باید هرکس که در مقام ایفای وظیفه خود در اقامه امر به معروف و نهی از منکر برمیآید، پیش از هرچیز، زمینههای پذیرش آن از سوی طرف مقابل را فراهم کند تا تأثیر خود را برجای گذارد. برای نمونه، چنانچه امرونهی شونده، به این باور رسیده باشد که آمر یا ناهی دلسوز اوست و خیر او را میخواهد، سریعتر سخن او را میپذیرد. ازاینروی رفتار آمر یا ناهی باید بهگونهای باشد که طرف مقابل باور کند که با این امر یا نهی، واقعاً درصدد خدمت به اوست، و درواقع، او خودش را برای ایشان میخواهد نه آنکه ایشان را برای خود. اگر او به این باور رسید، آن زمان است که از دل و جان به سخن آمر یا ناهی گوش فرا میدهد؛ سخنان او را باور میکند؛ و میکوشد آن را رعایت کند؛ زیرا پیشازاین، زمینه لازم روانی برای او فراهم شده و به این باور رسیده است که آمر یا ناهی خیر او را میخواهد.
بزرگترین عامل پیشرفت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، این بود که پیش از هرچیز،
( صفحه 161 )
و در زمان جاهلیت و قبل از اسلام، ایشان را به نام «امین» میشناختند؛ یعنی مردم باورشان بر این بود که ایشان اهل خیانت نیست و بدِ کسی را نمیخواهد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از همین نقطه قوت در خویش برای جلب توجه افراد بهسوی دین استفاده کردند. پس میتوان بهخوبی این نکته را دریافت که در آن زمان که مردم به این آسانی سخن کسی همچون پیامبر(صلی الله علیه و آله) را گوش نمیدادند، ایشان از کجا آغاز، و چگونه توجهات را بهسوی خود جلب کرد. یکی از نکات مهم، روانشناسی اجتماعی است؛ همین است که اگر کسی بخواهد در دیگران، البته از راه ارتباط مستقیم و ارتباط شخصی و تنبهتن، اثر بگذارد، باید ابتدا برای آنان ثابت کند که خیر آنها را میخواهد.
راهحل دیگر برای تأثیر بیشتر امر به معروف و نهی از منکر این است که، آمر و ناهی در گفتار خود از منطق قوی برخوردار باشند و حرف سست و بیدلیل نزند. چنین کسانی باید بکوشند تا بتوانند مطلبی را که درصدد اثبات آن هستند، با دلیل محکم اثبات کنند و اگر چیزی را نمیدانند، پس از تأمل و اطمینان پاسخ دهند. این امر زمینه را فراهم میسازد تا طرف مقابل مطمئن شود که آن آمر یا ناهی حرف بیحساب و بیدلیل نمیزند، و اگر پاسخ پرسشی را نمیداند، در پی پاسخ آن میرود و آنگاه سخن میگوید.
حاصل آنکه، برای فراهم شدن زمینههای تأثیر امر به معروف و نهی از منکر لازم است که اولاً از نظر رفتار، طرف مقابل احساس کند که از سر دلسوزی و خیرخواهی امرونهی شده است؛ و ثانیاً از نظر گفتار نیز
( صفحه 162 )
طرف مقابل به سخن آمر یا ناهی اطمینان یابد و این امر مستلزم داشتن منطق محکم و قوی و سخنان همراه با ادله قانعکننده در شخص آمر و ناهی است. اینها شرطهای لازم برای موفقیت دراینزمینه است. البته فوق تمام اینها و در سطح عالی، توکل به خدا و اخلاص در عمل است که تأثیر شگرفی از خود برجای میگذارد.
ناگفته نماند که ایجاد فرهنگ متناسب با امر به معروف و نهی از منکر نیز میتواند یکی از زمینههای لازم برای پذیرش امرونهی از سوی طرف مقابل باشد. اصولاً عمل به این فریضه، مستلزم این است که پیشازآن، زمینه فرهنگی در جامعه برای این امر فراهم گردد؛ والّا نه افراد آماده انجام چنین تکلیفی خواهند شد و نه دیگران حاضر به پذیرش آن میشوند. اگر در جامعهای امر به معروف و نهی از منکر، دخالت در امور دیگران بهشمار آید، دیگر کسی جرئت انجام این فریضه را نخواهد داشت. مشکل اساسی ما، این است که فرهنگی غیراسلامی، به نام فرهنگ غربی، بر سطوحی از جامعه ما سایه انداخته است. این فرهنگ، بدون آنکه حساسیتی در ما ایجاد کند، بهگونهای خزنده، و آرامآرام، در جامعه نفوذ کرده است. به جرئت میتوان گفت که فرهنگ جامعه ما در اثر چنین حرکتی، دستکم، نیمهغربی شده است. در این حالت، چنین چیزی نهتنها در سطوح پایین جامعه و در میان افراد ناآگاه، بلکه در سطح نخبگان جامعه نیز قابل مشاهده است؛ بهگونهایکه حتی اساتید دانشگاه یا شخصیتهای روحانی نیز ممکن است ناخودآگاه، تحت تأثیر این فرهنگ قرار گرفته باشند.
( صفحه 163 )