أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقیمِ كانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً (9)
در این آیه خطاب به رسول خود میفرماید: ای پیغمبر آیا حساب میکنی اصحاب کهف، آنهایی که داستانشان رقم زده شد و نوشته شد، از آیات عجیب و غریب ماست؟
رقیم: از رَقَم به معنی نوشتن که به معنی مرقوم آمده، چون داستان زندگی اصحاب کهف را بر روی سنگ نوشتند و بالای غار نصب کردند و بدین لحاظ به آنها اصحاب رقیم هم میگفتند.
میفرماید: ای پیامبر تو گمان کردهای داستان اصحاب کهف و رقیم که خداوند بیش از 300 سال خوابشان کرد و بعد که بیدار شدند گمان کردند که یک روز یا پارهای از یک روز را خوابیدهاند از آیات ما، آیات عجیبی است؟ نه هیچ هم عجیب نیست زیرا آنچه بر عامه میگذرد که سالها مفتون زندگی زمینی شدهاند و از معاد بـــیخبرند و ناگهان به عرصهی قیامت آمده و زندگی چند سالهی دنیای خود را یک روز یا ساعتی از یک روز میپندارند، عجیبتر است.
ما انسانها هر روز قاعدهی مرگ و حیات را میبینیم، ناگهان میخوابیم و ناگهان بیدار میشویم، کل مرگ و حیات هم همین طور است و ناگهان قیامت میشود.
می فرماید: چگونگی مرگ و حیاتِ اصحاب کهف نشانهی آن است که خداوند مؤمنین را نجات میدهد تا جای تعجب برای افراد بشر نسبت به حیات بعد از مرگ، باقی نماند. خداوند در این داستان تذکر میدهد ملاحظه کنید چطور عدهای را در این مدت به خواب بردیم و چرا ما اینها را خواباندیم؟ و چگونه خواباندیم؟
إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ هَیِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً (10)
در نظر داشته باش هنگامی را که آن جوانمردان در غار پناه گرفتند، پس گفتند: پروردگارا از طرف خود رحمتی بر ما عطا کن و برای ما در کار ما رشدی فراهم نما تا به روزنهی نجاتی برسیم.(2)
وقتی جوانمردان به غار برگشتند - شاید قبلاً هم به این غار سر میزدند چون میفرماید وقتی برگشتند- ما آنها را خواباندیم و از شرّ ستم زمانه نجات دادیم. ببین چگونه قانون حفظ خداوند بر این مؤمنین اجرا شد. قلب مطمئنِ اصحاب کهف مسئلهی آنها را حل کرد، چون یقین داشتند و میدیدند جهان در قبضهی حق است و عرض کردند: «مِنْ لَدُنْکَ» از طرف خودت رحمت خاصی به ما مرحمت کن. «وَ هَیِّئْ لَنا» و آماده کن برای ما «مِنْ أَمْرِنا رَشَداً» از امر ما رشدی را. خدایا همان طور که خود میخواهی امور ما را برای ما رشد بده و به نتیجه برسان. اجرای حکم خداوند شکلهای متفاوتی دارد، برای اصحاب کهف طوری برنامه ریزی کرد که هیچ کس جرأت نمیکرد وارد غار شود و از این طریق امور آن جوانمردان را به سرمنزلی که باید برساند، رساند.
فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنینَ عَدَداً (11)
خواب را سالیانی چند در آن غار بر گوششان چیره ساختیم.
می فرماید: همان طور که مادران برای خواباندن کودکانشان نوازش خاصی دارند، ما هم آرام آرام طوری بر گوششان زدیم که خوابشان برد، خوابشان هم خواب آرامی بود مثل آنکه یک مادر فرزندش را میخواباند. خداوند مؤمنین را اینگونه حفظ میکند، آن قدر زیبا و آرام، انسانهای مومن را از شرّ حوادث زمانه حفظ میکند که متوجه نمیشوند تاریخی جدید ظهور کردهاست.
ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصى لِما لَبِثُوا أَمَداً (12)
سپس آنها را از خواب برانگیختیم تا مشخص کنیم کدام یک از آن دو گروه مدت ماندنشان در غار را به یاد میآورند؟
میفرماید: «لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصى لِما لَبِثُوا أَمَداً» برای اینکه بدانیم کدام یک از دو گروه مدت توقفشان را حساب میکنند. قرآن میخواهد بگوید ای مؤمنین زمانی که میخواهید حادثهای را بررسی کنید، درست بررسی کنید، دعوا نکنید بر سر این که خداوند چطور میتواند در یک مدت طولانی عدهای را بخواباند و بعد بیدار کند، مگر مشکل است؟ کل جهان اینگونه است، قانون مرگ و حیات اینگونه است. صحبت بر سر زندگی صحیحی بود که نمونهی این زندگی صحیح، در عقیده و عملِ اصحاب کهف نهفته بود. آنچه که وسیلهی آزادی حقیقی انسان میشود عقیده و عمل صحیح است. چه برداشتی از این عالم برداشت صحیحی است؟ و چه عملی برای آدم عمل صحیح میباشد؟ کسانی که زندگی غیر صحیح را با الگوهای غیر الهی به بشر معرفی کردند از همهی جبّاران بیشتر خیانت کردند. این فرصت به بشر داده شده است تا صحیح زندگی کند، اگر صحیح زندگی نکند عملاً گرفتار کارهای لغو و فاسد میشود و فرصت خود را میسوزاند. این جهان امانتی است که به عنوان سرمایه به بشر دادهاند تا صحیح زندگی کند و فقط زندگی دینی زندگی صحیح است. پس تنها برای زندگی صحیح یک راه وجود دارد آن هم آن نوع از زنــدگی است که دین معرفی میکند و خداوند به عنوان خالق هستی آن راه و روش را به ما نشان داده است. این جامع نـگری و نظر به زندگی در ذیل نگاهِ همه جانبهی خداوند، ودیعهای است برای هدفگیری صحیح، چون فقط خداوند است که هدف ما را درست میشناسد و تعریف میکند و تضمین مینماید.
سورهی کهف در ارائهی داستان آن جوانمردان میخواهد بگوید اگر زندگی دینی پیشه کنید، جهان هستی در خدمت شماست، اگر زندگی دینی پیشه کنید، خالق هستی در سختترین شرایط به کمک شما میآید. به گفتهی فلاسفه: تکوین -یعنی نظام هستی- نسبت به تشریع -یعنی عقیده و عمل- بی تفاوت نیست. این طور نیست که تو با هر عقیدهای بتوانی در این جهان راحت زندگی کنی، زیرا این جهان گهوارهی عقاید و اعمال صحیح است. زندگی صحیح در این جهان، چون کودکی میبالد و نموّ میکند و عقیدهی غیر صحیح و عمل غیر دینی در این جهان، عقیم میشود. نمونهی حیات صحیح، زندگی توحیدی اصحاب کهف بود که در سختترین شرایط که احتمال نابودی از نظر ظاهر صد در صد بود، نجات یافتند. چون خداوند در صحنهی حیاتِ چنین انسانهایی فقط ناظر نیست و تصرف میکند و احتمال نابودی آنها را از بین میبرد حتی اگر بناست آنها را در غاری جای دهد و مدتی طولانی آنها را به خواب ببرد تا حاکمیت حاکمان ظالم منقرض شود.