حقیقت این است که رسالت همه انبیا و اولیای الهی، به یک معنای عام، برای امر به معروف و نهی از منکر بوده است؛ زیرا مبارزه با هر ظلمی مصداقی از نهی از منکر و اقامه هر عدلی مصداقی از امر به معروف است، بلکه ارشاد و موعظه هم مراتبی از امر به معروف و نهی از منکر شمرده میشود؛ هرچند از مصادیق مصطلح آن نباشد. کار مهم انبیای الهی و ائمه اطهار(علیهم السلام)، تعلیم و ارشاد، و سپس اجرای احکام الهی و وادار کردن مردم به شناخت وظایف و عمل بر طبق آنها بوده است.
از شهادت امیر مؤمنان(علیه السلام) تا زمان شهادت سیدالشهدا(علیه السلام) بیست سال طول کشید. در این مدت که امام حسین(علیه السلام) در مدینه حضور داشت، کسانی قدرت را در دست داشتند که ادعای مسلمانی میکردند. آنان بتپرست و منکر خدا نبودند؛ در ظاهر، پیامبر(صلی الله علیه و آله) و احکام دین را انکار نمیکردند؛ خود را خلیفه رسولالله میخواندند؛ نماز میگزاردند؛ و نماز جمعه میخواندند. عمربنسعد، روز عاشورا، پیش از اینکه حمله به
( صفحه 114 )
اردوگاه امام حسین(علیه السلام) را آغاز کند، نماز خواند و سپس گفت: یا خیلَ اللّه ارْکبی و بِالْجَنَّه أبْشِری؛(68) «ای لشکر خدا سوار شوید و به بهشت مژده یابید». همچنین مردمی که در زمان سیدالشهدا(علیه السلام) میزیستند، همه نماز میخواندند و ادعای مسلمانی داشتند، و حکومت نیز ظاهر اسلامی داشت. در چنین وضعیتی سیدالشهدا(علیه السلام) تا بیست سال نتوانست از عدم مشروعیت حکومت دم بزند، مگر بهصورت سرّی و خصوصی، و با افرادی معدود؛ و از همین روی بود که پس از مرگ معاویه ایشان، بنابر نقلی، به حاکم مدینه تسلیت گفت.
در دورههای بعد نیز امامان معصوم(علیهم السلام) نمیتوانستند صریحاً به مردم بگویند که حکومتها باطلاند؛ زیرا خلفا به نام اسلام حکومت میکردند، نه با نام کفر. اگر هم منکر خدا بودند، اظهار نمیکردند و به نام خلیفه رسولالله(صلی الله علیه و آله) حکم میراندند؛ چنانکه هارونالرشید پیش از زندانی کردن امام موسیبنجعفر(علیه السلام) بر سر مزار پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) رفت و چنین عذرخواهی کرد: «یا رسولالله، از عزیمتی که نمودهام، پوزش میخواهم؛ هدف من این است که فرزند شما، موسیبنجعفر، را دستگیر کرده، زندانی نمایم؛ زیرا او میخواهد میان امت شما تفرقه بیندازد و خونهای بیچارگان را بریزد».(69) درواقع، بهانه هارون این بود که تأمین مصلحت جامعه اسلامی و ایجاد امنیت و رفع اختلاف از جامعه، مستلزم
( صفحه 115 )
زندانی کردن امام(علیه السلام) است. ازاینرو، بلافاصله پس از این سخنان، دستور داد تا ایشان را دستگیر کنند.
البته گاهی شرایط بهگونهای است که تنها میتوان با فعالیتهای فرهنگی متفرق و پنهانی، اصل دین مردم را حفظ کرد، به این امید که روزی معرفت آنان رشد یابد و بتوانند کارهای مهمتری انجام دهند. تقریباً از زمان امام سجاد(علیه السلام) به بعد، به ادله مختلفی، تمام معصومان(علیهم السلام) چنین برنامهای داشتند. برخی مسلمان در محضر ائمه(علیهم السلام) و با تلاش آن بزرگواران، بر اساس فرهنگ اسلامی تربیت یافتند، و در اطراف بلاد اسلامی پراکنده شدند و برای هدایت مردم تلاش کردند. شاهد این مدعا، بارگاههای پرشمار امامزادگانی است که تحت تأثیر تربیت ائمه اطهار(علیهم السلام)، در مناطق مختلف، و در اقصا نقاط سرزمینهای اسلامی به ارشاد و هدایت مردم میپرداختند و فعالیتهای آنان تقریباً منحصر در فعالیتهای فرهنگی بود و میکوشیدند تا اصل دین مردم از بین نرود.