رد می­کند و کار آمر و ناهی را دخالت در امور خود می­داند، دیگر، چنین شیوه­ای پاسخ نمی­دهد. در اینجا باید فکر دیگری کرد و جامعه باید قدرتی به دست آورد تا بتواند امر به معروف و نهی از منکر کند. این مطلب، هیچ نیازی به ادله تعبدی ندارد، بلکه عقل انسان حکم می­کند که باید برای امر به معروف و نهی از منکر، آن‌گونه که اقتضا دارد اقدام کرد. عقل انسان نمی­پذیرد که خون‌های شهدا برای این انقلاب ریخته شود و بزرگان دین در زندان‏ها عمر خود را سپری کنند و انقلابی‌های مسلمان شکنجه‏ شوند، اما حاصل آن این شود که کسی در مقام امر به معروف و نهی از منکر به کسی بگوید «این کار را نکن» و طرف مقابل هم بگوید «به توربطی ندارد! آزادی است و هرکس هر کاری که دلش بخواهد می­تواند انجام دهد»! آیا این همان امر به معروف و نهی از منکری است که قرآن درباره آن می‌فرماید: کنتُمْ خَیْرَ أُمَّه
( صفحه 80 )
أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ؛(48) «شما بهترین امتی بودید که به سود انسان‌ها آفریده شده‌اند؛ [چه] امر به معروف و نهی از منکر می­کنید و به خدا ایمان دارید» و این همان فریضه‌ای است که موجب برپایی دین و تحقق سایر فرایض می‌گردد؟!
( صفحه 81 )