تربیت
Tarbiat.Org

خودشناسی برای خودسازی
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

توضیحات

چون در این بحث، تعبیراتی به کار می‌رود که احیاناً عین یا نظیر آن‌ها در بحث‌های دیگری ممکن است با معنای مغایری استعمال شود، برای جلوگیری از سوء تفاهم، به توضیحات زیر مبادرت می‌ورزیم:
الف) منظور از «خودشناسی» ـ چنان که اشاره شد ـ شناختن انسان است از آن نظر که دارای استعدادها و نیروهایی برای تکامل انسانی است. بنابراین، مرتبه‌ای از علم حضوری که هر کسی به خود دارد، ما را از این بحث مستغنی نمی‌سازد. هم چنین علم حضوریِ کاملی که در اواسط سیر معنوی حاصل می‌شود و انسان حقیقت خویش را بی پرده مشاهده می‌کند، در این جا منظور نیست؛ زیرا آن از نتایج خودسازی است نه از مقدمات آن؛ هم چنان که شناختن اندام‌های بدن و چگونگیِ کار آن‌ها که در علم فیزیولوژی مورد بحث قرار می‌گیرد، ارتباطی با بحث ما ندارد. حتی شناختن روان و نیروهای درونیِ انسان نیز آن طور که در روان شناسی مورد بحث واقع می‌شود، در این جا مورد توجه نیست؛ گرچه پاره‌ای از مباحث قطعیِ روان شناسی، ممکن است به عنوان مبادیِ بحث، مورد استفاده قرار گیرد.
ب) منظور از خودسازی و به طور کلی، پرداختن به خویش، شکل دادن و جهت بخشیدن به فعالیت‌های حیاتی است نه محدودکردن و متوقف ساختن آن ها. به عبارت دیگر، غرض از این بحث، این است که بدانیم چگونه کوشش‌های علمی و عملیِ خود را تنظیم کنیم و آن‌ها را به چه سویی سوق دهیم تا در رسیدن به کمال حقیقی، مؤثر باشد. بنابراین، لازمه این بحث، انکار حقایق خارج از ذهن یا انکار ارزشی که شناختن آن‌ها دارد و یا هرگونه تمایل ایده آلیستی، که جنبه غیر مثبت داشته باشد، نیست. چنان که گرایش‌های پراگماتیستی هم که مبتنی بر اصالت عمل
﴿ صفحه 12﴾
مفید برای زندگیِ مادی و دنیوی و از مظاهر اومانیسم است، نمی‌تواند مبیّن حاق این بحث باشد، بلکه خواهیم دید که مباین با آن است، مگر این که برای برخی از این انواع تفکرات، تفسیرهایی مشتمل بر جهانی متعالی و وسیع، در نظر بگیرند که آن هم مورد نظر بنیان گذاران و طرفداران این مکتب‌ها نیست.
ج) منظور از خودگرایی و درون نگری و خودکاوی در این جا این است که انسان با تأمل در وجود خویش و استعدادهای درونی و کشش‌های باطنیِ خود، هدف اصلی و کمال نهایی و نیز مسیر سعادت و ترقی حقیقی را بشناسد، نه این که پیوندهای وجودی خود را با دیگران ندیده انگارد، و امکاناتی که برای پیشرفت و تکامل، در پرتو اجتماع و همکاری وجود دارد، انکار کند. بنابراین، منظور از این گونه تعبیرات نیز جنبه‌های مثبت آن‌ها است و نباید با تعبیراتی نظیر: فردگرایی و درون گرایی و خودبینی و خودپرستی، که در روان شناسی و اخلاق و غیره به کار می‌رود و متضمن معانیِ منفی است، اشتباه شود.
د) پاره‌ای الفاظ دیگر هست که معانیِ اصطلاحیِ متعددی دارد و در علوم مختلف، برای معانیِ متفاوتی به کار می‌رود و حتی ممکن است برخی از اصطلاحات در یک علم، اما در مکتب‌های مختلف آن علم، معانی متغایری داشته باشد؛ مانند عقل، نفس، شهود، حسّ، ادراک، خیال، قوه، نیرو و غریزه... تقیّد به اصطلاح خاص در این گونه موارد، گوینده و شنونده را در تنگنا قرار می‌دهد. از این رو، برای تعیین معنای منظور، باید به قراین کلامی اتکا کرد و کسانی که تنها به اصطلاح علمی یا فلسفیِ خاصی آشنایی دارند، باید خود را در چارچوبه همان اصطلاح مقید نسازند تا دچار سوء تفاهم نشوند.
﴿ صفحه 13﴾