تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد4
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

شان نزول:

از عبد الله بن عباس نقل شده که جمعی از یهود نزد پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) آمدند و درخواست کردند: عقائد خود را برای آنها شرح دهد، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) گفت: من به خدای بزرگ و یگانه ایمان دارم و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و موسی و عیسی و همه پیامبران الهی نازل شده حق می دانم،

@@تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 441@@@

میان آنها جدائی نمی افکنم، آنها گفتند: ما عیسی را نمی شناسیم و به پیامبری نمی پذیریم، سپس افزودند: ما هیچ آئینی را بدتر از آئین شما سراغ نداریم! آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

تفسیر:

در آیه نخست، خداوند به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) دستور می دهد که از اهل کتاب سؤال کن و بگو چه کار خلافی از ما سر زده که شما از ما عیب می گیرید و انتقاد می کنید جز اینکه ما به خدای یگانه ایمان آورده ایم و در برابر آنچه بر ما و بر انبیاء پیشین نازل شده تسلیم هستیم.

(قل یا اهل الکتاب هل تنقمون منا الا ان آمنا بالله و ما انزل الینا و ما انزل من قبل).**(تنقمون) از ماده (نقمت) است که در اصل به معنی انکار کردن چیزی است به زبان و یا وسیله عمل و مجازات نمودن.***

این آیه در حقیقت اشاره به گوشهای دیگر از لجاجتها و تعصبهای بی مورد یهود می کند که برای غیر خود و غیر آئین تحریف شده خویش ‍ هیچگونه ارزشی قائل نبودند و به خاطر همین تعصب شدید، حق در نظر آنها باطل و باطل در نظر آنان حق جلوه می کرد.

و در پایان آیه جمله ای می بینیم که در حقیقت بیان علت جمله قبل است این جمله می گوید: اگر شما توحید خالص و تسلیم در برابر تمام کتب آسمانی را بر ما ایراد می گیرید به خاطر آن است که بیشتر شما فاسق و آلوده به گناه شده اید، چون خود شما آلوده و منحرفید اگر کسانی پاک و بر جاده حق باشند در نظر شما عیب است.

(و ان اکثر کم فاسقون).

@@تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 442@@@

اصولا در محیطهای آلوده که اکثریت آنرا افراد فاسق و آلوده به گناه تشکیل می دهند گاهی مقیاس حق و باطل آنچنان دگرگون می شود که عقیده پاک و عمل صالح، زشت و قابل انتقاد می گردد، و عقائد و اعمال نادرست، زیبا و شایسته تحسین جلوه می کند، این خاصیت همان مسخ فکری است که بر اثر فرو رفتن در گناه و خو گرفتن به آن به انسان دست می دهد.

ولی باید توجه داشت که آیه همانطور که سابقا هم اشاره کرده ایم همه اهل کتاب را مورد انتقاد قرار نمی دهد، بلکه حساب اقلیت صالح را با کلمه اکثر در اینجا نیز بدقت جدا کرده است.

در آیه دوم، عقائد تحریف شده و اعمال نادرست اهل کتاب و کیفرهائی که دامنگیر آنها گردیده است با وضع مؤمنان راستین و مسلمان مقایسه گردیده، تا معلوم شود کدامیک از این دو دسته درخور انتقاد و سرزنش ‍ هستند و این یک پاسخ منطقی است که برای متوجه ساختن افراد لجوج و متعصب به کار می رود در این مقایسه چنین می گوید: ای پیامبر به آنها بگو آیا ایمان به خدای یگانه و کتب آسمانی داشتن درخور سرزنش و ایراد است، یا اعمال ناروای کسانی که گرفتار آنهمه مجازات الهی شدند به آنها بگو آیا شما را آگاه کنم از کسانی که پاداش کارشان در پیشگاه خدا از این بدتر است.

(قل هل انبئکم بشر من ذلک مثوبة عند الله)**مثوبه و ثواب در اصل به معنی رجوع و بازگشت به حالت اول است و به هرگونه سرنوشت یا جزا (پاداش و کیفر) نیز گفته می شود ولی غالبا در مورد پاداشهای نیک به کار می رود و گاهی به معنی مجازات نیز به کار رفته، در آیه فوق می تواند به معنی سرنوشت و یا به معنی جزا و کیفر یوده باشد.***

شک نیست که ایمان به خدا و کتب آسمانی، چیز بدی نیست، و اینکه

@@تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 443@@@

در آیه فوق آنرا با اعمال و افکار اهل کتاب مقایسه کرده و می گوید: کدامیک بدتر است در حقیقت یکنوع کنایه می باشد، همانطور که گاهی می بینیم فرد ناپاکی از فرد پاکی انتقاد می کند، او در جواب می گوید: آیا پاکدامنان بدترند یا آلودگان؟.

سپس به تشریح این مطلب پرداخته و می گوید: آنها که بر اثر اعمالشان مورد لعن و غضب پروردگار واقع شدند و آنانرا به صورت میمون و خوک مسخ کرد، و آنها که پرستش طاغوت و بت نمودند، مسلما این چنین افراد، موقعیتشان در این دنیا و محل و جایگاهشان در روز قیامت بدتر خواهد بود، و از راه راست و جاده مستقیم گمراهترند.

(من لعنه الله و غضب علیه و جعل منهم القردة و الخنازیر و عبد الطاغوت اولئک شر مکانا و اضل عن سواء السبیل).**سواء در لغت به معنی مساوات و اعتدال و برابری است، و اینکه جاده مستقیم در آیه فوق سواء السبیل گفته شده به خاطر آن است که قسمتهای آن برابر و دو طرف آن مساوی و هموار است و به هر روش معتدل و منظم و خالی از انحراف، راه راست گفته می شود. ضمنا باید توجه داشت که جمله (عبدالطاغوت) عطف بر جمله (من لعنه الله) می باشد و (عبد) فعل ماضی است و جمیع عبد نیست آنچنانکه بعضی احتمال داده اند، و اینکه در آیه فوق نسبت پرستش طاغوت به اهل کتاب داده یا اشاره به گوساله پرستی یهود است و یا اشاره به تسلیم بی قید و شرط آنها در برابر پیشوایان منحرفشان می باشد.***

درباره معنی مسخ و تغییر چهره دادن بعضی از انسانها و اینکه آیا منظور از آن مسخ و دگرگون شدن چهره جسمانی است یا دگرگونی چهره فکری و اخلاقی، به خواست خدا به طور مشروح در ذیل آیه 163 سوره اعراف سخن خواهیم گفت.

@@تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 444@@@