تربیت
Tarbiat.Org

سوره کهف، راز زندگی‌های توحیدی
اصغر طاهرزاده

زیبایی‌های نگاه توحیدی

فَعَسى‏ رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ وَ یُرْسِلَ عَلَیْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعیداً زَلَقاً (40)
وقتی جریان امور همه به اراده‌ی خداوند است ممکن است پروردگار من بهتر از بهشت تو به من دهد و بر باغ تو تیرهای بلایی بفرستد - مثل سرما و باد و صاعقه- که همه را بسوزاند و آن را به زمین بی آب و علف تبدیل کند.
عنایت داشته باشید از این جهت واژه‌ی بهشت را برای آن باغ به کار برد که آن مرد واقعاً باغ خود را بهشت می‌دید.
آن مردِ موحد به رفیق کافرش گوشزد می‌کند چرا نقاط ضعف خود را نمی‌بینی که هیچ چیزی از این عالم در اختیارت نیست. چرا بدون دلیل برای خود آینده‌ای می‌سازی که معلوم نیست آن طور که تصور می‌کنی باشد؟
أَوْ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطیعَ لَهُ طَلَباً (41)
در راستای آن که گفت ممکن است بلایی بیاید و همه‌ی باغ را بسوزاند می‌گوید: یا بلایی زمینی بر آن مسلط ساخته آب چشمه را قبل از آن که به زمین تو برسد، فرو برد و هرگز نتوانی آن را به دست آوری.
آری چشمِ بیدار موحدی که از شرک آزاد بود، حادثه را قبل از وقوعش پیش بینی کرد، چون با بینش توحیدی می‌توان حادثه‌ها را درست تجزیه و تحلیل نمود.
وَ أُحیطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ عَلى‏ ما أَنْفَقَ فیها وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها وَ یَقُولُ یا لَیْتَنی‏ لَمْ أُشْرِکْ بِرَبِّی أَحَداً(42)
و انواع مال‌هایی که در آن باغ داشت همه نابود گردید، پس به جهت نابودی آن مالی که خرج کرده و آن باغی که احداث نموده بود، از پشیمانی دست‌ها را به هم می‌مالید و می‌گفت: ای‌کاش به پروردگارم شرک نمی‌ورزیدم و احدی را شریک او نمی‌پنداشتم و به آنچه اعتماد کرده بودم، اعتماد نمی‌کردم و فریب اسباب ظاهری را نمی‌خوردم.
از آن باغ انفاق نکرد و ارتباط نعمت را به صاحب نعمت قطع کرد، حال پشیمان شده که چرا انفاق نکرد تا به برکت الهی، آن نعمت بماند. تعبیر «خاوِیَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها» در مورد آن باغ به معنای نهایت خرابی است، چون وقتی خانه خراب می‌شود اول سقف فرو می‌ریزد و سپس دیوارها بر روی سقف می‌افتد. یعنی از آن باغ فقط ساقه‌ها ماند.
«انفاق» یعنی این‌که «خدایا، ما می‌دانیم همه چیز برای توست تو گفتی ببخش پس من هم می‌بخشم.»
وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَةٌ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما کانَ مُنْتَصِراً(43)
می فرماید: در این حادثه هیچ کس و هیچ جماعتی نتوانست کمکش کند - خداوند تمام آن‌چه را که امکان کمک به آن مرد بود از بین برد - فقط خدا می‌توانست کمک کند که او هم بنای کمک به او را نداشت در نتیجه هیچ یاری دهنده‌ای برای او نبود.
هُنالِکَ الْوَلایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیْرٌ ثَواباً وَ خَیْرٌ عُقْباً(44)
آن‌جا ثابت شد که حاکمیت از آن خدای حق است. اوست که در پاداش دادن بهتر و در فرجام نیکوتر است.
در هنگام احاطه‌ی هلاکت و از کار افتادن اسبابِ نجات از سببیت و روشن شدن ناتوانی انسانی که خود را مستقل از خدا می‌پنداشت، کاملاً روشن می‌شود که ولایتِ همه‌ی امور انسان‌ها و هر موجود دیگر و تدبیر آن‌ها تنها از آن خدا است، چون او یگانه معبودِ حقی است که هست و معبودِ حق است که تمامی تدبیراتش بر اساس حق و واقع است و همه‌ی اسباب ظاهری از ناحیه‌ی ذات خودشان باطل‌اند و مالک هیچ اثری از آثار خود نیستند و تنها اثری را دارا هستند و از خود بروز می‌دهند که خدای سبحان اذن داده است. به فرض ، اگر خداوند را با سایر اسباب مقایسه کنیم خداوند از همه‌ی سبب‌ها که تأثیر دارند خوش ثواب‌تر است چون خدا ثوابِ حق می‌دهد و دیگر اسباب، ثوابِ باطل و خدا عاقبت ساز بهتری است و عاقبت بهتری به انسان می‌دهد، چون دستخوش تغییر نمی‌شود.
این جاست که می‌بینی ولایت برای خداست، و خدا در ناحیه‌ی ذاتش حق و مستقل و غنىّ بالذات است. چون او خودش حق و ثابت است و فناء و زوال و تغییر نمى‏پذیرد و جلال و اكرامش دستخوش تغییر نمى‏گردد. ولى اسباب ظاهرى، همه امورى فانى و متغیر هستند كه خدا رنگ و آبى به آنها داده و این‌طور دل آدمى را مى‏برند و قلب آدمى را مسخر خود مى‏كنند، ولى وقتى مدت آدمى سر آید مى‏فهمد كه فریب خورده و آن‌ها جز خاك خشكى بیش نبوده‏اند.
وقتى انسان چاره‏اى جز این نداشت كه دل به مقامى ببندد كه تدبیر همه‌ی امور عالم از آن‌جاست و از آن‌جا توقع و انتظار اصلاح امورش را داشته باشد، پس پروردگارش از هر چیز دیگرى سزاوارتر براى این تعلق است، چون ثواب و عاقبتى كه او مى‏دهد ربطى به ثواب و عاقبت غیر او ندارد. اوست که از جهت پاداش بهتر و از نظر تامین کردن عاقبت نیکوتر است. اگر مسیر حق را بروید بهترین نتیجه را به شما می‌دهد، اگر از طریق عمل الهی دنبال نتیجه باشید که فطرتتان نیز همان را می‌طلبد، به نتیجه‌ی کامل می‌رسید این یعنی عاقبت بهتری که شما به دنبال آن هستید.