تربیت
Tarbiat.Org

خودشناسی برای خودسازی
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

حقیقت عبادت

عبادت دارای معانی یا اطلاقات مختلفی است که از نظر سعه و ضیق، با یکدیگر تفاوت دارند:
1. عبادت کاری است که تنها با عبودیت در پیشگاه پروردگار، انجام داده می‌شود و ذاتاً ارتباطی با غیر خدا ندارد؛ مانند نماز و روزه و حج.
2. عبادت کاری است که باید با قصد تقرب انجام داده شود، هر چند عنوان اوّلیِ آن، عبودیت نباشد و مربوط به بندگان باشد؛ مانند خمس و زکات و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر.
3. عبادت کاری است که به قصد قربت انجام داده شود، هرچند صحت آن منوط به این قصد نباشد؛ مانند همه کارهایی که مورد رضایت الهی است که اگر با قصد تقرب انجام داده شود، به این معنا عبادت خواهد بود.
4. عبادت اطاعت از کسی است که او را مستقلا واجب الاطاعه بداند، هرچند در این اطاعت، قصد پرستش و اظهار عبودیت نداشته باشد.
ممکن است با بررسی‌های لغوی و استفاده از قواعد لفظی و اصول محاوره، بعضی از این معانی را بر بعض دیگر ترجیح بدهیم یا آن را مفهوم مشکک و با حفظ اختلاف درجه، قابل انطباق بر همه این موارد بدانیم؛ ولی روشن است که قصد ما در این بحث، حل مسائل لفظی نیست و
﴿ صفحه 86﴾
استناد ما در اثبات این که عبادت، راه قرب به خدا است، متکی به دلیل‌های نقلی نیست بلکه از مقدمات وجدانی و عقلی به نتایجی رسیدیم که نام قرب و عبادت را برای آن‌ها قابل انطباق شناختیم. بنابراین، سزاوار است بحث را با همان روش ادامه دهیم و با استفاده از مطالبی که با کمال وضوح آن‌ها را تصدیق کرده ایم، این موضوع را روشن سازیم:
مطالبی که تاکنون به ثبوت رسید و می‌توان از آن‌ها برای حل این مسأله استفاده کرد، عبارتند از:
1. انسان موجودی است که باید با سیر و حرکت اختیاری به کمال نهاییِ خود برسد، و رسیدن به هدف اصلی اش در گرو انتخاب آزادانه و آگاهانه خودش است.
2. نیروهای طبیعی و فطری و امکاناتی که در اختیار او قرار می‌گیرد، ابزارهایی هستند که باید از همه آن‌ها برای رسیدن به کمال نهایی استفاده کند، و هیچ یک از آن‌ها لغو و بیهوده و بیگانه از سیر تکاملیِ او نیست.
3. هدف اصلیِ انسان قرب به خدا است و حقیقت قرب، یافتن شهودیِ تعلق و ارتباط وجودی خود با خدا است.
4. سیر و حرکت به سوی چنین مقصدی، سیری باطنی است که از اعماق روح و دل انسان آغاز می‌شود و مستقیماً ارتباط با مادیات ندارد.
با توجه به این مقدمات، نتیجه می‌گیریم که:
اولاً، تکامل انسانی و رسیدن به قرب الهی، منوط به فعالیت‌های مثبت و پیشرو است و جهات سلبی و منفی را نمی‌توان قدمی به سوی کمال به حساب آورد. بنابراین، ترک عبادت بت‌ها و اطاعت طاغوت‌ها یا عزلت گزینی و انزوا و ترک معاشرت را نمی‌توان به خودی خود و به لحاظ جنبه سلبیِ آن ها، راه تقرب به خدا دانست.
﴿ صفحه 87﴾
ثانیاً، هرگونه فعالیتی در صورتی در مسیر تکامل انسان قرار می‌گیرد که رابطه مثبتی با هدف و کمال نهاییِ او (یعنی قرب به خدا و یافتن تعلق و وابستگیِ وجودیِ خود به پروردگار) داشته باشد.
ثالثاً، چنین رابطه‌ای را به طور مستقیم، تنها میان توجهات قلبی و حالات روحی و معنوی می‌توان جستجو کرد. و بنابراین، اصیل ترین عبادت، همان فعالیتی است که دل آزادانه و آگاهانه برای یافتن مطلوب فطریِ خود انجام می‌دهد.
رابعاً، دیگر فعالیت‌های انسان باید به نحوی مرتبط با این فعالیت قلبی شود تا در مسیر تکامل قرار گیرد. وگرنه یا باید آن‌ها را به طور کلی رها کرد (و چنین کاری به فرض امکان، مخالف با حکمت وجود جاذبه‌های فطری و مستلزم محدودکردن زمینه تکامل اختیاری است) و یا باید آن‌ها را لوازم اضطراری و بیگانه از متن تکاملیِ انسان تلقی کرد. و در این صورت، باید قسمت مهمی از فعالیت‌های زندگی را خارج از مسیر تکامل قرار داد و از آن‌ها برای رسیدن به هدف، قطع امید کرد و این هم درست نیست.
پس تنها راه صحیح این است که فعالیت‌های گوناگون زندگی را در پرتو قصد و نیت، به صورت عبادت درآورد و به آن‌ها جهت تکاملی بخشید تا هم چیزی از نیروهای انسان به هدر نرود و هم دایره اختیار و انتخاب تا آن جا که خدا خواسته و وسایلش را فراهم کرده است، توسعه داشته باشد.
گروهی چنین پنداشته‌اند که چون سیر تکاملی انسان، از دل به سوی خدا آغاز می‌شود، باید از همه فعالیت‌های زندگی، جز به قدر ضرورت، چشم پوشید و گوشه خلوتی را برای ذکر و توجهات قلبی برگزید و با همه کس و همه چیز قطع رابطه کرد.
﴿ صفحه 88﴾
این گروه، گرچه در تشخیص هدف و مسیر اجمالی، درست اندیشیده اند، ولی در تشخیص راه صحیح و طرح دقیق، که به کمال خاص انسانی (که از ویژگی هایش جامعیت و همه جانبه بودن آن است) منتهی شود، به خطا رفته و ابعاد مختلف روح انسان را ندیده گرفته اند.
باید توجه داشت که امتیاز اصلیِ انسان در انتخاب آزادانه مسیر سعادت است و رسیدن به کمالی که فوق کمالات فرشتگان می‌باشد، که تنها در میدان تضادها و کشمکش‌ها و نبردها و در سایه مجاهدات همه جانبه حاصل می‌شود و ریشه کن ساختن بعضی از امیال فطری یا قطع روابط اجتماعی، در حقیقت محدودکردن دایره اختیار و تنگ ساختن میدان نبرد و مسدودکردن بسیاری از راه‌های ترقی و تکامل است.
البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که ظرفیت‌ها و استعدادهای افراد، مختلف است و هر کسی باید میدانی متناسب با ظرفیت و استعداد خود انتخاب کند. هر پرنده‌ای نمی‌تواند مانند عقاب اوج بگیرد و هر ورزشکاری نمی‌تواند با جهان پهلوان دست و پنجه نرم کند؛ ولی به هر حال، راه صحیح تکامل، رشددادن تدریجی و متعادل همه ابعاد وجودی است.
﴿ صفحه 89﴾