تربیت
Tarbiat.Org

خودشناسی برای خودسازی
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

آیا ارضای کامل امیال فطری امکان پذیر است؟

در این جا ممکن است شبهه‌ای به ذهن برسد که هر چند امیال فطری، به سوی بی نهایت هستند، ولی از کجا که ارضای کامل آن‌ها امکان داشته باشد؟ مخصوصاً با توجه به این که انسان، خود موجودی ضعیف و ناتوان است و نیروهای طبیعی و اکتسابیِ او نیز محدود هستند و هر قدر هم توسعه پیدا کنند، سرانجام، از نظر زمان متناهی‌اند و با فرا رسیدن مرگ پایان می‌پذیرند.
حل این شبهه، به بیانی که مقتضای اسلوب این بحث باشد، این است که دلیل امکان آن ها، خود فطرت است؛ زیرا امیال فطری، از واقعیات عینی و جزء قوانین و نوامیس هستی می‌باشند و مانند انجذاب‌هایی‌اند که خود، دلالت بر وجود قوه جاذبه دارند، نه از قبیل صورت‌های ذهنی که به وسیله حواس یا نیروهای فکری به دست می‌آیند و نسبت آن‌ها با حقایق عینی، نسبت کاشف و منکشف است تا احتمال مخالفت آن‌ها با واقع داده شود.
و اما محدودبودن قوای انسانی و پایان یافتن آن‌ها به مرگ، مبتنی بر
﴿ صفحه 47﴾
اصالت ماده و انحصار حیات به زندگیِ دنیوی است که این هر دو مبنا، خلاف فطرتند، و میل فطریِ انسان به کمالات فوق طبیعی و به زندگیِ جاودانی، باطل کننده آن‌ها و دلیل کافی بر اثبات ماورای طبیعت و اثبات زندگیِ اخروی است.
البته دلیل این مطلب، منحصر به فطرت نیست و براهین عقلی و نقلی متعددی می‌توان بر آن اقامه کرد که ذیلا تنها به یکی از آن‌ها اشاره می‌شود:
تأمل در نظام آفرینش، این حقیقت را آشکار می‌کند که از کوچک ترین ذرات تا بزرگ ترین کهکشان‌ها همه و همه، تابع نظمی بدیع و شگفت انگیز هستند، و بقای جهان و پدید آمدن پدیده‌های بی شمار آن مرهون همین نظام متقن و سنجیده و حساب شده است. و هر قدر علوم ترقی کنند، بهتر می‌توانند عظمت این نظام و دقت اسرار و حکمت‌های آن را آشکار سازند. و صنایع و اختراعات حیرت انگیز بشر، در سایه کشف این اسرار و روابط میان موجودات به وقوع پیوسته است. بنابراین، نمی‌توان پیدایش پدیده‌ای را در جهان، بی حساب و گزاف شمرد و آن را لغو و بیهوده پنداشت؛ زیرا پیدایش آن، معلول این نظام و خود، جزئی از آن و مهره‌ای در دستگاه عظیم آفرینش و به نوبه خود، مؤثر در حرکت و جنبش آن به سوی هدف و غایت مطلوب است، و اساساً وجود لغو و بیهوده، خواه ناخواه، به بی نظمی و فساد می‌انجامد. پس وجود امیال فطری هم در انسان لغو و عبث نخواهد بود، بلکه برعکس، عامل مهمی برای ترقی و تکامل و رسیدن او به سعادت و خوشبختی است و اگر خوشبختی و کمال انسان، منحصر در سعادت مادی و محدود بود، وجود امیال نامحدود لغو می‌بود.
قراردادن این امیال در نهاد انسان، در صورتی که ارضای آن‌ها ممکن
﴿ صفحه 48﴾
نباشد، نظیر آن است که راهی را به کسی نشان دهند و چنان وانمود کنند که راهی بس طولانی و دور است، به طوری که شخص مزبور همه نیروهای خود را برای پیمودن آن متمرکز کند و با سرعت به طرف مقصد موهوم حرکت کند. در این هنگام که با شتاب پیش می‌رود، ناگهان سرش با شدت به سنگ بخورد و معلوم شود که آن راه، بن بستی بیش نبوده است. بدیهی است چنین فریب کاری‌ای درخور آفریدگار حکیم نیست و تنها کار نا بخردانی است که در اثر عقده‌های روانی، از فریب دادن مردم و رنج بردن و شکست خوردن ایشان لذت می‌برند و سرانجام، از ناکامی فریب خوردگان، مستانه می‌خندند
قرآن شریف می‌فرماید:
«اَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فی اَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللّهُ السَّماواتِ وَالاَرْضَ وَما بَیْنَهُما اِلاّ بِالْحَقِّ...»**روم/ 8. ***
مگر با خود نیندیشیدند که خدا آسمان‌ها و زمین را جز به حق نیافریده است؟
«وَیَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَالاَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلا سُبْحانَکَ...»**آل عمران/ 191. ***
و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند، پروردگارا! این (جهان) را باطل نیافریدی، منزهی ...
«وَ ما خَلَقْنا السَّماءَ وَالاَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبینَ...»**انبیاء/ 16. ***
آسمان‌ها و زمین و مابین آن‌ها را به بازیچه نیافریدیم.
«اَفَحَسِبْتُمْ اَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ اَنَّکُمْ اِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ؟»**مؤمنون/ 115.***
آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریدیم و به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید.
﴿ صفحه 49﴾